مردم ایران
من یک پزشک بدون مرز هستم و این نامه را فقط برای خودتان مینویسم نه برای آن رژیم نامردتان، رژیمی که اجازه توسعه را به شما نمیدهد و شما را در مرزها وحدود کرده است، پس کی قرار است از این مرزها نجات پیدا کنید و به ما بپیوندید …
بگذارید در همین ابتدا خودم را معرفی کنم. در همان خط اول گفتم که من یک پزشک بدون مرز هستم، البته چند سالی هست که بدون مرز شدهام، قبلاً به صورت محدود در برخی مناطق کار میکردم ولی چون کارم خیلی خوب بود، ارتقا پیدا کردم و الان در همه جا کار میکنم و خیلی از کارها را هم بلدم …
آموزشهای خیلی زیادی هم دیدهام و مدارک بینالمللیم هم کامل است، حتی گواهینامه رانندگی بینالمللی هم دارم. البته فکر نکنید گرفتن این مدرکها کار آسانی است، اصلاً و ابداً … اوایل که داشتم این مدرکها را میگرفتم، نمیدانستم به چه درد پزشکی میخورد ولی الان با کاربردهایشان آشناتر شدهام، مثلاً اینکه یک پزشک بدون مرز، بلد باشد با انواع سلاحها کار کند که چیز بدی نیست، هست؟ یا مثلاً من توانایی هک کردن همه جور وب سایت و دیتاسنتر و … را هم دارم، هنرها و فنون رزم شخصی را هم تمام و کمال بلدم، راستی عکاسی حرفهای هم میکنم و چند سالی است که گواهینامه خبرنگاری فرامرزی هم دریافت کردهام، بین خودمان بماند، تا الان از چند جای خاص و سکرت به قول شما محرمانه، عکس و فیلم ویژه هم گرفتهام البته یک دوره کوتاه آمپول زدن و خون گرفتن را هم گذراندهام، به قول شما ایرانیها از هر انگشتم، یک هنر میریزد …
راستی، ما خانوادگی، پزشک بدون مرز هستیم. هم پدرم و هم مادرم پزشک بدون مرز بودند، برادرم هم در حال پزشک بدون مرز شدن است، الان در نیروی دریایی خدمت میکند. خودم قبلاً تکتیرانداز بودم و بعد از اتمام آموزشهایم در حوزههای خلبانی و رانندگی قایقهای پیشرفته، مدتی در افغانستان کار کردم و چند سالی هم در عراق بودم، اینها را گفتم که بگویم با منطقه شما خیلی آشنا هستم.
ما معتقدیم که رسالت پزشکان بدون مرز، داشتن دنیایی عاری از بیعدالتیهاست، ما دردهای جامعه انسانی را درمان میکنیم. ما معتقدیم که در دنیا باید نسلهای خوب گسترش پیدا کنند و باید جهانی عاری از زشتی داشته باشیم … اصلاً خودتان قضاوت کنید آیا این درد بزرگی نیست که ثروتهایی نظیر نفت و گاز و طلا و الماس در یک سری کشورهای درجه سه و چهار، غرب آسیا و آفریقا قرار گرفته باشد؟! ما باید این دردهای بزرگ را درمان کنیم، ناسلامتی ما سوگندنامه پزشکی بدون مرز داریم …
البته ما هم بیکار نبودیم ها! خودِ من در چند سالی که در عراق بودم، بخشی از مساله کمبود اعضاء برای پیوند اعضای برخی از کشورهای پیشرفته اروپایی و آمریکایی را حل کردم. ما پزشک هستیم و تشخیص میدهیم که عراقی ها با یک کلیه هم میتوانند زنده بمانند، البته بعضیهایشان دو تا کلیهشان را هم اهدا کردند ولی نمیدانم آیا الان زنده هستند یا نه! چند تا قلب هم از سوی عراقیها به اروپاییها اهدا شد، خیلی کار زیبایی بود، در مقابلش اروپاییها هم چند تا قلب را به نشانه تشکر به پزشکان بدون مرز به صورت لایک در اینستاگرام و توییتر ارسال کردند، این کارهای انساندوستانه بینالمللی قلب هر پزشک بدون مرزی را شاد میکند …
مردم ایران، بدانید کار ما خیلی سخت است، اصلاً پزشکی کار سختی است بدون مرزش که دیگر وحشتناک است … این لباس سفید، دست و بال آدم را میبندد، من با همان لباسهای نظامی راحتتر بودم، فکرش را بکنید الان هم باید دقت کنیم که این لباس سفید ما آلوده نشود و هم باید نگاه نظامی و امنیتی خودت را حفظ کنی، خب، خیلی سخت است دیگر …
مردم ایران، ما برای اصلاح جوامع انسانی، باید آزمایشهای مفصل انجام بدهیم، اصلاً بدون مرز شدیم که این کارها را انجام بدهیم، حالا چند تا آزمایش از خون ایرانیها میگرفتیم و میفرستادیم برای بررسی در آزمایشگاههای کشورهای پیشرفته، کار بدی بود؟! نبود که! اصلاً میخواستیم بفهمیم که خون کدام کشورها از آن یکی کشورها رنگینتر است؟! خلاصه اینکه دنیای پزشکی بدون مرز است و کسب اطلاعات از جای جای دنیا برای یک اصلاح جهانی، ضروری است…
این را هم بگویم که از قدیم گفتهاند که دنیای پزشکی، دنیای خطاهای انسانی است البته در پزشکی بدون مرز، خطاهای انسانی قابل تحسین هم داریم. پدرم که داشت آخرین آموزشهای تبدیل شدن به یک پزشک بدون مرز را میگذراند و در مرحله یادگیری شیوه مسیریابی دریایی بود، یک هواپیمای مسافربری را که تعدادی زن و بچه ایرانی داخلش بود مورد هدف قرار داد، البته در ارتقای درجهاش خیلی موثر بود، او مرزهای انسانی را خیلی خوب در نوردیده بود و زودتر از همدورهایهایش به یک پزشک بدون مرز تبدیل شد. عمویم از همان ابتدا، بینالمللی کار میکرد یک پرونده مرتبط با کشور شما هم داشت، اگر اشتباه نکنم به عنوان پرونده خونهای آلوده در کشورتان مطرح است …
خلاصه اینکه ما از ابتدا با ایرانیها خوب تا کردهایم ولی دلیل اینکه چرا در همین داستان کرونا، ما را از کشورتان اخراج کردند، نمیدانم … شما به فکر خودتان باشید
البته من از همان ابتدا به جاناتان و باراک گفتم که این هدایایی که برای ایرانیها میبریم کم است، انصافاً ۱۰۰۰ ماسک سه لایه و ۵۰۰ لباس پرستاری و یک چادر صحرایی خیلی کم بود، من گفتم لااقل رویش یک چند بسته دستکش بهداشتی یا لااقل ۱۰- ۱۵ بطری وایتکس هم میگرفتیم و میگذاشتیم تا به چشم بیاید ولی آنها گفتند ایرانیها مهماننواز هستند، حالا به نظرم خودتان آستین بالا بزنید و برای ما پزشکان بدون مرز یک فکری بکنید … این طور که پیش میرود ما دیگر نمیتوانیم مرزهای انسانی را در کشور شما اصلاح کنیم …
ای نامه که میروی به سویش
از جانب من ببوس رویش
امضا: سام
یک پزشک بدون مرز
ali
تاریخ : ۸ - فروردین - ۱۳۹۹
چه جالب
عبدالهی
تاریخ : ۹ - فروردین - ۱۳۹۹
قشنگ و نغز و متفاوت
محسن
تاریخ : ۱۴ - فروردین - ۱۳۹۹
آفرین
حسین
تاریخ : ۱۴ - فروردین - ۱۳۹۹
راه خوبیه برای مقابله با عوام فریبی رسانه های خارجی
ali
تاریخ : ۱۵ - فروردین - ۱۳۹۹
خوب بود خوشمان آمد