آبفای دزفول به صرف فلافل
آبفای دزفول به صرف فلافل

«لاستیک‌سازی خوزستان»، «کشت و صنعت کارون»، «توقف پروژه ساخت سد بختیاری» نمونه‌هایی از حیف ملی بودند که در این سال‌ها صورت گرفته بود. اگر سد بختیاری ساخته می‌شد اکنون حجم آسیب‌ها احتمالاً کمتر بود و یا اینکه حداقل می‌دانستیم به زودی ساخت این سد تمام خواهد شد و مایه امیدواری بود.

روز اول

حرکت به سمت خوزستان

سه نفری صبح روز چهارشنبه ۲۸ فروردین با اتوبوس از تهران به طرف اهواز حرکت کردیم. از همان ابتدا مهرداد تصمیم گرفت با ایجاد صفحه‌ای در اینستاگرام [۱] به اطلاع‌رسانی سفر و خاصه اتفاقات ناشی از سیل، بپردازد.

ابتدا هسته سیاست کشاورزی و ما، از مرکز رشد عازم منطقه شدیم؛ بعداً با پیوستن یک تیم دیگر شدیم سه تا. هم‌زمان با ما گروه اساتید دانشگاه امام صادق علیه‌السلام هم با هماهنگی‌های تسهیل‌گرانه قرارگاه جهادی دانشگاه قصد عزیمت به خوزستان را داشتند با سه ماشین و جمعاً حدود ده نفر. یک سری برنامه‌ها از سوی قرارگاه جهادی در نظر گرفته شده بود که گروه قیام هم در برخی از این برنامه‌ها حاضر شد. دست‌اندرکاران قرارگاه از پیش از سفر مترصد بودند که خودرویی برای ما فراهم کنند؛ با پیگیری‌هایی که به عمل آوردند با یکی از اهالی شوشتر به نام آقا صادق رمضانی صحبت کردند که همراه ما باشد و در منطقه ما را راهنمایی نماید. ایشان لطف کرد و خودرویش را هم آورد.

در راه خوزستان با عبور از قم و اراک و بروجرد و جاده خرم‌آباد – زال، توجه‌مان به روی دیگر بارندگی‌های اخیر جلب شد؛ دشت‌ها و کوهستان‌های مسیر یکپارچه سبز رنگ بود حتی جاده تهران- قم که در چند سال اخیر خشک و بی‌آب و علف بود اکنون به خاطر زیبایی گیاهان و مراتع مسیر به تفریح‌گاه بسیاری از رهگذران بدل شده بود. از این‌که هوا بارانی و جاده خیس است لذت می‌بردیم اما در دل یک نگرانی داشتیم اینکه خدا کند خوزستان بارندگی نشده باشد و اینکه بارندگی استان‌های بالادست طوری نشود که باز هم به سدهای خوزستان فشار وارد شود.

ورود به خوزستان – اندیمشک

ساعت ۱۸ رسیدیم اندیمشک؛ اتوبوس جلوتر از دزفول نمی‌رفت! با قرارگاه هماهنگ کردیم که شب را در دزفول باشیم چرا که اساتید هم آنجا بودند و شب قرار بود با یکی از مدیران مرتبط جلسه داشته باشیم.

هم‌زمان با رسیدن ما، آقا محمد رحیمی – از اعضای حلقه بانکداری اسلامی مرکز رشد – با ما تماس گرفت و اطلاع داد با وسیله شخصی خودشان در راه اندیمشک هستند؛ از اینجا به بعد ایشان هم با ما همراه شد.

دزفول اول زیارت

آقا صادق رمضانی تقریباً ساعت ۱۹ به ما پیوست و از آنجا به سمت دزفول حرکت کردیم و پس از زیارت سبزقبا علیه‌السلام و اقامه نماز، به میهمان‌داری آبفای دزفول رفتیم.

همان ابتدا با آقا صادق صمیمی شدیم؛ او به ما در فضایی مابین شوخی و جدی رساند که اگر آمده‌اید عکس یادگاری بگیرید و به پشت میز‌های پژوهش‌تان برگردید، سریعتر این کار را بکنید و برگردید! ما هم که چنین قصدی نداشتیم و خودمان داوطلبانه آمده بودیم، این تذکر را با آغوش باز و بدون هیچگونه گاردی پذیرفتیم و اتفاقاً خوشحال بودیم که چنین تذکری را مدام در سفر با خود به همراه داریم. همه‌مان روزگاری اردوی جهادی رفته بودیم و الان هم خود را در اردوی جهادی حس می‌کردیم لذا با این تلنگر، حس خوبی گرفتیم. نیامده بودیم با مصیبت مردم سِلفی بگیریم و برگردیم؛ بلکه مأموریت دیگری داشتیم.

مهمانسرای آبفای دزفول- مهندس برفا

رسیدیم مهمانسرای آبفا (شرکت آب و فاضلاب)؛ شام فلافل خوردیم. مدیر آبفای شهر دزفول آمد و پس از بیان مقدماتی، به سوالات اساتید و پژوهشگران پاسخ داد که در زیر خلاصه‌ای از آن آورده ‌شده:

مهندس برفا مدیر آبفای شهر دزفول: «در دو سال قبل دو طغیان و سیل را داشتیم؛ البته با این سیل اخیر تفاوت‌هایی داشت. در سال ۹۵ دو توده هوایی به صورت نادر به هم خوردند ولی زمانش کم بود و آب به سمت اهواز رفت و بعد هم وضع عادی شد. در صورتی که بارندگی‌های امسال به حدی است که سه تا سد درگیر شدند.

به عنوان دانشجوی دکترای محیط زیست، اینکه می‌گویند امسال ترسالی‌ها آغاز شده و چند سال درگیر ترسالی هستیم را قبول ندارم چون هواشناسی نمی‌تواند چنین پیش‌بینی‌ای کند و نهایتاً تا ده روز بعد را می‌تواند تخمین بزند.

ما شرایط دزفول را از برج ۹ رصد کردیم. رهاسازی‌ها را انجام دادیم و خوب هم انجام شد. کاش در شهرهای دیگر هم، چنین مدیریتی می‌شد؛ سیل‌بندهای موجود را از برج ۹ محکم کردیم و باعث شد که دیگر اقدام به ایجاد سیل‌بند جدیدی نکنیم شبیه این سیل‎بندهایی که دارد در شهرهای دیگر ساخته می‌شود».

پرسش و پاسخ

یکی از اساتید: شما از برج ۹ اقدام به تحکیم سیل‎بندها نموده‌اید و اوضاع را رصد کرده‌اید؛ بر اساس چه پروتکلی این کار را کردید؟ منظورم این است که این رصد شما که بر اساس یک شناخت از خطر و شرایط ویژه بوده است، در مسئولان و نهادهای دیگر هم بوده است؟

مهندس برفا: «پروتکل تعریف شده‌ای پیرامون این موضوع نداریم. مسئول مدیریت بحران شهرستان‌ها فرمانداری‌ها هستند».

استاد: «آیا تجربه شما مستندسازی می‌شود که در آینده با توجه به آن، بقیه مدیران به موقع اقدام نمایند؟»

مهندس برفا: «ما در مستندسازی تجارب مشکل داریم؛ فرمانداری ستاد است و از جنس موقّت است و برای مستندسازی نمی‌توان از او انتظار داشت».

حاضران: «چه دلایلی وجود داشت که چنین حادثه‌ای رخ داد؟»

مهندس برفا: «حریم رودخانه رعایت نشده است. آبخیزداری هم همین‌طور. بودجه هم برای این مورد وجود داشته ولی خب اجرا نشده است!

در خاطرات گذشتگان ما سیلی با حجم بیش از سیل ۹۵ وجود دارد! تصرفات زیاد شده و چه می‌شود که الان با یک دِبی کمتر تنمان می‌لرزد؟!»

حاضران: «چه نهادی مسئول این تجاوز به حریم رود است؟»

مهندس برفا: «متصدی این تجاوز به حریم رودخانه‌ها همه ادارات و نهادها هستند. بسیاری از مسیل‌ها در سال سی یا چهل، توسط امریکایی‌ها و انگلیسی‌ها و یا در طول تاریخ ساخته و طراحی شده است.

وقتی که به مردم و کشاورزان آموزش نمی‌دهیم و از آن طرف شاهد عدم تولّی‌گری صحیح دولت و سازمان‌های دولتی هستیم؛ این چه معنایی دارد؟! باید بگوییم که قوانین در این باره موجود است ولی به آن‌ها عمل نمی‌شود.

رود کارون تنها رودی است که کشتی‌های تجاری در آن عبور و مرور داشته‌اند ولی الان اصلا قادر به عبور نیستند؛ چرا؟ [چون لایروبی انجام نشده است]»

حاضران: «آیا با این حادثه خوب برخورد شده است؟»

مهندس برفا: «من از نتیجه متوجه می‎شوم که خوب عمل شده یا نه؟ نتیجه مدیریت بحران خوب بوده. حمیدیه باید تخلیه می‌شد. چندین شهر باید خالی می‌شدند؛ ولی نشدند».

حاضران: «به نظر شما چه دلیلی دارد که مردم مناطق را خالی نکردند؟»

مهندس برفا: شاید دلایل مختلفی وجود داشته باشد ولی یکی از مهم‌ترینش روحیه مقاوم مردم این خطه است؛ این‌ها جلوی عراق ایستادند حالا می‌گویند ما جلوی آب هم می‌ایستیم. شرایط اقلیمی سختکوشی و شرایط فیزیولوژیکی‌اش را منتقل می‌کند.

ما در دزفول شب قبل از آبگرفتگی، جلسه داشتیم. حتی سه جا را هم برای احشام در نظر گرفتیم.

در دزفول این‌ها پیش‌بینی شد. شاید برای استان هم چنین پیش‌بینی‎هایی شده باشد».

حاضران: «وظیفه سازمان متبوع شما در این حادثه چه بود؟».

مهندس برفا: «وظیفه سازمان آبفا رساندن آب شرب به سیل‌زده‌ها و تخلیه فاضلاب کمپ‌ها بود. اتفاقاً در این رابطه شایعاتی هم در مورد آلودگی‌ها رد و بدل شد ولی صحت نداشت. برخی قسمت‌های اهواز و شهرهای دیگر به لحاظ بالازدن آب فاضلاب دچار مشکل شدند ولی دزفول چنین مشکلی را نداشتیم. آب سطحی اگر باشد، تصفیه‌اش سخت‌تر می‌شود و دقت می‌خواهد ولی در جاهایی که آب عمیق زده می‌شود مشکلی با سیل و … ایجاد نمی‌شود».

یکی از اساتید: «چه درس‌آموزی‌هایی از این حادثه داشته‌ایم؟»

مهندس برفا: «به نظر می‌رسد لازم است کمپ‌های آماده‌ای [چیزی شبیه همین سوله‌های بزرگ مدیریت بحران در شهر تهران] همراه با زیرساخت‌های لازم درست کنند ، که در شرایط بحرانی قابل استفاده باشد و اینگونه نباشد که در بحران تازه بگویند مثلاً من لوله بکشم برای فلان جایی که الان موقتاً شده کمپ!»

حرکت شبانه به سمت شعیبیه

محل استقراری که برای ما در نظر گرفته شده بود مهمانسرای آبفا بود. زیر پایمان هم رود زیبای دز بود. محل باصفایی بود نزدیک تفریحگاه «علی‌کلّه». به پیشنهاد آقا صادق راه افتادیم رفتیم سمت شهر گوریه در منطقه شعیبیه. قصد داشتیم از زمان، بیشترین استفاده را ببریم.

تحلیل‌های آخرشبی

از یاران مرکز رشد که قبلاً در زلزله کرمانشاه حاضر بودند شنیده بودیم آخر هر شب تحلیل مشاهدات و جلسات روز را داشته باشید؛ پس از همین الان شروع کردیم. ما شروع کردیم و صادق ادامه‌اش را گرفت. او آدم دغدغه‌مندی بود و آشنا به مسائل استان؛ در سطوح ملی هم کارهایی را انجام داده بود و وجوه سیاست‌گذاری و مدیریتی مسائل را خوب متوجه بود. خوشحال بودیم خدا را شکر که چنین فردی همراه تیم‌مان شد. خیلی سریع داشتیم از زبان یک نفر بومی، مسائل طولانی مدت استان و منطقه را می‌شنیدیم و نیز برخی علل و ریشه‌های آن را هم – به صورت بی‌طرفانه و با نگاه حاکمیتی فارغ از جهت‌گیری‌های سیاسی و قومیتی استان.

یکی از مواردی که از سخنان مهندس برفا برداشت شد بدون هزینه بودن تصمیمات مدیران ومسئولان است؛ چرا سازمان بازرسی در استان و یا دیوان محاسبات در این زمینه ورود شایسته‌ای ندارند؟! مدیریت شده طعمه‌ای برای اهلش و دیگر به مثابه پاسخگویی نیست!

صادق کمی از اوضاع و احوال استان گفت؛ مهرداد می‌گفت به قول دکتر دانایی‌فرد چیزی که امروزه در کشور بیشتر از میل‌های ملی مثل اختلاس و … شاهدیم، حِیف‌های ملی است. مدیرانی به صورت کاملاً رسمی و شیک با اختیاراتی که دارند دست به اقداماتی می‌زنند که مدتی بعد صدایش در می‌آید و الان هم گویا کسی نیست یقه آن‌ها را بگیرد! مثالش همین سیل یک ربعی دروازه قرآن شیراز که در حریم رودخانه (مسیل تاریخی) ساخت و ساز کرده‌ بودند.

«لاستیک‌سازی خوزستان»، «کشت و صنعت کارون»، «توقف پروژه ساخت سد بختیاری» نمونه‌هایی از حیف ملی بودند که در این سال‌ها صورت گرفته بود. اگر سد بختیاری ساخته می‌شد اکنون حجم آسیب‌ها احتمالاً کمتر بود و یا اینکه حداقل می‌دانستیم به زودی ساخت این سد تمام خواهد شد و مایه امیدواری بود. نمکی بودن آب خروجی سد گتوند هم خسارات زیادی برای جلگه خوزستان و اقتصاد استان و البته کشاورزی کشور خواهد داشت که باید برای آن تدبیری شود. سد گتوند الان سلامت روان مردم پایین‌دست کارون را هم تهدید می‌کند.

یکی از مشکلاتی که در بحران اخیر مشهود است گم بودن یک سری سازمان‌هاست مثل «سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور»؛ بسیاری از مشکلات فعلی مرتبط با آن بوده از جمله عدم یا کم‌بودن عملیات آبخیزداری. وقتی چارت سازمانی این نهاد زیرمجموعه وزارت جهاد کشاورزی را بررسی می‌کنیم ذیل معاونت آبخیزداری‌اش به دفتری می‌رسیم تحت عنوان «کنترل سیلاب و آبخوان‌داری»! حالا این سازمان کجای سیلاب است؟ نمی‌دانیم!

شعیبیه- دفتر امام جمعه فعال گوریه

در گوریه رفتیم دفتر امام جمعه – آقای منصوری. وقتی رسیدیم ساعت ۲ نیمه شب بود. در زدیم و عاقبت باز کردند. از ایشان توصیفات خوبی شنیده بودیم که خیلی پایه کار و فهیم است و یک سری کارهای اولیه را خودش انجام داده.

ما هم به جهادگرانی که خسته از امداد روزانه بودند ملحق شدیم و البته فقط خوابیدیم! اقامتگاه سرد سرد بود طوری که اذیت می‌شدیم. کولر را در غفلت جهادگران خوابیده، خاموش کردیم؛ مگس‌ها حمله کردند. چند لحظه بعد کولر روشن شد. این دفعه راضی بودیم!

پایان قسمت دوم

——————

[۱] به آدرس @mehrdad.heydari_policy