بانک قرض‌الحسنه و معمای درآمدزایی
بانک قرض‌الحسنه و معمای درآمدزایی

بانک‌های قرض‌الحسنه با هدف تأمین مالی نیازمندان و گردش مالی حلال شکل گرفته‌اند، اما چالش اصلی آن‌ها یافتن منابع درآمدی بدون انحراف از اصول اسلامی است.

بانکداری قرض‌الحسنه به‌عنوان یک نوآوری در نظام بانکی کشور و حتی در سطح دنیا شناخته می‌شوند. پیش از تأسیس این بانک، هیچ نهاد بانکی به‌طور اختصاصی بر فعالیت‌های مبتنی بر قرض‌الحسنه متمرکز نبوده است. همانند همه نهادهای مالی، بانک‌های قرض‌الحسنه نیز برای پوشش هزینه‌های خود نیازمند منابع درآمدی هستند. با توجه به این که ماهیت قرض‌الحسنه غیرانتفاعی است و زمینه‌ساز گردش مالی حلال در زندگی مسلمانان محسوب می‌شود، مدیریت صحیح جریان‌های مالی و درآمدی آن‌ها اهمیت ویژه‌ای دارد و هرگونه تصمیم‌گیری در این زمینه باید با دقت و مطابق با اصول اسلامی انجام شود؛ در غیر این صورت ممکن است بانکداری قرض‌الحسنه از کارکرد اصلی خود فاصله بگیرد و از اهداف خود منحرف شود.

مسیرهای درآمدزایی بانک‌های قرض‌الحسنه

عمده‌ترین منابع درآمدی بانک‌های قرض‌الحسنه شامل درآمد سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار، درآمد حاصل از عملیات بازار بین‌بانکی، کارمزد وام قرض‌الحسنه و کارمزد خدمات بانکی است. بررسی روند درآمدزایی بانک‌های قرض‌الحسنه حاکی از آن است که در سال‌های اخیر، این بانک‌ها به سمت افزایش درآمدهای ناشی از عملیات بازار بین‌بانکی حرکت کرده‌اند. یکی از دلایل اصلی این تغییر، نقش این نوع درآمد در مدیریت نقدینگی، ایجاد جریان درآمدی پایدار و کاهش وابستگی به کارمزد وام قرض‌الحسنه است.
دیگر بخش عمده درآمد بانک‌های قرض‌الحسنه از محل کارمزد عملیات قرض‌الحسنه تأمین می‌شود. کارمزد عملیات قرض‌الحسنه مبلغی است که بانک از دریافت‌کننده تسهیلات برای جبران هزینه‌های مرتبط با این نوع وام دریافت می‌کند. در سال‌های اخیر، کارمزد عملیات قرض‌الحسنه به دلیل کاهش اتکای بانک‌های قرض‌الحسنه به این منبع درآمدی روندی کاهشی داشته است.
روند سودآوری بانک‌های قرض‌الحسنه در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که این بانک‌ها به میزان قابل‌توجهی سودده بوده‌اند. یکی از دلایل اصلی این سودآوری، افزایش درآمدهای ناشی از سرمایه‌گذاری، به‌ویژه از طریق فعالیت در بازار بین‌بانکی و سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار است. علاوه بر این، در اختیار داشتن منابع مالی با هزینه تأمین صفر و مشارکت در فعالیت‌های سودآور با ریسک بسیار پایین نیز از عوامل مهمی است که به سودآوری بالای این بانک‌ها کمک کرده است.

چالش‌های درآمدزایی بانک‌های قرض‌الحسنه

با توجه به مباحث مطرح‌شده پیرامون درآمدزایی بانک‌های قرض‌الحسنه، چالش‌ها و پرسش‌های مهمی در این زمینه وجود دارد که پاسخگویی به آن‌ها برای حفظ ماهیت اسلامی این بانک‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در ادامه به هر یک از این چالش‌ها پرداخته خواهد شد.

۱. درآمد حاصل از عملیات بازار بین‌بانکی همواره یکی از منابع درآمدی بحث‌برانگیز برای بانک‌های قرض‌الحسنه بوده است. دلیل این چالش آن است که این نوع درآمد می‌تواند منجر به انحراف منابع قرض‌الحسنه —که با هزینه تأمین مالی صفر در اختیار بانک قرار دارند—به فعالیت‌های سودآور و بعضاً دارای شبهه در بازار بین‌بانکی شود. علاوه بر این، سرمایه‌گذاری بانک‌های قرض‌الحسنه در بازار بین‌بانکی ممکن است به کاهش تخصیص منابع آن‌ها به تسهیلات قرض‌الحسنه- که هدف اصلی این بانک‌هاست- منتهی شود. یکی از سؤالات مهم این است که آیا اختصاص منابع قرض‌الحسنه (که سود سپرده آن صفر است) به بازار بین‌بانکی برای پوشش هزینه‌ها از نظر شرعی صحیح است؟ آیا ورود منابع قرض‌الحسنه به بازار بین‌بانکی، که شبهه معاملات ربوی در آن وجود دارد ، با اصول اسلامی و موازین شرعی سازگار است؟آیا این روش‌ها به‌عنوان استثناء قابل قبول هستند یا ممکن است به‌تدریج بانک قرض‌الحسنه را از هدف اصلی خود منحرف کنند؟

۲. اصل دریافت مزد و اجرت در ارائه خدمات بانکی امری پذیرفته‌شده است؛ اما در میان فقهای امامیه درباره جواز شرعی دریافت کارمزد وام‌های قرض‌الحسنه اختلاف‌نظر وجود دارد. فقیهانی که دریافت این کارمزد را حرام می‌دانند، استدلال می‌کنند که این اقدام مصداق «زیاده» در قرض بوده و هرگونه شرط دریافت مبلغ اضافی در عقد قرض، حتی در قالب کارمزد، مطلقاً باطل است و موجب ربوی شدن عقد قرض می‌شود. علاوه بر این، یکی دیگر از دلایل مخالفت آن‌ها، درصدی بودن کارمزد وام قرض‌الحسنه است، که به‌نوعی شباهت به بهره و سود در معاملات ربوی دارد. در این میان، چندین پرسش مطرح است که؛ آیا دریافت کارمزد باید به‌صورت درصدی از مبلغ وام باشد، یا اینکه تعیین یک مبلغ ثابت برای هر خدمت از نظر شرعی قابل قبول‌تر است؟ قیمت تمام شده وام قرض‌الحسنه شامل چه اجزایی است؟ آیا واقعاً کارمزد دریافتی از مشتریان، می‌تواند تنها برای پوشش هزینه‌های اجرایی و عملیاتی قرض‌الحسنه باشد، یا این روند ممکن است به پوشش هزینه‌های غیرمرتبط و حتی غیرضروری بانک، مانند هزینه تشریفات و تبلیغات نیز منجر شود؟

۳. یکی از ابهامات اصلی و مسائل ریشه‌ای این است که آیا بانک قرض‌الحسنه واقعاً یک نهاد غیرانتفاعی محسوب می‌شود؟ از یک سو، ماهیت اصلی بانک‌های قرض‌الحسنه بر اساس اصول اسلامی بنا شده است که هدف آن‌ها تأمین منابع مالی برای اقشار نیازمند است، بدون آنکه از این فعالیت سودی دریافت کنند. در واقع، بانک قرض‌الحسنه باید به‌عنوان یک نهاد غیرانتفاعی شناخته شود که تنها در پی انجام رسالت اجتماعی خود است. از سویی دیگر، این بانک‌ها باید منابع درآمدی داشته باشند. اینجاست که سؤال اصلی مطرح می‌شود: چگونه بانک‌های قرض‌الحسنه می‌توانند درآمدزایی داشته باشند بدون اینکه به‌طور مستقیم از اصل غیرانتفاعی بودن قرض‌الحسنه منحرف شوند؟ آیا درآمدهای حاصل از کارمزد خدمات بانکی، سرمایه‌گذاری‌ها یا عملیات بازار بین‌بانکی می‌تواند به‌طور کامل با ماهیت غیرانتفاعی این بانک‌ها سازگار باشد؟ یا این که ممکن است این اقدامات به‌تدریج موجب تغییر ماهیت بانک و تبدیل آن به نهادی انتفاعی شبیه به بانک‌های تجاری شود؟ به عبارت دیگر آیا بانک‌های قرض‌الحسنه می‌توانند به نحوه درآمدزایی داشته باشند که این درآمد بیش از هزینه‌های آنان گردد و انتفاعی به شمار آیند؟
در نهایت، چالش اصلی در اینجاست که چگونه می‌توان بانک قرض‌الحسنه را در چارچوب اصول اسلامی حفظ کرد، در حالی که نیاز به درآمد در آن روزبه‌روز پررنگ‌تر می‌شود.