ماجرا از یک برچسب ساده شروع شد. هفت سال پیش، تعدادی کارشناس دور هم جمع شدند تا اوضاع و احوال بازار ایران را سامان دهند. به واسطه آشنایی و ارتباطی که با معاون وزیر وقت داشتند، توانستند ایده خود را از اتاق فکر به میز وزیر برسانند. ایده بسیار جذاب بود و کشورهای زیادی تجارب مشابهی با این ایده داشتند که وجاهت بیشتری به آن میداد. ایده میتوانست به زبانهای مختلف بازگو شود و در هر شیوه از بیان، یکی از مسائل کشور را حل میکرد.
ماجرا از یک برچسب ساده شروع شد. هفت سال پیش، تعدادی کارشناس دور هم جمع شدند تا اوضاع و احوال بازار ایران را سامان دهند. به واسطه آشنایی و ارتباطی که با معاون وزیر وقت داشتند، توانستند ایده خود را از اتاق فکر به میز وزیر برسانند. ایده بسیار جذاب بود و کشورهای زیادی تجارب مشابهی با این ایده داشتند که وجاهت بیشتری به آن میداد. ایده میتوانست به زبانهای مختلف بازگو شود و در هر شیوه از بیان، یکی از مسائل کشور را حل میکرد. ایده هم میتوانست تولید ملی را تقویت کند، هم میتوانست بازار داخل را تنظیم کند، هم میتوانست جنس تقلبی را رسوا کند، و از همه مهمتر میتوانست تصمیمگیران را برای اتخاذ سیاستهای تجاری و اقتصادی توانمند سازد. نمودِ بیرونی ایده، یک برچسب کوچک بود که بر روی کالاها چسبانده میشد و بعد از استعلام با تلفن همراه، اطلاعات کالا را ارائه میکرد. افراد به وسیله این برچسب میتوانستند صحت و سقم کالا را بررسی کرده و در صورت مشاهده هرگونه مغایرت، آن را به اطلاع مراجع ذیصلاح برسانند. همه چیز مشخص بود، یک پی آنگاه کیو ساده که میتوانست هر کسی را نسبت به این سامانه فسادگریز مجاب کند.
همان موقع، رئیس جمهور وقت، به وزیر صنعت نامه نوشت و خواست برای مبارزه با قاچاق کالا کاری کند. ایده «برچسبها» روی میز وزیر بود و چه چیزی بهتر از یک طرح جذاب با کلی تجارب مشابه خارجی در آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، هند، دانمارک، آلمان و ترکیه. در نهایت، تصمیم بر این شد که ایده سریعتر پخته شود و بهعنوان یک اقدام اساسی و مبنایی در اقتصاد کشور اجرایی شود. به نظر میرسد رویکرد «راه بنداز، جا بنداز» در تصمیمگیریها وجود داشت و نگاه این بود که حرکت کنید تا بالاخره کار درست شود. ایده اولیه دو صفحه بود ولی قرار بود همین دو صفحه در سرتاسر مملکت تجربه شود. چیزی که به نظر میرسید از نظر مالی، ساختاری و حتی فنی خام باشد. به خاطر قابلیتهای ظاهری که طرح داشت، ستاد مبارزه با قاچاق کالا، به لحاظ ساختاری مسئول هماهنگی طرح شد و به گونهای به طرح ورود یافت. طرح خواهرخواندههای دیگری نیز داشت: طرح قبض انبار، طرح بارنامه، طرح رهگیری و سامانه احراز مالکیت کالا. به گفته طراحان، اگر همه این طرحها در کشور به صورت همزمان عمل میکردند و فرصت بروز مییافتند، نتیجه مطلوبی حاصل میشد. در واقع، نظریه پشتیبانِ خواهرخواندهها این بود که اگر سامانههای داخلی کالاهای کشور مثل گمرک و اتاق بازرگانی به هم متصل شوند و یکجا قابل دسترسی باشند، هفتاد هشتاد درصد مشکلات قاچاق کالا حل میشود.
برای مطالعه ادامه مطلب و دریافت فایل آن، به سایت هسته نوآوری مراجعه کنید:
- منبع خبر : سایت هسته نوآوری مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)