رویداد راعون امسال در یک بازه سه ماهه انجام خواهد شد. در بازه اول بیشتر تلاش خواهد شد تا شرکت کنندگان رویداد با ادبیات مسئلهمحوری بیشتر آشنا شده و در نهایت به حوزه مسئلهای که به آن علاقهمند هستند برسند. کسانی که در این مرحله بتوانند شایستگی لازم برای شرکت در رویداد اصلی را احراز کنند در تابستان به رویداد دعوت خواهند شد...
جلسه افتتاحیه فصل راعون در روز یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ماه در دو بخش برگزار شد. در ابتدا دکتر ایزدبخش، مدیر محترم مرکز رشد به ارائه منطق دوره راعون پرداخت و در بخش بعد نیز آقایان پرهام روشنایی و عباس قائمی تجربه زیسته خود در مسیر مأموریتمحوری را بیان کردند.
منطق راعون
اولین بخش برنامه افتتاحیه رویداد راعون با ارائه دکتر ایزدبخش در خصوص منطق اساسی رویداد راعون انجام شد. ایشان در این بخش به تفاوت مسئلهمحوری و رشتهمحوری پرداختند. رشتهمحوری به این معناست که فرد در مسیر علمی خود تنها به دروس رشته خود اکتفا کرده و تصور کند در این مسیر می تواند در حل مسائل انقلاب اسلامی مؤثر باشد. این رویکرد علاوه بر تکرشتهای بودن به ابعاد دیگر و دانشهای دیگر در حوزه حل مسئله توجه نمیکند. در ادامه بیان شد که تجربه انباشته مرکز رشد در این سالیان ما را به این نتیجه رساند که اگر کسی میخواهد در فضای انقلاب اسلامی مؤثر باشد و بتواند در حوزه حل مسئله با یک نگاه کلان در عرصه حکمرانی وارد شود، میتواند گامهایی را طی کند که این راه تسریع شود. ما در راعون به دنبال آن هستیم که اولاً فهم میانرشتگی بودن در حل مسائل انقلاب اسلامی را به مخاطب بشناسانیم و در مرحله بعد به دیگر ابعاد دانش حل مسئله توجه کنیم.
تجربه سال گذشته رویداد راعون به ما این نکته را رساند که فضای عمومی دانشگاه از عرصه مسئلهمحوری فاصله دارد. به همین دلیل در برنامه امسال به جای آن که تنها در یک رویداد پنج روزه شرکتکنندگان را درگیر فضای مسئلهمحوری کنیم، این زمان را اضافه کردیم تا دوستان بتوانند با سبک کاری که در حوزه حل مسئله باید دنبال شود، بیشتر آشنا شوند.
رویداد راعون امسال در یک بازه سه ماهه انجام خواهد شد. در بازه اول بیشتر تلاش خواهد شد تا شرکت کنندگان رویداد با ادبیات مسئلهمحوری بیشتر آشنا شده و در نهایت به حوزه مسئلهای که به آن علاقهمند هستند برسند. کسانی که در این مرحله بتوانند شایستگی لازم برای شرکت در رویداد اصلی را احراز کنند در تابستان به رویداد دعوت خواهند شد.
منطق اصلی رویداد راعون در عرصه مسئلهمحوری در حال حاضر به پنج گام تقسیم میشود. در گام اول به شناخت عرصه حوزه مسئله پرداخته خواهد شد. در این مرحله تلاش میشود تا از فهم سطحی نسبت به مسئله فاصله گرفته و با در نظر گرفتن شرایط واقعی کشور و هم چنین اولویتبندی مسائل ریشهای حوزه مسئله کشف شود. در گام دوم به دنبال آن هستیم تا فضای میدان مسئله با محوریت بازیگرانی که در حوزه مسئله ما دخیل هستند را بیشتر بشناسیم. در گام سوم رویداد به نقش و جایگاه مبنا در شناخت و تجویز مسئله پرداخته خواهد شد. در گام چهارم به نقشه تغییر حل مسئله می پردازیم که در آن نقشه رسیدن از وضعیت موجود به مطلوب را نشان میدهد. در نهایت و در گام پنجم نیز به دنبال آن هستیم که با توجه به شناخت این میدان و عرصههای مختلفی که دارد نقش ویژهای که برای خود در عرصه مسئله برگزیدهایم را به عنوان مأموریت خود برگزینیم و به سمت آن حرکت کنیم.
از نشریه حیات خلوت تا متا
در بخش دوم این برنامه دو تن از اعضای هسته افکار عمومی و تغییرات فرهنگی مرکز رشد به ارائه مسیر مأموریتی خود و چگونگی موثر شدن برای حل مسائل انقلاب اسلامی پرداختند. در ارائه اول پرهام روشنایی در خصوص تجربه زیسته خود در مسیر ماموریتی خویش پرداختند. در این ارائه آقای روشنایی تلاش نمود تا مدل شکل گیری مأموریت خود را بیان کند. او شروع دغدغه این مأموریت را از همان روزهای اول دانشجویی دانست و گفت: “«در روزهای اول دانشجویی به این فکر کردیم که وضعیت نامطلوب فرهنگی جامعه را چگونه میتوان به وضعیت مطلوب رساند؟ این دغدغه برای ما خیلی جدی بود. برای این دغدغه خیلی کار میکردیم. این دغدغه در یک دورهای توسعه پیدا کرد و تبدیل شد به مسئله. در این دوره به این فکر کردیم که دقیقا آن حرف و ایده جدیدی که میخواهیم دنبال کنیم چیست؟ دقیقاً کدام راه را میخواهیم برویم و به کجا میخواهیم برسیم و چگونه میخواهیم برسیم. با همین دغدغه از سال اول دانشجویی کارهایی را انجام دادیم. اولین کار، شکل گیری نشریه حیات خلوت بود. نشریه حیات در دانشگاه بود ولی نشریه حیات خلوت را برای دانشجویان سال اول شکل دادیم. یک چیزی برای من پررنگ شد. این بود که فکر کردم و دیدم فضای عمومی فعالان فرهنگی انقلاب اسلامی در جایی مشغول است که اثرعمیقی نمی گذاشت. در سازمان بسیج دانشجویی فعالیتهای زیادی میکردیم. نقد مینوشتیم. جریان راه میانداختیم. جنجال هم به راه انداختیم. باز در انتهای ماجرا به این نتیجه رسیدیم که خروجی این جریان سازی تغییر نبود، بلکه تنها یک جبههای به جبهه دیگر اضافه میشد. آن دغدغه به ما نشان میداد که این کارهایی که ما کردیم حل مسئله نبود. من میدیدم که ما با آن مسئله نسبتی نداریم. آن مسئله هست و ما کارهای خودمان را میکنیم. سوال این است که چگونه این دغدغه را به نقطه اثر تبدیل کنیم؟
سال آخر دانشگاه و بعد از تجربیات انباشتهای که در دوره دانشجویی داشتیم، به این نتیجه رسیدیم که ما نمیخواهیم وارد جریانهای موجود فرهنگی کشور شویم. ما فکر میکردیم این جریانهای موجود بخشی از مسئله هستند و نمیتوانند پاسخگوی نیاز ما باشند. نکته دوم این که جریان علمی و جریان دانشگاهی برای حل این مسئله بسیار میتواند موثر باشد. یعنی این کارها اقتضائی است. آن کاری که ما میخواهیم انجام دهیم دارای خلاء نظری است و ما باید آن خلاء نظری را پر بکنیم. ناکارآمدی ما در عرصه فرهنگ به خاطر این است که زنجیرههای ارزش در عرصه فرهنگی را تولید نکردهایم و اجزاء این زنجیره به یکدیگر اتصال ندارد. نقطه اساسی در این مسئله این است که ما رصد خوبی از فضای فرهنگی نداریم. تولیدات فرهنگی ما به دنبال کار ما در عرصه رصد فرهنگی نیستند. ما به این نتیجه رسیدیم که باید پاسخهای پایداری در این زمینه تولید کرد. این پایداری باید به عنوان یک فناوری باشد تا شما به عنوان بازیگر فعال در عرصه فرهنگ فعالیت کنید. ما به این نتیجه رسیدیم که موج آفرینی، پاسخ نیاز جمهوری اسلامی نیست. پاسخ های پایدار و شکلگیری بستههای حل مسئله به ما در حل شدن مسئله کمک میکند. ما به دنبال ساخت مکتب هستیم. یعنی هم نظریه دارد هم آدم تربیت شده دارد و هم پاسخهای مشخص و شفاف میرساند»”.
از کارگردانی تا متا
در ادامه این ارائه آقای عباس قائمی به ارائه مسیر ماموریتی خود پرداخت و گفت: “«من از دوره دبیرستان دنبال کارهایی در عرصه فرهنگ بودم. آمدن من به دانشگاه با این هدف بود که میخواهم کارگردان شوم. بعد رفیقی به من گفت که ما چرا باید کاری را بکنیم که دیگران انجام دادهاند؟ من با این سوال خیلی به فکر فرو رفتم. در مرحله بعد در بسیج مسئول حلقه انیمیشن بسیج شدم. در آن سال مسئول پخش و تحقیق در انیمیشن بودم.
دغدغه محتوا همیشه همراه من بود. به همین دلیل از کارگردانی به نویسندگی تغییر مسیر دادم و دوره نویسندگی و فیلم نامه نویسی متعهد را در دانشگاه شکل دادیم. همین دغدغه شد موضوع پایان نامه بنده و با این دغدغه به سراغ این رفتم که چرا ما نمیتوانیم انیمیشنهایی در سطح جهانی بسازیم. با همین دغدغه موضوع سیاستگذاری فرهنگی انیمیشن در ایران را به عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد انجام دادم. در این پژوهش یک نکته میان مصاحبه شوندگان و کسانی که در این عرصه عمری فعالیت کرده بودند مشترک بود. نکته این بود که ارتباط ما با مخاطبمان قطع است. این مدل تولید در صدا و سیما باعث میشد تا به سلیقه مدیر کار انجام شود، نه به سلیقه مخاطب. این مسئله من را تکان داد. این مسئله منحصر در انیمیشن نیست. ما در دیگر ابعاد رسانهای هم همین مشکل و مسئله را داریم. در آن جا هم با همین دغدغه مدیران کارها جلو میبرند. برای این که این مسئله حل شود به دو مرحله رسیدم. اول این که بروم بشوم سیاستگذار رسانهای و یا یک راه دومی را شروع کنم. دیدم شرکتهایی در جهان شکل گرفته است که به ارائه چگونگی موفقیت سریال و … پرداختهاند. دیدم میشود سیاستگذاری کرد ولی مدیر نبود. در آن موقع گره و اتصال ما با آقای روشنایی بیشتر شد و به ایده هسته افکار عمومی مرکز رشد رسیدیم. در مرحله اول در خصوص افکار عمومی به این رسیدیم که باید اساتید این حوزه را ببینیم و بعد آدمهای مختلف را ببینیم تا مسیر خودمان را کم کم پیدا کنیم. در آن مرحله حتی داده نداشتیم و دنبال این بودیم که ببینیم که در این مسیر چه اتفاقی میافتد. بسیار دنبال داده و اطلاعات بودیم. در این جا به لطف خدا و برکت الهی مسیری برایمان باز شد و از طریق یکی از شاگردان دکتر امامی به پایگاه اطلاعاتی و دادههای صدا و سیما دسترسی پیدا کردیم. در مرحله بعد یکی از اساتید به ما گفت که چرا از روشهای نظر سنجی پایدار استفاده نمیکنید؟! ما تلاش کردیم که با هر مشقتی که شده این روش را در خصوص انتخابات ۱۴۰۰ انجام دهیم. هیچ فرصت دیگری بهتر از انتخابات برای نظر سنجی وجود ندارد. به لطف خدا با یک دهم درصد اختلاف انتخابات را پیش بینی کردیم و آن شد نقطه تحول متا»”.
عباس قائمی در انتهای بحث خود دو نکته را به عنوان نکات اساسی ای که تا به حال از مسیر ماموریتی خود دریافت کرده اند بیان کرد: “«نکته اول اینکه من بعید میدانم که ما فرد فردمان اگر جاهایی میرفتیم این اثر را میگذاشتیم. ریشه این کار و این اثر در کار جمعی است. نکته دوم بحث عمق و کار نظری است. تولید نظریه در کنار کار میدانی باید جلو برود. اساسا این دو کار در دیالوگ با هم باید انجام شود. از دل این رفت و برگشت حرف جدید به دست می آید»”.
در جمع بندی ارائه هسته افکار عمومی بیان شد مهمترین اتفاق و دلخوشی برای ما در این مسیر این است که حس میکنیم مؤثر هستیم و ارزش افزوده تولید کردهایم. به عنوان مثال افراد بزرگواری از فضلا و اندیشمندان حوزه و دانشگاه که اگر به صورت عادی میخواستیم با ایشان ارتباط برقرار کنیم، به همین راحتیها نمیتوانستیم بعد از شکل گیری هسته افکار، ایشان برای ارتباط برقرار کردن با ما پیش قدم میشوند. این نشان میدهد که ما توانستهایم که تا اندازهای که این مسیر را پیموده ایم اثر بیافرینیم و با این خلق اثر در زمین بازی فرهنگ انقلاب اسلامی نقش آفرینی کنیم.
این جلسه، نقطه آغاز رویداد فصل راعون بود. این مسیر به لطف خدا حدود سه ماه ادامه خواهد داشت. در مراحل بعدی شرکت کنندگان در رویداد آرام آرام با روش شناخت حوزه مسئله خود آشنا خواهند شد و بعد از آن در تعامل با اساتید مرکز رشد تلاش خواهند کرد که مسائل اساسی حوزه مسئله خود را شناسایی کنند. پس از مشخص شدن حوزه مسئله و جمع آوری اطلاعات اولیه ناظر به آن، برگزیدگان مرحله اول رویداد به شرکت در مرحله دوم که در بازه ۲۱ الی ۲۵ تیرماه برگزار خواهد شد دعوت خواهند شد.