هنوز عمر انقلاب اسلامی به دو سال نکشیده بود که جنگ نظامی شروع شد. دنباله اش فرهنگ شد زمینه تهاجم. دیدند طرفی نبستند؛ سیاست را حوزه اصلی قرار دادند. جواب نگرفتند؛ به اقتصاد روی آوردند. سال هاست که در جنگ هستیم و اقتصاد زمین جنگیدن است. در معرکه اقتصاد، همان روحیه ای را نیاز داریم که جنگ های سابق را به دنیایی کشاند که معیارها و شاخص ها و محاسباتش برای دشمن ناشناخته بود. روحیه ای که در سرچشمه ای به نام هیئات حسینی می جوشید و شکل می گرفت.
۱. حمایت از کالای ایرانی، قطعهای از پازل جنگ اقتصادی
لازمه فهم درست از نامگذاری سال ۱۳۹۷ با عنوان «حمایت از کالای ایرانی»، مرور عناوینی است که در دو دهه گذشته برای این سالها انتخاب شده است. این مجموعه در کنار یکدیگر، دلالتهای مهمی برای امروز ما خواهند داشت.
رهبر معظم انقلاب از سالهای ۷۳ و ۷۴، با تأکید بر صرفه جویی، انضباط اقتصادی و وجدان کاری، اولین گامها برای طرح این مسئله که انقلاب اسلامی باید اقتصاد متناسب با خود را پیدا و معرفی کند برداشتند و در سالهای ۸۳ و ۸۴ بار دیگر با تأکید بر خدمتگذاری، پاسخگویی و مشارکت عمومی، دوباره نامگذاری سالها را به موضوع اقتصاد انقلاب اسلامی بازگردانند. در سال ۸۶، در سخنرانی ابتدای سال در حرم مطهر رضوی، بهصراحت به برنامهریزی دشمن در حوزه اقتصاد اشاره کردند و در نام سال ۹۰ رسماً اعلام «جهاد اقتصادی» کردند و تا سال ۹۷، در هر یک از این سالها بر یکی از حوزههای اقتصاد مقاومتی مانند تولید، اشتغال، کار و سرمایه تأکید کردهاند.
اینطور به نظر میآید که تمام نامهای اقتصادی که مقام معظم رهبری بر سالها گذاشتهاند، نهتنها شعارهایی زودگذر نبودهاند بلکه حلقههایی از یک پازل و منظومه کامل در حوزه اقتصاد بوده است که نقشه راه «نبرد اقتصادی» پیش روی انقلاب اسلامی را مشخص میکرده است. درحالیکه در این سالها بهندرت کسی به وجود جنگ تمامعیار اقتصادی باور داشته است.
۲. علت آغاز جنگ اقتصادی از سوی غرب
توفیق الگوی جمهوری اسلامی و انقلابی برخاسته از اسلام ناب که از آغاز پیدایش خود به مقابله با نظام استکباری پرداخته است، همواره زنگ خطری برای منافع قدرتهای استکباری بوده است. ازاینرو تهاجم علیه موجودیت نظام اسلامی به طرق مختلف در دستور کار قرار گرفت. در ابتدا بر اساس روحیه نظامیگری استکبار، تهاجمی نظامی را علیه ایران اسلامی آغاز کردند. اما مقاومت دلیرانه جوانان مؤمن انقلابی، این تهاجم نظامی را با شکست مواجه ساخت. سپس در جبههای دیگر، تهاجمی فرهنگی علیه نظام اسلامی آغاز شد، در این جنگ فرهنگی نیز هرچند تلفاتی از ما گرفتند و آسیبهایی وارد ساختند، اما قوتهای ارزشی و فرهنگی و دینی ما باعث شکلگیری رویشهای جدیدی شد که اجازه نداد در این جنگ پیروز شوند. فتنه ۸۸ و تهاجم سیاسی، جبهه دیگری از این جنگ چندلایه بود که به برکت عاشورای حسینی، این تهاجم نیز نتوانست نجاتبخش نظام استکبار باشد. در پی این شکستهای مکرر و آغاز پیشرفتهای درونزا و پرشتاب علمی و فناوری ایران اسلامی، نظام استکبار وادار گردید تهاجم اقتصادی تمامعیاری را آغاز کند. چراکه میدید ایران اسلامی طلایهدار تمدن نوینی در جهان شده است که تمدن غرب را با تمامی نظامات و ارکان آن به چالش کشیده و متزلزل کرده است.
کوین فریمن (Kevin D. Freeman) از نظریهپردازان «جنگ اقتصادی جهانی» (global economic warfare)، جنگ اقتصادی با ایران را از مهمترین چالشهای امنیت ملی ایالاتمتحده عنوان میکند. وی معتقد است مقاومت ایران در این جنگ، به معنای آشکار شدن ضعف آمریکا و پایان یافتن مبارزه ۴۰ ساله آمریکا با انقلاب اسلامی خواهد بود و البته این جنگ اقتصادی را آخرین حربه ممکن برای آمریکا میداند.
۳. جهاد اقتصادی راهبرد مقابله با تهاجم اقتصادی دشمن
در این شرایط که راند جدید تقابل دشمن با انقلاب اسلامی، در قالب فشار اقتصادی است و تلاش دارد بهواسطه قدرت رسانهای خود، ناکارآمدی اقتصادی و بحران اقتصادی را القاء کند، دو نکته ضرورت خواهد داشت:
اولاً؛ ادراک شرایط جنگی در حوزه اقتصاد
ثانیاً؛ تشخیص راهبرد مقابله با تهاجم اقتصادی
ادراک شرایط جنگی در مسئله اقتصاد، ازآنجا اهمیت دارد که جنگ اقتصادی برخلاف جنگ نظامی، لشکر رؤیت شدنی ندارد و تهاجمی پنهان و از جنس نرم است و آثاری عمدتاً تدریجی و تحملپذیرتر دارد. یکی از دلایلی که هنوز بسیج مردمی علیه آن شکل نگرفته است، نیز همین نکته هست. باید توجه داشت غفلت از برنامه دشمن، و اینکه دشمن درصدد حمله است، شکستی قطعی را در پی خواهد داشت.
اما هوشمندانهترین راهبرد در برابر این تهدید دشمن، طرح «اقتصاد مقاومتی» بود. دو واژه ساده که در کنار یکدیگر، سه مفهوم کلیدی را مطرح میسازد:
اولاً؛ افزایش ثبات و توان اقتصادی درونزا
ثانیاً؛ مردمی کردن اقتصاد و ورود مردم به عرصه اقتصاد
ثالثاً؛ شکلگیری تحرکات اقتصادی به صورتی جهاد گونه
«اقتصاد مقاومتی»، یعنی اقتصادی «درونزا، مردمی و جهادی» که در شرایط جنگی، ظرفیتهای مردمی را در مقابله با دشمن مشترک آزاد کرده و مردم را با فرهنگ مجاهده الهی به کارزار مبارزه اقتصادی خواهد آورد. با ورود جهادی مردم به میدان اقتصاد، تمرکززدایی و حضور مردمی که هر دو از چالشهای کنونی اقتصاد ماست مرتفع خواهد شد. خصوصاً که تمرکز دشمن بر اقتصاد، با هدف ایجاد مشکل برای مردم، فشار بر مردم و دلزده کردن و جدا کردن مردم از نظام اسلامی صورت گرفته است.
۴. چگونگی تحقق اقتصاد مقاومتی
اما مسئله اصلی چگونگی تحقق این سه ویژگی در عرصه اقتصاد است. برای حل این مسئله، باید دو سؤال اساسی را پاسخ داد. اولاً چگونه میتوان فرهنگی ایجاد کرد که مردم بهجای افزایش سهم مصرفی خود از منابع و امکانات، به دنبال افزایش سهم مولد خود در جامعه باشند؟ ثانیاً اینکه چگونه میتوان سامانهای برای بسیج عمومی مردمی در جنگ اقتصادی، طراحی نمود؟
مکانیزم اول؛ ارتقاء فرهنگ اقتصادی
اقتصاد مقاومتی الگوی اقتصاد بومی و علمی است که منشأ آن فرهنگ انقلابی و اسلامی و طرحی برای عبور از آخرین درگیری با جبهه استکبار است. اقتصاد مقاومتی روش مستضعفین عالم برای پیروزی در جنگ فقر و غنایی است که اهل باطل آن را بر مردم تحمیل میکنند. در این اقتصاد «تحرک اقتصادی برای خدا»، «کار بهاندازه وسع» و «مصرف بهاندازه کفاف» اخلاق و فرهنگ اصلی است.
اما چگونه میتوان در زمانهای که تنها انگیزه زندگی، کسب سود و منفعت شخصی بیشتر معرفی میشود این فرهنگ را به مردم معرفی کرد؟ در زمانهای که سرمایهدار به دنبال کسب سود بالاتر، کارگر به دنبال کار کمتر و دستمزد بالاتر، و مصرفکننده هم به دنبال کالای ارزانتر و مرغوبتر هست، چطور میتوان خدایی غیر از سوداگری نفس پرستانه را محور تحرک اقتصادی قرار داد؟ چطور میتوان بازار را از محل مسابقه و رقابت بر سر دنیا به محلی برای مسابقه بر سر خیرات بدل نمود؟!
در روزگاری که انسانها از سر منفعتجویی تمامعیار، دورهم جمع میشوند تا بر سر بقا، منازعه و رقابت کنند و انسانها از درون خانواده هم احساس ناامنی میکنند، چگونه میتوان از انگیزه دیگری برای فعالیت اقتصادی دم زد؟
تنظیم جامعه بر مبنای اقتصاد و تنظیم اقتصاد بر مبنای سود، موجب میشود افراد با هر وسیلهای تلاش کنند سود خود را حداکثر کنند و در کنشهای اقتصادی خود هیچ ملاحظهای جز سود نداشته باشند.
امروزه مفاسد چنین بنای کجی، تا حد زیادی آشکار شده است و رویکردهای مختلف اقتصادی به دنبال راهی برای برونرفت از این وضعیت هستند. اما هر یک به نحوی سرگرداناند، غافل از اینکه در شرایطی که «اقتصاد»، فرهنگ و سیاست و امنیت و معیشت جامعه را به خدمت خود درآورده است، تنها شیوه مقابله، تغییر نگاه به اقتصاد است. چاره این مشکل در تنظیم جامعه اسلامی مبتنی بر فرهنگ است و نه اقتصاد. در چنین نگاهی، بازار و معامله و تجارت انسان تابع سودِ سوداگرانه نخواهد بود؛ در بازار رقابت میان عرضهها و تقاضاها، فرهنگ دنیاپرستی حاکم نخواهد بود بلکه فرهنگ خداپرستی -و بیش از دنیا را خواستن- بر محاسبه سود و زیان سایه خواهد انداخت.
بنابراین، روح حاکم بر اقتصاد مقاومتی، فرهنگ «تجاره لن تبور» و انتخاب «احدی الحسنیین» است. رسوخ ارزشهای متعالی فرهنگی در روابط اقتصادی است که میتواند اقتصاد را از بنبست فقر و استعمار و استثمار، رهایی بخشد، نه فرورفتن در آن! اساساً تمام آنچه در انقلاب اسلامی رخ داد، همین بود که میان زندگی مادی و دنیوی و ارزشهای معنوی و الهی، ارتباط برقرار کرد.
شاید بتوان گفت مهمترین عرصهای که توانست این انقلاب فرهنگی را در درون انقلاب اسلامی تحقق بخشد «هیئت حسینی» بودند. هیئتها با تحریک قلوب و ساماندهی اجتماعی بر محور محبت و عاطفه، توانستهاند در طول قرون و اعصار با احیای یاد و نام قیام عاشورا، فرهنگ عاشورایی را در بدنه اجتماعی احیا کنند. فرهنگی که بذل جان و مال در آن موج میزند و همه از روی محبت برای یکدیگر ایثار و فداکاری میکنند.
این اجتماع عواطف صادق، در طول تاریخ تمدن شیعه، هیئات را به کانون تحولات اجتماعی تبدیل کرده است، که نمونه معاصر آن پیروزی انقلاب اسلامی بود. نهتنها علت موجده انقلاب اسلامی، بلکه علت مبقیه آن در جنگ نظامی و فرهنگی و سیاسی، هیئات بودند و در جنگ اقتصادی نیز همین نهاد اجتماعی برآمده از فرهنگ اصیل انبیاء است که میتواند و باید کار را تمام کند!
ورود انگیزههای عظیم حسینی به عرصه روابط اجتماعی مبتنی بر رقابت بازاری، زمین کارزار اقتصادی را به سمت یک میدان ناآشنا برای دنیای غرب تغییر خواهد داد. جایگزین شدن انگیزه تعلق به اهلبیت بهجای نفسپرستی، خدمترسانی به محبان بیشمار اهلبیت، بهجای خدمترسانی به خواستههای بیشمار نفس، ثروتاندوزی برای اهلبیت، بهجای ثروتاندوزی برای خود، جامعه محبین اهلبیت را به موجوداتی فرا خاکی در جنگ اقتصادی بدل میکند، چنانچه بسیجیان خمینی در هشت سال جنگ تحمیلی و بسیجیان خامنهای در دفاع از حرم چنین رویینتن شدند! با تحرک نیروی ایمانی مردم، مسیری بومی و برآمده از ظرفیت ادیان رونمایی خواهد شد و استعدادی نو از بشر برای تولید توازن طبیعی اجتماعی و بدون نیاز بهاجبار بیرونی و دولتی برملا خواهد شد.
مکانیزم دوم؛ تحقق بسیج عمومی مردم
اما مهمتر از تحلیل و تبیین اقتصاد فرهنگی، قدرتی است که بتواند با یک بسیج عمومی مردمی، چنین فرهنگی را نهادینه کند. برای درک مکانیزم تحقق این بسیج عمومی مردمی باید به سابقه ۴۰ ساله انقلاب بازگردیم. همان مکانیزمی که مردم را در ایجاد انقلاب، وارد صحنه کرد، همان مکانیزم است که میتواند مردم را برای حفظ انقلاب در عرصههای مختلف، بسیج کند. همانکه در جنگ تحمیلی نیز عامل پیروزی ما شد:
«اگر حادثهى کربلا و اسوه گیری از آن نبود، این انقلاب پیروز نمىشد. امام بزرگوارمان که در محرّم سال ۵۷ فرمودند «ماهى که خون بر شمشیر پیروز است»، این خط و این درس را از محرّم دادند. سراغ جنگ هم که بروید همین است.» (۲۶/۰۳/۱۳۷۲)
حضرت امام رحمه الله علیه که حقیقتاً یک عارف سیاسی اجتماعی بودند، مکرراً به تبیین و تفصیل این قدرت نهفته در درون مجالس حسینی پرداختهاند و از آن بحث کردهاند. ایشان اجتماع عظیمی که با انگیزه حسینی در ایام محرم و صفر، یکدل شده و همه بر محور سیدالشهدا قلوبشان را تطهیر میکنند، از بزرگترین عوامل اتحاد و انسجام اجتماعی برمیشمارند. بزرگترین بسیج عمومی در محرم و صفر شکل میگیرد که همه را برای یک موضوع، همجهت و هم مسیر میکند. حضرت امام رحمه الله علیه فضائلی را که برای بکاء و تباکی بر سیدالشهدا در روایات بیانشده است، ناشی از همین کارکرد سیاسی-اجتماعی هیئات میدانند که موجب یکپارچه شدن و بسیج عمومی ملتها میشود. (صحیفه امام، ج۱۳، ص ۳۲۳)
هیئات به دلیل قدرت بالایی که در سازماندهی اجتماعی و بسیج عمومی دارند، در برهههای مختلف تاریخ شیعه، نقشآفرین بودهاند. هرچند این مسئله در شکلگیری و حرکت رو بهپیش انقلاب اسلامی، کاملاً آشکار است، اما این امر به این برهه از تاریخ شیعه محدود نمیشود و از آغاز دوران غیبت، در تمامی حرکتهای اجتماعی شیعی مشاهده میشود.
اگر در مبارزات سیاسی انقلاب اسلامی، هیئآت به کمک این مبارزه آمدند، امروز نیز در مبارزه اقتصادی نظام اسلامی با نظام سلطه، حضور هیئات و انگیزههایی که بر محور تعلق به اهلبیت شکلگرفته میتواند و باید این جنگ را به نفع حق مغلوبه کند. هیئات باید سلول جدید جامعهای شود که اقتصاد مقاومتی، نوع تحرک اقتصادی آن است. هیئات باید عَلَم حمایت از کالای ایرانی و ورود به عرصه تولید و کارآفرینی و نهضت خدمترسانی و تکافل را بلند کنند و همانند تمام طول تاریخ که با شمر زمان درگیر بودهاند و محل صفبندی حق و باطل را تشخیص داده و به آن ورود کردهاند در این عرصه نیز واردشده و محاسبات را بر هم زنند. و این مطالبه از هیئات، بر اساس ظرفیت عظیمی است که این نهاد تاریخی شیعه، در درون خود نهفته دارد:
«در آن روزها، آن مجالس بهنظام طاغوتی که بر سر کار بود، متوجه بود؛ امروز الحمدالله نظام طاغوت بر سر کار نیست؛ اما حرفهای دیگری برای گفتن و عَلَمهای دیگری برای بلند کردن وجود دارد. همه مفاهیمی که امروز نظام اسلامی دنبال آنهاست – عدالت؛ مبارزه با فساد؛ مبارزه با استکبار جهانی، مبارزه با تبعیض، توجه به شایستهسالاری و شایستهگزینی – مفاهیم اساسی دینی ماست و همهاش هم حسینی است؛ اینها باید در سینهزنیها بیاید.» (۱۹/۰۲/۱۳۸۰)