حوزه علمیه و بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور
حوزه علمیه و بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور

بدون تردید، پیام تاریخی حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی) به همایش بین‌المللی یک صدمین سالگشت باز تأسیس حوزه‌ی علمیه‌ی قم، از زوایای مختلفی قابل مداقّه و بازخوانی است. یکی از این زوایا، نگریستن به این متن از منظر فرهنگ است. نوشتار حاضر می‌کوشد تا از زاویه اندیشه‌ی فرهنگی رهبر معظم انقلاب، بر فرازهایی از این پیام که نسبت وثیق‌تری با حوزه‌ی فرهنگ دارند تمرکز کند، تا از این مسیر، سهمی کوچک در فهم بهتر متن موردنظر ایفا نماید.

پیام اخیر رهبر انقلاب به‌خوبی بیانگر آن است که میان نهاد حوزه علمیه و امر فرهنگی، پیوندی بسیار مستحکم برقرار است؛ به‌گونه‌ای که «خروجی حوزه در همه‌ی سطوح، در خدمت فکر و فرهنگ جامعه و انسان‌ها است». دیدگاه آیت‌الله خامنه‌ای درباره‌ی چیستی فرهنگ نیز به‌گونه‌ای است که بر اساس آن، طبیعتاً حوزه‌ی علمیه نسبت وثیقی با فرهنگ دارد. از منظر رهبر معظم انقلاب، فرهنگ مجموعه‌ی «دستاوردهای معنوی یک جامعه[۱]» است؛ به‌گونه‌ای که گویی فرهنگ در پی انباشت تولیدات معرفتی و اخلاقی یک جامعه، در طول تاریخ، تکوین می‌یابد. بر این مبنا، بی‌تردید پیوند حوزه‌ی علمیه ـ به‌منزله‌ی «وارث سرمایه‌ی سترگ علمی شیعه» که دربردارنده‌ی ذخیره‌ی فرهنگی بی‌نظیری است و «محصول اندیشه‌ورزی و پژوهشگریِ هزاران عالم دینی در دانش‌هایی همچون فقه و کلام و فلسفه و تفسیر و حدیث، در طول هزار سال» به شمار می‌آید ـ با عرصه فرهنگ، پیوندی ناگسستنی و غیرقابل‌انکار است.

جامعه‌ی ایرانی، مبتنی بر همین سرمایه‌ی فرهنگیِ تولیدشده در نهادِ حوزه، موفق به رقم‌زدن یک تحول عمیق فرهنگی شده و بر پایه‌ی آن، تغییرات بنیادین اجتماعی و سیاسی خود را در قالب انقلاب اسلامی محقق ساخته است. بدین‌ ترتیب، «سرانجام همین حوزه بود که در کمتر از شش‌دهه، قدرت معنوی و وجهه‌ی مردمی خود را به آنجا رساند که توانست رژیم خائن و فاسد و فاسق پادشاهی را به دست مردم ریشه‌کن کند و پس از قرن‌ها، اسلام را در جایگاه حاکمیت سیاسیِ کشوری بزرگ و بافرهنگ و دارای همه‌گونه استعداد بنشاند».

مسلماً از نهادی که چنین نقش سرنوشت‌سازی را در آغاز مسیر انقلاب فرهنگیِ جامعه‌ی ایرانی ایفا کرده، انتظار می‌رود که کماکان اثرگذاری خود را در امتداد این تحول فرهنگی، در قالب فرایند «بازسازی انقلابیِ ساختار فرهنگی کشور[۲]»، حفظ کرده و حتی آن را تقویت نماید. اما نهادِ حوزه‌ی علمیه امکان اثرگذاری بر کدامین سطوح و لایه‌های فرهنگ را دارد؟ کنش‌گری فعالانه‌ی حوزه علمیه در میدان فرهنگ، با توجه به هر یک از این لایه‌ها و سطوح، نیازمند چه تغییراتی است؟ ادامه‌ی نوشتار حاضر به تشریح این موضوعات اختصاص دارد.

بر اساس اندیشه‌ی فرهنگی آیت‌الله خامنه‌ای، فرهنگ به‌عنوان «روح و باطن جامعه[۳]»، مشتمل بر سه لایه‌ی «عقاید فرهنگی»، «خلقیات فرهنگی» و «رفتارهای فرهنگی» است[۴]. نکته‌ی مهمی که در نسبت میان این سه سطح باید موردتوجه قرار گیرد، ضرورت وجود انسجام و هم‌گرایی میان آن‌هاست. به‌عبارت‌دیگر، ایجاد هرگونه عدم توازن و ناهماهنگی بین این سطوح، منجر به بروز تشتت در ارگانیسم فرهنگی جامعه شده و پیامدهای منفی خود را بر زیست‌فرهنگی آن به‌جای می‌گذارد[۵]. نهاد حوزه‌ی علمیه، به‌واسطه‌ی پیوند ذاتی‌اش با مقوله‌ی دین، امکان اثرگذاری بر هر سه سطح فرهنگی جامعه را به‌نحوی‌که متضمن حفظ خاصیت تعادل و توازن فرهنگ شود دارد و همین امر، بر ارجمندی جایگاه این نهاد در ساخت فرهنگی جامعه‌ی ایرانی می‌افزاید.

بر اساس پیام اخیر رهبر انقلاب، حوزه علمیه برای ارتقای اثرگذاری خود بر ساحت فرهنگی جامعه، باید در نحوه کنشگری خود در دو لایه بینش (عقاید) و گرایش (خلقیات) تغییراتی ایجاد کند تا از این مسیر بتواند بر کنش (رفتار) فرهنگی مخاطبان بیشتر مؤثر واقع شود. طبق بیان ایشان در پیام اخیر، «آنچه مهم است، آشنایی با فضای فکر و فرهنگ جامعه و ایجاد تناسب میان آورده‌های تبلیغی با واقعیت‌های فکری و فرهنگی در میان مردم به‌ویژه جوانان است… جای دو عنصر کلیدی برای این بخش در حوزه خالی است: «تعلیم» و «تهذیب»».

در لایه‌ی بینش یا عقاید فرهنگی، آنچه بیشترین اهمیت را دارد، بازسازی دائمی فضای فکری جامعه و نوآفرینی معنایی، مبتنی بر آموزه‌های دینی و البته متناسب با اقتضائات زمانه است. بر این اساس، انسان معاصر به‌دلیل مواجهه با «پدیده‌های پیچیده و پُرتعداد در زندگی امروز»، دائماً در معرض «سؤال‌های بی‌سابقه‌ای» قرار دارد. در این اوضاع، از نهاد حوزه به‌منزله‌ی «مرکز تولید و تبیین اندیشه‌ی اسلام در باب نظامات اجتماعی؛ از نظام سیاسی و شکل و محتوای آن، تا نظامات مربوط به اداره‌ی کشور، و تا نظام خانواده و روابط شخصی»، انتظار می‌رود که با توجه به تغییراتی که در زاویه‌ی نگاه انسان امروزی ایجاد شده و متناسب با «عقلانیّت تحوّل‌یافته‌ی نسل‌ها»، به عرضه‌ی معارف دینی بپردازد. آنچه از این تعابیر رهبر انقلاب مشهود است این است که از نگاه ایشان، حوزه علمیه در هم‌افق شدن با نسل جدید، درک نوع عقلانیت آن‌ها (نه صرف داده‌های ذهنی، بلکه دستگاه محاسباتی نسل‌های جدی) و سپس گشودن باب گفتگو با ایشان دچار چالش‌هایی است. مسلماً رهایی یافتن از این چالش، لوازمی دارد که نخستین ـ و چه‌بسا مهم‌ترین ـ آن این است که «به نسل جوان جامعه با چشم خوش‌بینی نگریسته و با این نگاه با آنان تعامل شود». صرفاً در این صورت است که حوزه می‌تواند با استفاده از ابزار بسیار کلیدی خود یعنی «بلاغ مبین»، پیام خود را در قالب « بسته‌های مناسب اندیشه و فرهنگ نسل جوان و نوجوان و خانواده‌ها تدوین نماید» و به آنان عرضه کند.

چنان‌که پیش‌تر اشاره شد، لایه‌ی گرایشات و خُلقیات فرهنگی، لایه‌ی دیگری است که حوزه باید در آن به کنش‌گری فرهنگی بپردازد. با توجه میراث متراکم اخلاقی موجود در سنت حوزوی، کنشگری در این حوزه جزو مهم‌ترین مزیت‌های نهاد حوزه به شمار می‌رود. بر این اساس، «بخش عمده‌ای از گستره‌ی فعّالیّت مجاهد فرهنگی، دعوت به تهذیب نفس و اخلاق اسلامی است». اهمیت توجه به این لایه از فرهنگ، زمانی روشن‌تر می‌شود که به تلاش‌های دشمن، به‌مثابه مهاجم فرهنگی، در این عرصه برای تغییر گرایش‌های نسل جوان ـ بدون آن‌که الزاماً منشأ این تغییر، تحولی در بینش‌های آنان باشد ـ توجه شود. ایجاد تحولی عمیق و ماندگار در این لایه، مستلزم شرایط و لوازم خاصی است. بر این اساس، «اخلاص در عمل و بستن راه بر وسوسه‌ی مال و نام و مقام، کلید ورود به فضای دل‌نواز معنویت و حقیقت است؛ و چنین است که کار دشوار مجاهدت فرهنگی، وظیفه‌ای شیرین و حرکتی اثرگذار خواهد شد».

با توجه به نکاتی که پیش‌تر گفته شد، ایفای نقش فرهنگیِ اهالی حوزه در دو ساحتِ بینش و گرایش، زمینه‌ی اثرگذاری آنان را در کنش‌های فرهنگی جامعه فراهم می‌سازد. در چنین شرایطی، حوزه باید به وجه سوم مأموریت خود در میدان فرهنگ، یعنی تبیین «سبک زندگی اسلامی» در «وانفسای هجوم کفر» توجه کرده و برای تحقق آن اقدام نماید.

در پایان، باید بار دیگر تأکید کرد که بر اساس اندیشه‌ی فرهنگی آیت‌الله خامنه‌ای، فرایند «هدایت‌گری» و «باغبانی فرهنگی جامعه» تنها در سایه‌ی صیانت از امنیت و استقلال فرهنگی از یک‌سو، و کنش‌گری ایجابی و فعالانه برای رشد و تعالی آن از سوی دیگر، معنا می‌یابد. ازآنجاکه در نگاه ایشان، بار تحول تاریخ بر دوش عاملیت انسانی قرار دارد، تحقق این مأموریت‌ها بدون «پرورشِ مجاهد فرهنگی» ممکن نخواهد بود. از این‌رو، تربیت نیروی انسانی مؤمن، آگاه، دغدغه‌مند و مسئول در میدان فرهنگ، پیش‌شرط اصلی حفظ و شکوفایی حیات فرهنگی جامعه به‌شمار می‌رود.

 

[۱] . بیانات در خطبه اول نماز جمعه، ۱۴/۴/۱۳۶۴

[۲] . بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۱۵/۹/۱۴۰۱

[۳] . بیانات در دیدار اعضای انجمن اهل قلم، ۷/۱۱/۱۳۸۱

[۴] . بیانات در دیدار اعضای شوراى عالى انقلاب فرهنگى، ۲۳/۱۰/۱۳۸۲

[۵] . بیانات به مناسبت نخستین سالگرد  تشکیل شورای عالی انقلاب، ۱۶/۹/۱۳۶۴

 

منتشر شده در روزنامه فرهیختگان