پس از خروج ایالات متحده آمریکا از برجام و بازگشت تحریمهای اقتصادی، شوکهای ارزی و اقتصادی متعددی به وضعیت معیشتی مردم وارد شد و سیاست خارجی دولت که قبل از خروج آمریکا از برجام رو به سوی اروپا و غرب داشت؛ جهت قطب نمایش را به طرف همسایگان و منطقه پیرامون کشور تغییر داد. در واقع، گسترش و تحکیم روابط با همسایگان و در یک کلام بازاریابی سیاسی منطقهای؛ استراتژی مقابله با تحریمهای آمریکا قرار گرفته است.
پس از خروج ایالات متحده آمریکا از برجام و بازگشت تحریمهای اقتصادی، شوکهای ارزی و اقتصادی متعددی به وضعیت معیشتی مردم وارد شد و سیاست خارجی دولت که قبل از خروج آمریکا از برجام رو به سوی اروپا و غرب داشت؛ جهت قطب نمایش را به طرف همسایگان و منطقه پیرامون کشور تغییر داد. در واقع، گسترش و تحکیم روابط با همسایگان و در یک کلام بازاریابی سیاسی منطقهای؛ استراتژی مقابله با تحریمهای آمریکا قرار گرفته است.
در ارتباطات بینالمللی مدرن، حکومتها اهداف سیاست خارجی خود را هم از طریق قدرت نرم و هم قدرت سخت پیگیری میکنند و علاقه دارند تا تصویر کشور خود را در سطح جهانی ارتقاء بخشند. روابط بینالملل شامل همه نوع مبادلهای اعم از اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و نظامی میان حکومتها با یکدیگر و با سازمانهای بینالمللی میشود. در این نوع مبادلات، قدرت سخت مانند قدرت نظامی یا اقتصادی، معمولاً با قدرت نرم که شامل قدرت ایدئولوژیک، فرهنگی و اجتماعی است، در میآمیزد و تصویری یکپارچه از یک کشور را ارائه میکند. در همین راستا، بازاریابی سیاسی بینالملل شاخهای نوین از بازاریابی سیاسی است که سعی دارد با دیپلماسیهای چندگانه، ارتباطات سیاسی و روابط بینالملل، ارتباطی بلندمدت بین کشورها در عرصه جهانی ایجاد کرده و در بهبود وجهه بینالمللی با تکیه بر قدرت هوشمند (smart power) از خود ارائه نماید. تصویر ملی و قدرت نرم هم نوعی کالای سیاسی است که نیاز به فروش دارد. این کالا میتواند توسط دیپلماسی عمومی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ساخته شود و ارتقاء یابد. فرآیند مبادله در قدرت نرم صورتی منحصر به فرد دارد که شامل برنامهریزی استراتژیک ملی، پشتیبانی و هدایت دولت و ائتلافهای بینالمللی میشود. در حال حاضر ایران با اتکا به ویژگیهای ممتازی همچون موقعیت برجسته جغرافیایی، منابع سرشار طبیعی و نیروی انسانی جوان در روابط خارجی باید برای تحکیم قدرت ملی و اقتدار بینالمللی خود تلاش کند که استفاده از دیپلماسی اقتصادی به عنوان یکی از عناصر بازاریابی سیاسی بینالملل میتواند راهگشای اهداف استراتژیک و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران باشد.
بازگشت تحریمهای اقتصادی آمریکا، به یکی از مهمترین چالشهای سیاست خارجی ایران تبدیل شده است. از سوی دیگر ائتلاف تیم B (بن سلمان، بن زاید و بنیامین نتانیاهو) به رهبری جان بولتون تا حد زیادی در مقایسه با نقش و نفوذ ایران در پیگیری رویکرد تعاملجویانه و سازنده با کشورهای منطقه و حل بحرانهای منطقهای ناتوان نموده است. واقعیتی که علاوه بر پایبندی ایران به تعهداتش در چارچوب برجام به رغم خروج آمریکا از این توافق، نشان از رایزنیهای مؤثر وزیر امور خارجه و دیگر مقامات کشورمان با مقامها و چهرههای تأثیرگذار کشورهای دیگر دارد و یادآور آن است که پیگیری «دیپلماسی اقتصادی با کشورهای منطقه» در مواجهه با سیاست تحریمی آمریکا علیه ایران به ضرورتی ناگزیر در رویکرد سیاست خارجی تبدیل شده است. سیاستی که این ماهها در سفرهای مهم روحانی به عراق، ظریف به لبنان و سوریه، عبدالناصر همتی، رئیس بانک مرکزی به روسیه و نخست وزیر پاکستان به ایران نمایان شده است. به عبارتی بازاریابی سیاسی منطقهای امروز ایران، علاوه بر تقویت قدرت نرم و نفوذ در باورهای ملتهای منطقه، اثرات منفی تحریمهای اقتصادی را نیز کاهش میدهد. پیشنهاد و پیگیری طرح مراودات اقتصادی و گردشگری ایران با عراق و لبنان برپایه پول ملی، ابتکار عمل در مقابله با تحریمهایی است که آمریکا از قبل آن میکوشد ایران را در تنگنای اقتصادی قرار دهد.
به نظر میرسد تقویت بازاریابی سیاسی منطقهای به چند طریق میتواند بازدارنده چالشها و تهدیدات ناشی از تحریمها باشد؛
۱- بازدارندگی در برابر انزوا و اجماعسازی علیه ایران بر مبنای پیامدهای ناشی از پیوندهای اقتصادی و پرهزینه ساختن اعمال سیاستهای تحریمی
۲- بازدارندگی در برابر روند برگشتپذیری تحریمها در آینده.
در حقیقت، اگر قبل از تحریمها ایران به ارتباط با همسایگان نیاز داشت، امروزه در شرایط بازگشت تحریمهای ایالات متحده آمریکا، این مسئله اهمیت بسیار بیشتری مییابد. اگر جمعیت همسایگان نیز در نظر گرفته شود، به وضوح نمایان است که بازار ۶۰۰ میلیونی همسایگان، هم به عنوان بازار مصرف و هم تأمینکننده مواد اولیه، نقشی حیاتی برای کشور دارد به ویژه آنکه رهبر معظم انقلاب نیز به صراحت در بیانیه گام دوم انقلاب به ظرفیت همسایگان تأکید کردهاند. در واقع، بخش عمدهای از رشد تولید ناخالص داخلی ایران متکی به دیپلماسی اقتصادی و استراتژی جامع در روابط با نزدیکترین بازارها یعنی همسایگان است که میتواند نقش بازارهای بزرگی را برای صادرات محصولات و خدمات از ایران ایفا کند چراکه بازار کشورهای منطقه اطراف ایران به دلایلی همچون سهولت دسترسی (وجود مرزهای زمینی و دریایی مشترک که باعث کاهش هزینههای حملونقل میشود)، موقعیت ممتاز ژئوپلیتیکی ایران، وجود اشتراکات فرهنگی، مذهبی، زبانی و تمدنی، محوریت ترانزیتی ایران و امکان صادرات مجدد کالاهای تولید ملی به بازارهای فرامنطقهای از طریق کشورهای همسایه (درنتیجه کاهش آثار تحریمها بر تجارت خارجی)، دارای اهمیت راهبردی هستند و در هر برنامهای برای توسعه تجارت خارجی و صادرات کالاهای ایرانی به ویژه در سال رونق تولید باید در اولویت قرار گیرند. همسایگان جمهوری اسلامی ایران یکی از جذابترین بازارهای دنیا را تشکیل میدهند و حجم واردات ۱۵ کشور همسایه ایران بالغ بر بیش از ۱۳۰۰ میلیارد دلار در سال میشود و توان صادرات غیر نفتی ایران حدود ۴۰ میلیارد دلار است که میتوان با آن، تولید داخل را برای مقابله با تحریم تقویت کرد.
کشور ایران به عنوان یک قدرت اثرگذار در منطقه غرب آسیا، برای تقویت نقش خود در معادلات منطقهای و جهانی، نیاز به گسترش تبادلات و همکاریهای منطقهای و ایجاد ائتلافها با اتخاذ سیاست خارجی هوشمند به ویژه در روابط با کشورهای همسایه در مقابل فشارهای یکجانبه آمریکا را دارد. به عبارت دیگر، گسترش تعاملات با همسایگان، ضمن تثبیت نقش سیاسی-امنیتی ایران در تحولات منطقه، جایگاه استراتژیک انقلاب اسلامی را در عرصه بینالملل افزایش داده و با تقویت بازاریابی سیاسی منطقهای، منجر به تثبیت نفوذ منطقهای و قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در منطقه غرب آسیا و گسترش دامنه نفوذ اقتصادی و تجاری در کشورهای همسایه خواهد شد.