احیاء امر
یکی از موضوعاتی که در روایات معصومین علیهم السلام، مکرراً نسبت به آن تأکید و سفارش شده است، احیاء امر اهلبیت است. گاهی با لسان تشویق و ترغیب: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا» [۱] و گاهی با صیغه امر: «أَحْیُوا أَمْرَنَا». [۲] جستوجویی ساده در کتب روایی و مواجهه با تعداد بالای این روایات، نشان از اهمیت این موضوع داشته و ضروری می سازد که اولا بدانیم امر اهلبیت علیهم السلام چیست و ثانیاً چگونه می توان این امر را زنده و زنده تر ساخت؟
احیاء ولایت و حاکمیت
با توجه به کثرت این روایات، علمای مختلف شیعه در شرح معنای امر و چگونگی احیای آن قلم زده اند. [۳] در شرح معنای امر اختلافی نیست و شاید بتوان گفت معنای امر را همه به موضوع «ولایت اهلبیت» بازگردانده و معنی کرده اند؛ اما در اینکه احیاء امر چیست و چگونه می توان امر اهلبیت را احیا کرد، نظرات متعدد و گوناگونی وجود دارد. شاید در یک نگاه، این تعدد بهعنوان نوعی اختلافنظر تعبیر شده و ناشی از فهمهای درست و غلط نسبت به معارف اهلبیت تلقی شود؛ اما در نگاهی دقیقتر می توان گفت تمامی این معانی صحیح است. چراکه هرکدام به یکی از راه های احیاء امر اهلبیت اشاره داشته است.
به تعبیر ساده هر آنچه منجر به شکوفایی بیشتر و تحقق بهتر اسلام و معارف اهلبیت در افراد و جوامع گردد، احیاء امر اهلبیت است. بر همین اساس در طول تاریخ شیعه برخی از بزرگان را با نگارش یک کتاب محققانه یا پرورش شاگردانی اسلامشناس یا پایه گذاری حوزه علمیه، به احیاکنندگان امر اهلبیت ملقب کرده اند؛ که شاید سرآمد همه آنها در عصر غیبت، امام خمینی بودند که در دوران معرفی دین بهعنوان افیون توده ها، با برپایی حکومتی دینی روحی تازه به اسلام ناب بخشیدند و آن را از غربت و انزوا خارج کردند. روایاتی نیز که امر و احیاء امر را به عصر ظهور پیوند می زنند در همین چارچوب معنایی قرار می گیرند و در حقیقت به نقطه اوج تحقق حقیقی امر اهلبیت علیهم السلام اشاره می کنند.
«جاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ» (توبه، ۴۸)
مسیر اوسع و اسرع
اما در بین همه مواردی که بهعنوان احیاء امر بیانشده است، یکی از موضوعاتی که شاید بیشترین تکرار را در روایات داشته است و اتفاقاً بیش از سایر موارد نیز دور از ذهن است زیارت و ملاقات مؤمنین است. [۴] چنانکه امام صادق علیه السلام میفرمایند: «تَزَاوَرُوا فِی بُیُوتِکُمْ فَإِنَّ ذَلِکَ حَیَاهٌ لِأَمْرِنَا» [۵] «فَإِنَّ فِی اجْتِمَاعِکُمْ وَ مُذَاکَرَتِکُمْ إِحْیَاءً لِأَمْرِنَا» [۶] و یا در روایت دیگر می فرمایند: «اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا إِخْوَهً بَرَرَهً مُتَحَابِّینَ فِی اللَّهِ مُتَوَاصِلِینَ مُتَرَاحِمِینَ تَزَاوَرُوا وَ تَلَاقَوْا وَ تَذَاکَرُوا وَ أَحْیُوا أَمْرَنَا». [۷] اما چرا روایات، زیارت مؤمنین را دارای چنین جایگاه بلندی شمردهاند؟ به تعبیر دقیقتر در چه صورت است که زیارت مؤمنین، چنین اهمیت و جایگاهی پیدا می کند؟
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام می فرمایند: «شیعتنا المتباذلون فی ولایتنا، المتحابّون فی مودّتنا، المتزاورون فی إحیاء أمرنا» [۸] شیعیان ما کسانی هستند که بهقصد احیاء امر ما به دیدار یکدیگر می روند. به تعبیر دقیقتر امیرالمؤمنین اجتماع شیعیانی که حول ولایت اهلبیت علیهم السلام جمع شده اند و محبتشان به اهلبیت علیهم السلام را اظهار می کنند، چنین اجتماعی و چنین ملاقاتی را زیارتی در احیاء امر اهلبیت علیهم السلام معرفی می کنند.
بنابراین ملاقاتی که حول ولایت اهلبیت و با اظهار محبت و مودت به ایشان باشد و بهقصد احیاء امر آنها صورت گیرد، اجتماعی متفاوت و البته برجسته است. در وصف چنین مجالسی است که امام صادق علیه السلام به فُضَیل، می فرمایند: «إِنَّ تِلْکَ الْمَجَالِسَ أُحِبُّهَا فَأَحْیُوا أَمْرَنَا». [۹] از این تعبیر حضرت اینچنین برداشت می شود که گویا، خود همین مجالس نوعی احیاء امر اهلبیت است! و سؤال اصلی نیز همینجا مطرح می شود که چرا و چگونه در این مجالس، چنین امر عظیمی رخ می دهد؟
امام صادق علیه السلام در ادامه همین روایت به فُضَیل می فرمایند: «یَا فُضَیْلُ فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَحْیَا أَمْرَنَا، یَا فُضَیْلُ مَنْ ذَکَرَنَا أَوْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ مِثْلُ جَنَاحِ الذُّبَابِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ أَکْثَرَ مِنْ زَبَدِ الْبَحْرِ» [۱۰]
تعبیرات حضرت صادق علیه السلام در این روایت بسیار تأملبرانگیز است. پس از آنکه می فرمایند خدا رحمت کند آنکه امر ما را احیا کند، بلافاصله می فرمایند هر آنکس که یاد ما کند یا در نزد او ما را یاد کنند و از چشمانش بهاندازه بال مگسی اشک جاری شود، خداوند گناهان او را حتی اگر از کف دریا نیز بیشتر باشد می بخشد؛ و این بخشش، تفسیر همان «فَرَحِمَ اللَّهُ» است که در ابتدای روایت بیان فرموده بودند. به تعبیر دیگر حضرت می فرمایند آنکه احیای امر ما کند، مورد رحمت الهی قرار می گیرد و این رحمت را بخشش تمام گناهان او تفسیر می فرمایند؛ اما نکته اصلی و مهم حضرت در میانه این دو بخش روایت است، آنجا که احیای امر را تفسیر می کنند؛ «مَنْ ذَکَرَنَا أَوْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ مِثْلُ جَنَاحِ الذُّبَابِ»
اما ارتباط احیاء امر اهلبیت با اشک بر اهلبیت چیست؟ چرا حضرت پس از آنکه می فرمایند خدا رحمت کند آنکه امر ما را احیا کند، می فرمایند هر که اشکش به یاد ما جاری شود گناهانش آمرزیده می شود؟ مگر با جاری شدن اشک ما به یاد اهلبیت چه اتفاقی رخ می دهد که آن را احیاء امر معرفی می فرمایند؟ خصوصاً که این تعبیر و تعبیرات مشابه در روایات متعددی تکرار شده است و بیشترین بسامد را در روایات احیاء امر دارد.
این موضوع در لسان روایات که اجتماع شیعیان، در اشک بر اهلبیت را احیاکننده امر اهلبیت معرفی می فرمایند [۱۱] موضوعی است که در معارف شیعه بهخوبی تحلیل و تبیین شده است. علمای شیعه با طرح ارتباط ولایت معصومین، یعنی همانها که خداوند در قرآن کریم «أُولِی الْأَمْر» خطابشان کرده است، با ولایت الهیه و رابطه ولایی میان مؤمنان به این موضوع پرداخته و آن را تشریح کرده اند. تحقق ولایت الهیه با جامعه پردازی حول امام و با رابطه ولایی و محبت آمیز میان مؤمنین و بر محور امام شکل می گیرد که فرمود: «فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِکَ وَصَلْتَ وَلَایَتَکَ بِوَلَایَتِنَا وَ وَلَایَتَنَا بِوَلَایَهِ اللَّهِ» [۱۲]
یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ (رعد، ۲۱)
اما فارغ از تمامی براهین موجود در این خصوص که برگرفته از آیات و روایات است، باید به دو مطلب توجه داشت. اول آنکه بدیهی است بهترین کسی که می تواند چگونگی احیاء امر اهلبیت را تعیین کند، خود ایشان هستند. خود ایشان اولی هستند، برای اینکه بگویند چگونه امر ما احیا می شود و برای احیاء امر ما چه کنید. اینجاست که طلب استدلال ما، ما را همانند کودکی می سازد که از والدین خود دلیل امری را طلب می کنند؛ درحالیکه نه نسبت به والدین و نیازهای ایشان شناخت کاملی دارند و نه نسبت به قوای خود به درک کاملی رسیده اند و نه آنکه وجوه متعدد امر والدین برای ایشان قابل فهم است. بنابراین چه استدلالی بالاتر از اینکه خود معصوم فرموده است احیاء امر ما با اجتماع شما، ملاقات یکدیگر، یاد ما و اشک بر مصائب ما حاصل می شود.
أَتَعْجَبینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ (هود، ۷۳)
مطلب دوم آنکه در مطالعه روایات معصومین، پس از اطمینان و وثوق نسبت به صدور این روایات از معصوم، باید در مقام تسلیم قرار گرفت. در معارف معصومین مطالب متعددی وجود دارد که بالاتر از افق فهم ماست. همانطور که باید قوای جسمی و روحی خود را تسلیم معصوم قرار دهیم، قوه عاقله و منطق فهم ما نیز باید تسلیم باشد.
و شاید یکی از دلایلی که فرمودند شیعیانی که ولایت ما را پذیرفته اند و محبت ما را اظهار می دارند و یاد مصائب ما می کنند و اشکشان جاری می شود، جمع شان را دوست دارم و این اجتماع احیاء امر ماست همین مطلب باشد. چراکه چنین شیعیانی می توانند به مقام تسلیم بسیار نزدیک شوند.
توضیح آنکه از خواص محبت، تبعیت محب نسبت به محبوب است و هر قدر این محبت افزایش پیدا کند، تبعیت به تسلیم نزدیک تر می شود تا بهتدریج به عالیترین مراتب تسلیم که تمامی قوای انسان تسلیم محض حبیب می شود برسد. تحقق چنین تسلیمی در سطح قلب و عقل انسان، اگر نگوییم فقط از طریق محبت محقق شدنی است، باید گفت به این سادگی و به این سهولت و سرعت محقق نخواهد شد. این اکسیر مجالس حسینی است که با توجه دهی شیعه به مصائب اهلبیت، محبت آنها را در قلوب برافروخته می کند و شیعه را به بالاترین مقامات قرب رسانده و آماده برای احیاء امر اهلبیت و تحقق حاکمیت و ولایت آنها می نماید. ساده ترین، عمومی ترین و اثربخش ترین مسیر.
از احیاء ذکر تا احیاء امر
آنچه در خصوص مجالس اهلبیت و هیئات و مجالس حسینی بیان شد، صرفاً یک بحث نظری نبود و سابقه تاریخی شیعه مؤید این امر است. در تمام طول تاریخ شیعه موتور محرک تمامی حرکت های اجتماعی شیعه، همین مجالس بوده اند. [۱۳] تاریخ معاصر ما نیز این مطلب را تأیید می کند. پیروزی انقلاب اسلامی بهتصریح بنیانگذار این انقلاب بدون بهره گیری از جریان هیئات تحققپذیر نبود. [۱۴]
بر همین اساس است که دشمنان اسلام نیز در طول تاریخ برای مقابله با این جریان برنامه ریزی های متعدد و پیچیده کرده اند و تلاش کرده اند هیئات را در نقطه آغازین خود که «احیاء ذکر» [۱۵] اهلبیت است، نگاه دارند و اجازه ندهند در مسیر اعتلای نام اهلبیت تا «احیاء امر» پیش بروند.
هر چند «احیاء ذکر» مقدمه واجب و مرتبه ای از مراتب «احیاء امر» است، اما اکتفا به این حداقل، شایسته این جریان اصیل و عمیق نیست و قدرناشناسی بزرگی است در برابر نعمتی عظیم. [۱۶]
پی نوشت ها:
[۱]. الخصال جلد ۱ صفحه ۱۴.
[۲]. أمالی الطوسیّ جلد ۱ صفحه ۵۹.
[۳]. علامه مجلسی، مرآه العقول، جلد ۹، صفحه ۲۵۲ و مجموعه آثار شهید مطهری، جلد ۲۵، صفحه ۴۹۳ و …
[۴]. البته توجه داریم که زیارت مؤمنین یا سایر مواردی که پیشتر بیان شد یا در ادامه خواهد آمد، همگی مواردی هستند که منجر به احیاء امر می شوند و احیا شدن امر اهلبیت، نتیجه حاصل از آنها است.
[۵]. الخصال جلد ۱ صفحه ۱۴ و مجلسى، بحار الأنوار جلد ۷۱؛ صفحه ۳۵۲
[۶]. شیخ عباس قمى، سفینه البحار، ۱۴۱۴ ق. جلد ۳، صفحات ۵۳۰-۵۳۱ و بشاره المصطفى صفحه ۱۳۳
[۷]. أمالی الطوسیّ جلد ۱ صفحه ۵۹ و مجلسى، بحار الأنوار، جلد ۷۱؛ صفحه ۳۵۲
[۸]. الکافی (ط – الإسلامیه)، جلد ۲، صفحات ۲۳۶ و ۲۳۷
[۹]. شیخ عباس قمى، سفینه البحار، ۱۴۱۴ ق. جلد ۳، صفحه ۵۳۰ و قرب الإسناد صفحه ۳۶
[۱۰]. شیخ عباس قمى، سفینه البحار، ۱۴۱۴ ق. جلد ۳، صفحه ۵۳۰ و قرب الإسناد صفحه ۳۶
[۱۱]. البته این احیاگری، مراتبی دارد و رعایت برخی اصول می تواند هیئات را در مراتب مختلف این احیاگری قرار دهد.
[۱۲]. الکافی (ط – الإسلامیه)، جلد ۲، صفحه ۱۷۴
[۱۳]. جهت توضیحات تفصیلی رجوع شود به جزوه فرمایشات استاد دکتر رجبی دوانی در هسته احیاء امر مرکز رشد، با عنوان «هیئت در آینه تاریخ؛ مروری بر تاریخ و سیر تطور عزاداری اباعبدالله و شکل گیری هیئات مذهبی»
[۱۴]. صحیفه امام، جلد ۱۰، صفحه ۳۱۵ و جلد ۱۳، صفحه ۳۲۷ و جلد ۱۷، صفحات ۵۵-۵۸ و جلد ۱۶، صفحات ۳۴۶-۳۴۸
[۱۵]. برخی روایات، بهجای تعبیر «احیاء امر» از تعبیر «احیاء ذکر» استفاده کرده اند؛ مانند روایت امام جواد علیه السلام که می فرمایند: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا ذِکْرَنَا قُلْتُ مَا إِحْیَاءُ ذِکْرِکُمْ قَالَ التَّلَاقِی وَ التَّذَاکُرُ عِنْدَ أَهْلِ الثَّبَاتِ» (ابنبابویه، مصادقه الإخوان، ۱۴۰۲ ق. صفحه ۳۴) تعابیر این روایت در تعریف احیاء ذکر در مقایسه با روایاتی که پیشتر بیان شد و احیاء امر را تعریف می کرد، بهروشنی نشان از آن دارد که احیاء ذکر، مرتبه آغازین یک هیئت است.
[۱۶]. شایسته است به این موضوع نیز اشاره شود که یکی از راهبردهای مهم در راستای تحقق این امر، برپایی روضه های خانگی است. هر چند در اینجا به دنبال اثبات این مطلب نیستیم و تشریح و تبیین آن، یادداشتی مجزا و تفصیلی می طلبد، اما تکرار واژه بیت در روایات باب احیاء امر، زمینه ساز توجه و تأملی جدید است؛ «… وَ أَنْ یَتَلَاقَوْا فِی بُیُوتِهِمْ فَإِنَّ فِی لِقَاءِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً حَیَاهً لِأَمْرِنَا ثُمَّ قَالَ رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا» و «تَزَاوَرُوا فِی بُیُوتِکُمْ فَإِنَّ ذَلِکَ حَیَاهٌ لِأَمْرِنَا» و … .