به نظر میرسد مناظره نخست با موفقیت نسبی همتی و رئیسی به عنوان دو نامزد اصلی پایان یافت. همتی در معرفی خود موفق بود و رئیسی در صیانت از پایگاه رأی خود به درستی عمل کرد.
مناظره در لغت به معنی تقابل نظرات یعنی نگاههاست. نظر، نگاه عمیق و مبتنی بر بررسی و اندیشه است. از این رو، مناظره، به معنی مصطلح خود در انتخابات، محمل تضارب آراء و برخورد نگاههای راهبردی و کلان نامزدها برای اداره کشور است؛ جایی است که نامزدها ضمن بیان برنامه و ایده خود برای اداره کشور، تلاش میکنند تا برتری خود و ایدهشان را به رقیب در پیشگاه مردم تحمیل کنند. هر نامزد در مناظره اولاً به دنبال ارائه ایده و نگاه خود به مسائل کشور است و ثانیاً میخواهد، با از کار انداختن رقیب در این میدان، ایده و نگاه خود را برتری دهد. انتظار کردم از مناظره، شناخت نامزدها و البته به خدمت گرفتن این آگاهی برای انتخاب میان آنهاست. این امر، بیش از هرچیز نیازمند سکون، تمرکز و دقت است. در این شرایط، هرچه این محمل را از این مختصات دورتر گرداند، مانع تحقق مناط مناظره خواهد بود.
مناظره ۱۵ خرداد حداقل سه مانع جدی پیش روی تحقق یک مناظره واقعی را در پیش داشت. نخست آنکه، فرم مد نظر کمیسیون تبلیغات و رسانه ملی، اساساً مناظره نبود. چه اینکه پاسخ به سؤالات مجری ربطی به مناظره ندارد. از سوی دیگر، فرصت کوتاه برای پاسخگویی به سؤالات یا اظهار نظر درباره رقبا، نیز باعث میشد، میداندار مناظره حرفهای زرد و بیمایه شده و تاکتیک تخریب، سیاهنمایی، اتهامزنی و هجمههای پی در پی هویت بیابد. دوم، نگاه برخی نامزدها به مناظره و آماده سازی آنها برای آن، مناظره را بیشتر به مشاجره، منازعه و جدال شبیه ساخته بود. موفقیت نامزدهایی با این سلوک در ادوار قبل، زمینهساز توجه برخی نامزدها به این منظر ناصواب است. سوم، انتظار جامعه و افکار عمومی نیز تا حد زیادی از مناظره، نقار و مشاجره است. تجربه مناظره در سه دوره گذشته انتخابات ریاستجمهوری، در شکل گیری این انتظار بیشترین تأثیر را داشته است.
مناظره پانزدهم خرداد، بیشتر در سایه این شرایط از ریل یک مناظره خارج و در دقایقی به یک مشاجره کودکانه تبدیل شد. با این همه، همه نامزدها به یک سان در این مناظره حضور نیافتند. درک فردی مانند سعید جلیلی از مناظره با درک نامزدی مثل عبدالناصر همتی، نه تنها یکسان نیست، بلکه کاملاً در برابر هم بوده و جالب آنکه علیرغم فهم بهتر جلیلی از این مسأله، قدرت رأیآوری نگاه همتی به مراتب بیشتر است. رئیسی نیز در این مناظره تلاش کرد تا با رعایت انصاف و اخلاق به هجمهها پاسخ دهد، با این همه، او نیز در زمین مشاجره و تخریب رقیب بازی کرد و نتوانست گفتمان خود را پرورانده و نگاه خود در مصاف با نگاه رقیب را به خوبی ارائه دهد. البته کنش دینمدار، اخلاقی و منصفانه رئیسی، خود بزرگترین عایدی وی از این مناظره است و سطح واقعیتری از تمایز او و برخی رقبایش را به تصویر کشید. قاضیزاده تلاش داشت تا گفتمان متفاوتی را به مناظره تحمیل کند، اما به دلایلی نظیر بیهویتی سیاسی و عدم توجه به آرایش سیاسی مناظره از اثرگذاری عاجز بود. رضایی، مهرعلیزاده، همتی و زاکانی نیز، کاملاً درکی متفاوت از مناظره داشتند؛ آنها کمتر به مسائل اساسی کشور به شکل ایجابی پرداخته و در نتیجه کمتر به نقد نگاه کلان رقیب در ادره کشور پرداختند. آنها بیش از آنکه به چالش کشیدن رقیب در مسائل اساسی را دنبال کنند، به سوی طرح مسائل فرعی و زرد و زد و خوردهای کودکانه رفتند. همین نکته، به تنهایی از اثرگذاری واقعی مناظره بر انتخابات کاسته و میدان غلبه احساسات و هیجانات بر انتخاب مردم را تقویت میکند. امری که همتی و مهرعلیزاده در راهبرد خود در این مناظره بیشتر از سایر نامزدها دنبال کرده و به نظر موفق نیز بودهاند.
قالب کلی مناظره
مناظره در همان ابتدا با حمله مستقیم همتی به افراد دیگر حاضر از بعد تخصصی خود خارج و چارچوب کلی آن مخدوش شد. هرچند به نظر میرسید که با توجه به صبغه اقتصاددانی همتی و محور اقتصادی این مناظره، بر این نقطه تمایز خود تأکید وافری داشته باشد اما، بیپاسخ گذاشتن سؤال نخست و خواندن بیانیهای آماده از قبل، قالب مناظره را تغییر داد. حملات مکرر مهرعلیزاده به رئیسی و وارد ساختن اتهامات و طعنههای مختلف به این نامزد، در ادامه مناظره، نشان داد، راهبرد همتی و مهرعلیزاده، خارج کردن مناظره از مدار سکون، آرامش و عقلانیت است. واکنش زاکانی و محسن رضایی به این نوع ادبیات کامل کننده این فرآیند بود. در حقیقت هرچند، زاکانی و رضایی از منظر جهتگیری سیاسی خلاف همتی و مهرعلیزاده سخن گفتند، اما در کلان مناظره، شکل و قالب مورد نظر آن دو را در مناظره تقویت نمودند.
با این حال نوع مواجهه اخلاقمدارانه رئیسی با حملات مهرعلیزاده و همتی و ادبیات سعید جلیلی در نقد رقیب، فضای مناظره را کاملاً در کفه هیجانات و احساسات فرو نبرد. این امر در کنار پرهیز قاضی زاده هاشمی از ورود به ضرب و شتم میان نامزدهای دیگر، کمک کرد تا فضای غالب مناظره در نگاه مردم، بیاخلاقی، اتهام زنی و تخریب نباشد. بر خلاف مناظرات سال ۹۶، افکار عمومی، هرچند رقابت را جدی یافتند، اما حرکاتی ناظر به عدم تمایل به قدرت و دوستداری خدمت را نیز در میان نامزدها مشاهده کردند.
مجموع این دو نگاه در مناظره، عملا نگاه بخش دلسرد و نامتمایل به مشارکت را در انتخابات تغییر چندانی نخواهد داد. از سویی رأی سیاه هنوز متقاعد به حضور نشده است و از سوی دیگر، آراء خاکستری با این مناظره امید چندان جدیدی نسبت به انتخابات را دشت نکردهاند. در مجموع این مناظره در جابهجایی آراء و حتی بالا بردن میزان مشارکت مؤثر نبود. تقریبا همه نامزدها در تثبیت جایگاه کنونی و پایگاه رأی فعلی خود موفق بودند. طرفداران همه نامزدها از رفتار، مواضع و کیفیت نقش آفرینی نامزد مورد حمایت خود راضیاند. از سوی دیگر آنهایی هم که به دلایلی چون ناکارآمدی، فقدان نامزد مطلوب یا عناد با حاکمیت تصمیم به عدم مشارکت داشتند، احتمالاً در تصمیم خود پابرجا ماندهاند. این مناظره به جز مقداری متلک و طعنه و اتهام، پیامی بیشتر از ده روز گذشته تبلیغات نامزدها به مردم ارائه نداد.
آرایش سیاسی مناظره
مناظره پانزدهم خرداد، پیروز مشخصی نداشت، اما آرایش سیاسی انتخابات را مطابق انتظار، به شکلی دقیق ترسیم نمود. درگیری اولیه میان همتی و رضایی پایه شکل گیری آرایش مناظره بود. در این آرایش، رئیسی به عنوان نامزد اصلی جبهه انقلاب و جریان اصولگرا، محور یک سمت قرار گرفت و زاکانی به عنوان یار پوششی او در این مناظره تثبیت شد. تلاش همتی و مهرعلیزاده برای نشان دادن رئیسی به عنوان رقیب اصلی و نمایشی بودن سایر نامزدها تقریباً موفق بود. در مقابل نیز، همتی، مطابق انتظار نامزد اصلی رقیب رئیسی معرفی شد. همتی خیلی زود توانست ادعای یک در برابر پنج را به راحتی به اثبات رساند. تقسیم کار مشخص میان همتی و مهرعلیزاده به چشم میخورد به گونهای که اتهامات بیپایه و عبارتپردازیهای تخریبگرانه و هزینهزا نظیر سندروم پست بیقرار، قدرتطلبی یا شش کلاس سواد، را مهرعلیزاده انجام داده و همتی با بهرهمندی از این فرصت، نرمتر و بُرندهتر علیه رئیسی وارد عمل میشد. همتی با این عبارت که من برای شما احترام قائلم ادبیات خود را موجه میساخت، اما با بیان نکاتی نظیر اینکه آیا من امان نامه دارم یا من یک شهروند سادهام و شما رئیس قوهقضاییه هستید، تلاش کرد تا موقعیت خود را به عنوان گزینه مقابل حاکمیت تثبیت کند. با این حال، اتصال و انتساب او به دولت روحانی، همچنان مانع از شکلگیری کمپینی قدرتمند پیرامون اوست.
همچنین، همتی با مطرح کردن دیدگاه مخالف رضایی در خصوص FATF، عملاً دست او را برای ارائه چهرهای اعتدالی و فراجناحی بست و او را به جمع کاندیداهای انقلابی هل داد. در نتیجه، رضایی در کنار زاکانی به عنوان چالشگران اصلی وضعیت موجود و نامزد اصلی دولت، به ایفای نقش پرداختند. جلیلی و قاضیزاده کمتر به این چالش ورود کرده و تلاش کردند تا فضای کلی مناظره را به سوی مخالف هیجان و احساس سوق دهند. تلاشی که ناموفق هم نبود. جلیلی متعرض نامزدی به جز همتی نگردید، اما نه قامت یار پوششی به خود گرفت و نه خود را از زیر سایه رئیسی بیرون کشید. چه اینکه، جایگاه او و رئیسی نسبتاً واحد است و عملا نمیتوانند از هم فاصله زیادی داشته باشند. جلیلی نه میخواهد و نه میتواند که از رئیسی فاصله بگیرد و این یکی از موانع او برای اوج گرفتن در انتخابات خواهد بود. در مجموع کنش تیمی جریان اصولگرا در مناظره همافزا و کاملاً متفاوت از ۹۲ بود.
مروری بر عملکرد نامزدها در مناظره نخست
ارزیابی عملکرد نامزدها در مناظره نخست، متوقف بر تخمین انتظار آنها از این مناظره است. در غیر این صورت، ارزیابی عملکرد آنها فاقد ارزش است.
سید ابراهیم رئیسی: رئیسی در قامت پیشتاز نظرسنجیها، به عنوان مهمترین نامزد انتخابات وارد مناظره شد. مهمترین هدف رئیسی در این مناظره صیانت از سبد آراء خود بود. مهمترین امتیاز رئیسی در برابر سایر نامزدها، مردمیبودن و کارنامه او در مبارزه با فساد است. رئیسی در بهرهبرداری از شخصیت ضد فساد خود موفق بود، اما در شرایط مناظره نخست، بیشتر ترجیح داد با تثبیت کاریزمای خود و فرصت بهرهمندی از مظلومیت، به حفظ سبد آراء خود بیندیشد. امری که شاید در مناظره اول عاقلانه و منطقی باشد. با این حال قرار گرفتن او در موضع رئیس قوه قضاییه، او را از کاراکتر سید محرومان در سال ۹۶، کمی دور ساخته است. هرچند قرار گرفتن او در موضع مظلومیت مجموعاً برای او مفید نخواهد بود. چه اینکه او بالاترین منصب رسمی را در میان نامزدها داراست. رئیسی برای ارائه برنامههای ایجابی و راهحلهای خود برای عبور از مشکلات تلاشی نکرد. رئیسی در پایان مناظره تلاش کرد تا علاوه بر صیانت از پایگاه رأی اصلی خود که بدنه جریان انقلاب و طبقات پایین جامعه است، با قراردادن خود در موضعی فراجناحی و البته به روز، دستی هم به سبد رأی طبقه متوسط، رأی اولیها (طرح مسأله گیمرها) و جوانان (استفاده کنندگان از شبکههای اجتماعی) بزند. رئیسی در مجموع در دفاع از خود در برابر اتهامات موفق بود، بهتر از مناظرات ۹۶ ظاهر شد و در ارائه مطلب و تحکیم شخصیت خود نسبتاً موفق بود. لحن رئیسی در ابتدای شروع به صحبت، زیر و به ظاهر بیحال و بیرمق بود که بیشتر آسیبپذیری در برابر حملات رقیب را تداعی میکرد. از حیث مدیریت زمان، چندان موفق نبود، در غالب موارد، صحبتهایش ناتمام میماند و از زبان بدن به خوبی بهره نمیگرفت. آرامش و سکون رئیسی در هنگامه پاسخگویی به اتهامات بر نفوذ کلام او میافزود و طمأنینه او در وابسته نبودن به قدرت را متجلی میساخت. نداشتن لبخند بیشتر حمل بر جدیت و اهتمام او بود با این همه، امتداد این چهره عبوس و جدی، میتواند به عدم ارتباط گیری مؤثر او با مردم منجر شود.
عبدالناصر همتی: همتی با هدف قرار دادن خود به عنوان اصلیترین رقیب رئیسی وارد مناظره شد و تا حدودی به هدف خود دست یافت. تلاش همتی در این مناظره آن بود تا قابلیتهای خود را به عنوان نامزد اصلی اصلاحطلبان نشان داده و از سوی دیگر نامزدهای دیگر را در جبهه مقابل خود تصویر کند. او با استفاده از واژه «پوششی» و «سوپر پوششی» در میانههای بحث، در خنثیسازی عملیات زاکانی علیه خود نسبتاً موفق بود. همتی در برابر رضایی نیز علیرغم ضرباتی که دریافت کرد، با ابداع واژه «گروگانگیر» جنبه منفی نظامیگری محسن رضایی را به مخاطب القا کرده و خود را کمی از فشار خارج سازد. موفقیت مهم همتی تثبیت موقعیت و مزیت خود به عنوان تک بودن در برابر پنج نامزد دیگر بود؛ امر که پایهای برای حرکات بعدی او در مناظرات آتی خواهد بود. بخش دیگر تلاش همتی، نشان دادن ظرفیت خود برای نمایندگی بخشهای ناامید از صندوق بود؛ همتی، علاوه بر این موارد، گوشه چشمی نیز به بخش زنان، رأیهای سیاه، براندازان و رأیدهندگان غیر جریانی داشت. با این همه، همتی علیرغم قرار دادن خود در جایگاه رقیب اصلی، امارههایی از یک رئیس جمهور قدرتمند را نشان نداد. تصریح او به اینکه مشکلات راهحل ندارند، مهمترین گاف همتی در این مسیر بود. او موفقترین فرد در اصلاح تصویر کنونیاش، بود. با این حال، مهمترین پاشنه آشیل همتی، انتساب او به روحانی است؛ همتی هرچند تلاش کرد تا خود را از روحانی جدا تصویر کند، اما مهمتر از انتساب شخصی، اندیشه او برای اداره کشور است که بیتردید امتداد روحانی است. به نظر میرسد مهمترین مانع همتی برای تبدیل شدن به رقیبی جدی در برابر رئیسی، همین مسأله باشد. همتی از ابتدا تا انتها با چهرهای عبوس و در هم کشیده ظاهر شد که با شخصیت معترض و تنهای او در برابر رقبا همخوانی داشت. با اینکه او در بیان جملات و مقصود خود تپق میزد، اما در استفاده از زبان بدن موفقیت بیشتری داشت. در مجموع، همتی، به بخشی از اهداف خود در مناظره اول دست یافت. جمعبندی او در آخرین دقایق مناظره و رونمایی از کمپین بشمار ده، نشان از موقعیتیابی خوب او در این مناظره دارد.
سعید جلیلی: جلیلی ۱۴۰۰، تفاوتی اساسی با جلیلی ۹۲ دارد. آنچه از جلیلی در این انتخابات دیده میشود، شخصیتی قوام یافتهتر از سال ۹۲ است. با این همه، برخی ضعفها در برقراری ارتباط با تودههای مردم و بخش خاکستری جامعه همچنان پابرجاست. جلیلی جزء معدود نامزدهایی بود که در مناظره اول، خود را به قامت رئیسجمهور نزدیک ساخت. نگاه و ورود جلیلی به مسائل قطع نظر از منظر عالمانه و انقلابی او، حکایت از نگاه جامع و راهبردی فردی آشنا به مسائل کشور و انقلاب اسلامی داشت. جلیلی البته نتوانست غلبهای بر سایر نامزدها داشته و این امتیاز مهم خود را بر مناظره دیکته کند، از این رو او نیز از قامت یک رئیسجمهور همچنان فاصله مشخصی دارد. جلیلی در عین داشتن مزیت برنامهدار بودن و بهرهمندی از نگاه کارشناسی، نتوانست آن را در حد ظرفیتش تبدیل به رأی کند؛ جلیلی قشر حزباللهی، طبقات محروم و مخالفین وضع موجود را هدف گرفته است. با این همه، جلیلی با ارائه چنین کاراکتری تنها میتواند ظرفیت چهار میلیونی سال ۹۲ خود را بازیابد، ظرفیتی که میان او و رئیسی مشترک است. او فاقد کاریزمای یک رهبر سیاسی است، امری که علاوه بر ساختار شخصیتی او تاحدی برخواسته از عنصر تواضع و عدم کبر او هم هست. از حیث مدیریت زمان موفق بود اما در بهرهمندی از زبان بدن کم توفیق؛ خنده او هنگام سخنان همتی به تصویر کشیده نشد اما واکنش همتی به او مبنی بر اینکه نخندید اینها گریه دارد، برای او هزینهزا گردید.
محسن رضایی: محسن رضایی تفاوتی با سالهای گذشته نداشت؛ او همچنان فاصلهای مشخص از یک رئیسجمهور مقتدر و مسلط عمل میکند. از سویی علائم پیری در چهره و حرکات او نمایان است و از سویی، تجربه نامزدی دورههای گذشته برای او عایدی جز راهکارهایی برای افزایش رأی آن هم به شیوههای تقلیدی را به ارمغان نداشته است. او در مناظره نخست، از ظرفیت تقابل با دولت و حضورش در انتخاباتهای قبلی به خوبی بهره جست. او همچنین بخشی از ظرفیت خود در جلب آراء قومیتی را نیز نقد کرد. مهمترین دستآورد رضایی در این مناظره، زدودن اتهام خارج بودن از جبهه انقلاب با کمک همتی بود؛ او از این طریق توانست این بخش از آراء خود را تثبیت کند. در عین حال، رضایی از فرصت تقابل قبلی با روحانی نیز برای خود امتیاز گرفت. با این همه، رضایی همچنان در جلب توجه تودههای مردم مانند گذشته ناموفق است. بخشهایی از صحبتهای رضایی پا را از نقد فراتر گذاشته و به سیاهنمایی علیه مجموعه نظام تنه میزد. امری که بیشتر از آنکه به تضعیف همتی یا اقبال به او منجر شود، از مجموعه مشارکت خواهد کاست. تلاش او برای جلب آراء اقلیتها و اقوام، ممکن است تا حدی موفق باشد، اما مسلماً در نزاع با اصول اساسی انسجام و امنیت ملی کشور ارزیابی میشود. علاوه بر این، حملات همتی علیه او، نقاط مثبت او را کم ارزش جلوه داد. عبارت «گروگانگیر» و بحث درباره شیوه تحصیل او در دانشگاه، ضربات سادهای بر آراء رضایی تلقی نمیشوند. ترمیم صورت، رضایی را غیر واقعی و لرزش دست و تپقهایش، شخصیت او را شکسته، پیر و متزلزل نشان داد. امری که مواضع درست و جملات به هنگام او را تا حدی از کار انداخته بود. به عنوان نمونه، او علیرغم اینکه میخواست اراده محکم خود برای حل مسائل کشور را به تصویر بکشد، فرتوتی متجلی در کلام و لرزش دستانش مانع از تحقق این ایده در قالب شخصیتی او میگردید.
علیرضا زاکانی: زاکانی چهرهای جدید برای عموم مردم بود. او در معرفی شخصیت ضد فساد خود موفق بود، اما نسبت نامزد پوششی تا حدی از موفقیت او کاست. زاکانی بیشتر مشغول زد و خورد با همتی بود. مهمترین بخش مورد نظر زاکانی، مخالفین وضع موجود بودند. با این حال، زاکانی با ادبیات تندتر و ضد فساد، جوانان عدالتخواه را بیشتر از سایر نامزدها متوجه خود ساخت. زاکانی بیانی رساتر داشت و از چهره و بدن خود در رساندن مقصود بهره خوبی برد. مدیریت زمان زکانی خیلی خوب بود و نگاهش به همتی در هنگام حمله به او، تسلط او بر مناظره، رقیب و مسأله را تداعی میکرد. با این حال، هرچه زاکانی در ارائه تصویر ضد فساد و توانمند خود در مناظره موفق بود، در برابر مساله پوششی بودن، منفعل شد و نتوانست استقلال خود را تثبیت کند. از این رو، سبد آراء زاکانی قبل و بعد از مناظره تغییر مهمی نخواهد کرد.
محسن مهرعلیزاده: مهرعلیزاده در تبیین خود به عنوان یک اصلاحطلب تا حدی موفق بود، اما قرار داشتن همتی در مرکز توجه اصلاحطلبان، موفقیت او را کمرنگ ساخت. مهرعلیزاده، رأیدهندگان جریانی اصلاحات، آذری زبانها و رأیهای خاکستری را هدف قرار داده بود. او در ترمیم شخصیت خنثی و بیاثر سال ۸۴ خود، تا حدی موفق بود و تلاش کرد تا با حمله مستقیم به رئیسی برای خود اعتبار بخرد. تلاشی که با تندخویی او و پاسخگویی متین رئیسی به این اتهامات، ناکام ماند. خندههای مهرعلیزاده نتوانست او را متمایز کند؛ چه اینکه او برای بهرهمندی از آن باید کمی از متنهای آمادهاش هم فاصله میگرفت تا بتواند خودش باشد. ادبیات مهرعلیزاده نتوانست با کاراکتر او همخوانی پیدا کند. مهرعلیزاده کاملاً بر اساس سناریوی دیکته شده عمل کرد؛ امری که تصنعی بودن کاراکتر او را بیشتر از گذشته تقویت کرد.
سیدامیرحسین قاضیزاده هاشمی: مزیت مهم قاضیزاده هاشمی در نسبت سایر نامزدها، بیان شیواتر و قویتر او در بیان مراد خود بود. او تلاش داشت تا خود را از زد و خوردها در امان نگه داشته و درگیر بازیهای زرد و سطحی سایر نامزدها نگردد. تلاشی که موفق نیز بود. او تلاش کرد تا با طرح موضوعاتی نظیر جوان بودن خودش یا مسأله سربازی، جوانان و افراد مواجه با مساله سربازی را به خود متوجه کند. با این حال، ناشناخته و بیهویت بودنش در صحنه، موفقیت او در هدف گیری را مخدوش ساخت. ریشِ سپید او مانع بهرهمندی او از امتیاز جوانتر بودنش گردید. قاضیزاده در سطحی پایینتر از جلیلی و رئیسی عمل میکرد و در همان سطح تلاش داشت تا نگاه غیر جناحی و کارشناسانه ارائه دهد. او با پرهیز از ورود به نزاعهای در جریان و مذمت این رفتار در دو مقطع از سخنان خود تلاش داشت به بیان ایدههایش بپردازد، اما در القای گفتمان خود به مناظره ناموفق بود. او که در میان نامزدهای اصلی جایی و نتوانست از این مناظره برای خود اعتبار و فرصتی تازه بخرد. قاضیزاده ناشناس به مناظره آمد و بدون آسیب از آن خارج شد.
جمع بندی
به نظر میرسد مناظره نخست با موفقیت نسبی همتی و رئیسی به عنوان دو نامزد اصلی پایان یافت. همتی در معرفی خود موفق بود و رئیسی در صیانت از پایگاه رأی خود به درستی عمل کرد. محسن رضایی در این مناظره موفق نبود، اما تصحیح تصویر انقلابی او در بدنه اجتماعی جریان انقلاب، دستآوردی مهم برای اوست. رضایی با ادامه این نقش آفرینی و با کاستن از میزان سیاه نماییاش از وضعیت کشور، میتواند، نیرویی اثرگذار در روزگار پس از انتخابات باشد؛ امری که از سال ۸۸ از آن فاصله گرفته است. سعید جلیلی نیز علیرغم عدم توفیق در توسعه سبد آراء خود، دستآوردی مهم داشت. او از شخصیتی منفرد، دور از جامعه و دست خالی، میتواند به یکی از شخصیتهای اثرگذار جریان انقلاب تبدیل شود.. با این همه، آراء او تا حد زیادی با آراء رئیسی مشترک است. در حقیقت هرچه بر رأی او افزوده میگردد، از آراء رئیسی کاسته خواهد شد. زاکانی، به جز چند خطا در برخورد غیر اخلاقی و نادرست با رقیب، عملکرد خوبی داشت و به عنوان یار کمکی در مناظرههای بعدی نیز میتواند موفق باشد. قاضیزاده، بعید است بتواند فراتر از این عمل کند. اما مهرعلیزاده، مهرهای ارزشمند برای جریان انقلاب است. او رقیبی است که در درون و بیرون رقابت به سود شما عمل میکند. حملات او علیه رئیسی بیشتر به سود رئیسی خواهد بود و ماندن او در عرصه انتخابات میتواند آراء سیاسی و قومیتی همتی را بشکند.
منتشر شده در شماره ۳۳۳۵ روزنامه فرهیختگان