ضرورت جبهه‌سازی اجتماعی در زنجیره تولید غذا
ضرورت جبهه‌سازی اجتماعی در زنجیره تولید غذا

بسیاری از معادلات سیاسی مرسوم به جهت اینکه فهم و توان محاسبه نیروی مردمی را ندارند، آن را از گردونه محاسبات خارج می‌کنند، در حالی که بزرگان انقلاب اسلامی و امتداد آن در اقصی نقاط جهان، از گذشته تا امروز به ما آموختند که رمز پیروزی و جلب نصرت الهی در خرمشهرها و غزه‌ها، در حل مسائل مختلف اجتماعی از جمله در حکمرانی زنجیره تولید غذا از طبیعت تا جامعه، جبهه‌سازی از درون همین مردم و بسیج این نیروی عظیم الهی است.

جبهه‌سازی از رموز پیروزی مقاومت
تصورش هم سخت است که یک رژیم جعلیِ غاصبِ خون‌خوار و با پشتیبانی آشکار دولت‌های کرواتیِ جنایتکار غربی، تمام زندگی یک ملت عزیز و غیورِ مسلمان را به سمت نابودی بکشاند، چه برسد به اینکه این اتفاق به گونه‌ای پیش چشم تمام دنیا اتفاق افتاد که صدای خون‌خواهی وجدان‌های بیدار در سراسر دنیا بلند شد. از سوی دیگر آنچه آشکارا پیش چشم تمام مردم دنیا حضور داشت و هنوز دارد، مبارزه و ایستادگی ملت‌های شریفی است که با تمام وجود در مقابل جنایات مستکبران عالم قد علم کرده‌اند و برای اسلام و اهل اسلام عزت آفریدند و با عنایت خداوند متعال دشمن را به زانو درآوردند. چه عواملی این صحنۀ مظلومانه و مقتدرانه را رقم زده است؟ چرا ماشین حیله و کشتار فردی و جمعیِ غرب، با این همه جنایت هولناک علیه مردم بی‌گناه غزه و لبنان، در رسیدن به اهداف جنگی خود شکست خورد و ان‌شاءالله در این سرزمین پاک اسلام لگدمال خواهند شد؟
یک بار دیگر به این صحنۀ افسانه‌ای و سؤال بنگیریم. بیش از ۷۵ سال پیش، انگلیسی‌ها یک غدۀ سرطانی در قلب سرزمین‌های اسلام کاشتند و مسلمان‌ها و ملت فلسطین را آواره کردند و با تخریب شهرها و روستاها روز به روز به تجاوزاتشان افزودند. کشورها و ارتش‌های عربی به مقابله با رژیم غاصب پرداختند، اما دیری نگذشت که ذلیلانه عقب نشستند. با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران، رویش‌های جدیدی مانند جهاد اسلامی و بعدتر حماس در سرزمین‌های اشغالی نمایان شد که اگر به آن روزشان نگاه کنیم، در مقایسه با توان ظاهری ارتش‌های عربی، چیزی نزدیک به صفر بودند، اما اتفاقاً همین‌ها هیمنۀ پوشالی دشمن صهیونی و حامیان جنایتکار آن را فرو ریختند. امروز در بسیاری از معادلات پیش روی ما احتمال این خطای محاسباتی وجود دارد که صحنه‌گردان‌های ظاهری ما را از ظرفیت‌های بی‌نظیرِ به‌ظاهر نزدیک به صفر غافل می‌کند؛ خواه این یک صحنۀ نظامی باشد، خواه صحنۀ سیاسی و خواه یک صحنۀ اقتصادی که هر یک ظرافت‌های خود را دارد.
این درسی است که دستگاه محاسباتی مقاومت و بزرگان آن مانند سردار عزیز دل‌ها، شهید حاج قاسم سلیمانی به ما می‌آموزند که ورای ساختارهای رسمی و امکانات ظاهری دولت‌ها، درون ملت‌ها، کفِ کفِ کفِ زندگی مردم ظرفیت و توانی نهفته است که می‌تواند معادلات را زیر و رو کند و لذا باید آن را ساخت و احیا کرد. همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی مدظله العالی در مورد شهید سلیمانی فرمودند: «شهید سلیمانی نقش مهمّی در زنده کردن جبهه‌ی مقاومت در منطقه دارد؛ خیلی نقش دارد. یک وقت یک گروه مقاومی در ‌یک منطقه‌ای هستند، خب بله، این قبل از شهید سلیمانی هم بود؛ [امّا] یک وقت یک جبهه به وجود می‌آید؛ ما همیشه این را ‌می‌خواستیم. چون طرف مقابل جبهه‌بندی می‌کند، این طرف هم باید جبهه‌بندی کند. خب الان اگر این جبهه نبود، غزّه ‌نمی‌توانست این‌قدر مقاومت کند. این جبهه‌ی مقاومت، به همه‌ی اطراف قضیّه قدرت می‌دهد» (۱۰/۱۰/۱۴۰۲).
این نوع نگاه به ظرفیت‌ جبهه‌سازی از آحاد مردم، یک آموزۀ عملی از دوران حیات انقلاب اسلامی است که به بیان رهبر معظم انقلاب اسلامی مدظله العالی «در دفاع مقدّس برای حضور مردمی یک مدل‌سازی جدیدی انجام گرفت. … اوّلاً همه‌ی آحاد ملّت ایران، آن‌هایی که مایل بودند در این عرصه شرکت کنند، هر که بود، هر چه بود، توانست در یک شبکه‌ی زنده، کارآمد، داوطلبانه و پُرشور جای خودش را پیدا کند. … این مدل جدید بود؛ مدل‌‌‌‌سازی جدید که همه می‌توانستند همکاری کنند، همه می‌توانستند هم‌افزایی کنند همه [کمک] می‌دادند. بعد، در این حرکت دسته‌جمعی چه استعدادهایی ناگهان پیدا بشود. … این مدل ابتکاری از حضور مردم همیشه می‌تواند مطرح باشد. امروز هم ما می‌توانیم. اگر همّت بکنیم و با نگاه درست به مردم و مسائل نگاه کنیم، می‌توانیم از این مدل استفاده کنیم. البتّه وضع جنگ یک وضع دیگری است، وضع اقتصاد یک وضع دیگری است. صاحبان فکر، صاحبان اندیشه می‌توانند به این [مدل] به صورت یک ابزار اقتدار ملّی نگاه کنند و آن را دنبال بکنند» (۳۱/۰۶/۱۳۹۹).
جای خالی جبهه‌‌سازی در زنجیره تولید غذا
هر چند هنوز نتایج سرشماری عمومی کشاورزی ۱۴۰۳ مشخص نشده، اما بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۳، بیش از چهار میلیون واحد بهره‌برداری کشاورزی در کشور وجود دارد و ۹۰ درصد آن‌ در مناطق روستایی واقع شده است. این چهار میلیون واحد بهره‌برداری، تنها در ابتدای زنجیرۀ بهره‌برداری از طبیعت مرتبط با کشاورزی قرار دارد و تا فواید و محصولات این زنجیره به جامعه برسد، انواعی از صنایع (تبدیلی تکمیلی)، خدمات، زیرساخت و مبادلات تجاری شکل می‌گیرد. بنابراین برای اینکه زنجیره تولید غذا از دامان طبیعت تا دل جامعه و به تعبیر مرسوم از مزرعه تا سفره، شکل بگیرد، میلیون‌ها نفر واحدهای تولیدی، خدماتی، زیرساختی، تجاری و کسب و کاریِ کشور مشغول کار هستند. این غیر از آن است که خانواده‌های فعالان زنجیره تولید غذا و به طور کلی به نوعی بیشتر مردم دغدغه تأمین عزتمندانه غذا و امنیت غذایی کشور را دارند. اما آیا این چند میلیون فعال اقتصادی در حکمرانی زنجیره تولید غذا، نقش‌آفرینی جدی دارند یا تنها به عنوان مخاطبان خط‌مشی‌ها و برنامه‌های عمومی و دریافت‌کنندگان خدمات مانند تخصیص ارز ترجیحی، خرید تضمینی و حمایتی و … به حساب می‌آیند؟ اگر به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی مد ظله العالی، کشاورزی یکی از پیشران‌ها در محیط اقتصادی کشور است و تولیدکنندگان رزمندگان جنگ اقتصادی با دشمنان هستند (۳۰/۰۵/۱۳۹۸)، چه آرایش جنگی میان این رزمندگان در زنجیره بهره‌برداری از طبیعت تا تولید غذا و سایر محصولات و منافع وجود دارد؟ آیا اساساً مردم و کشاورزان و سایر افرادِ دخیل در این زنجیره، هیچ کجای محاسبات مسئولین کشور در نبرد اقتصادی هستند که بخواهند برای جبهه‌سازی و بسیج مردمی کار کنند یا تنها تأثیرپذیران از خط‌مشی‌های اقتصادی مسئولین هستند؟
ضرورت جبهه‌سازی اجتماعی در زنجیره غذا، قطعاً به معنای نادیده گرفتن نقش ساختارها و مسئولین سطوح بالای حکمرانی نیست، اما درس بزرگ انقلاب اسلامی پای کار آوردن توده و آحاد مردم برای پیشرفت و تعالی کشور است. خطی که معمار کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی رحمۀ الله علیه در تشکیل دو جریان مردمی، جهاد سازندگی و نهضت سوادآموزی به روشنی به ما آموختند و فرمودند «ما در مشکلات باید متوسل بشویم به ملت، ملتی که بحمدالله مهیا برای کمک و فداکاری بوده و هستند» (۲۸/۰۳/۱۳۵۸)..
این نوشتار کوتاه، حاکی از یک دغدغه در حکمرانی اجتماعی زنجیره غذایی و نحوۀ مواجهه با بسیاری از مسائل دیگر اجتماعی است و نگارنده نیز به دنبال راهی برای پاسخ به این دغدغه می‌گردد که چگونه می‌توان ظرفیت‌های عظیم مردمی را برای حکمرانی مردمی این زنجیره بسیج کرد و موجودیت‌های اجتماعی گسترده برای مواجهه با مسائل عمومی ایجاد کرد. قطعاً در تحولات اجتماعی گذشته که با رهبری و هدایت بزرگانی مانند حضرت امام خمینی رحمۀ الله علیه، رهبر معظم انقلاب اسلامی مدظله العالی و شاگردان راه ایشان مانند سردار سلیمانی اتفاق افتاده است، نقش خود ایشان و ویژگی‌های شخصی ایشان کلیدی بوده و هر کسی نمی‌تواند حتی در همان شرایط زمانی، همان اتفاقات را رقم بزند، اما می‌توان از این مسیر درس‌آموزی داشت و به سمت چنین ضرورت بی‌بدیلی متناسب با شرایط زمانی حرکت کرد. حداقل آن است که ضرورت جبهه‌سازی از دل مردم برای ما روشن می‌شود و در معادلات حکمرانی، تنها به چشم یک مخاطب منتظر دریافت خدمات به مردم نگاه نمی‌کنیم.

 

منتشرشده در شماره ۴۳۶۴ روزنامه فرهیختگان