تورم و رونق تولید
تورم و رونق تولید

با توجه به شعار انتخابی سال توسط مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) به نظر می‌رسد که بررسی عملکرد دولت فعلی در کاهش تورم و رونق تولید برای اخذ سیاست‌های صحیح، خالی از لطف نباشد، زیرا این دولت، هدف اقتصادی اولی خود را در سال 92 کاهش تورم و رونق تولید معرفی کرد. در بررسی عملکرد چند ساله دولت آقای روحانی، سوالی پیش می‌آید؛ چرا با وجود تورم پایین در اقتصاد کشور بین سال‌های 92 تا 96 اتفاقی برای تولید نیفتاد و نتوانستیم از رکود خارج شویم؟

در تجربه کشورهای جهان، هیچ موردی را نمی‌توان یافت که ایجاد رشد اقتصادی پایدار، در فضای تورمی بالا اتفاق افتاده باشد. نوسانات تورم، شاخص نااطمینانی در محیط اقتصاد کلان است و اثر منفی روی تولید می‌گذارد. تورم بالا با نوسانات قیمتی، رابطه مستقیم دارد. هیچ اقتصادی در تورم بالا نمی‌تواند رشد داده شود. همچنین تورم باید تا حدی کم شود که شکاف تولید اتفاق نیفتد. زیرا در ادبیات نظری اقتصاد، کاهش تورم دائمی باعث تشدید رکود می‌شود. بر این اساس، ممکن است رشد بلندمدت اقتصاد با تورم پایین نیز دچار مشکل ‌شود. با توجه به این مسأله، شکی نیست که برای خروج از رکود و رونق تولید، باید نرخ تورم در اقتصاد کشور، کنترل شود.‌ هر چند که رونق تولید، خود، عامل کاهش تورم است.

با توجه به شعار انتخابی سال توسط مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) به نظر می‌رسد که بررسی عملکرد دولت فعلی در کاهش تورم و رونق تولید برای اخذ سیاست‌های صحیح، خالی از لطف نباشد، زیرا این دولت، هدف اقتصادی اولی خود را در سال ۹۲ کاهش تورم و رونق تولید معرفی کرد.

در بررسی عملکرد چند ساله دولت آقای روحانی، سوالی پیش می‌آید؛ چرا با وجود تورم پایین در اقتصاد کشور بین سال‌های ۹۲ تا ۹۶ اتفاقی برای تولید نیفتاد و نتوانستیم از رکود خارج شویم؟ برای پاسخ به این سوال باید ببینیم عملکرد اقتصادی دولت باعث شد تا نرخ تورم طی این سال‌ها کاهش یابد یا عملکرد سیاسی آن، و انتظاراتی که به سبب آن ایجاد کرد. به عبارت دیگر، کاهش تورم طی این سال‌ها، چه میزان تحت تأثیر تدبیر اقتصادی دولت، و چه میزان حاصل امید به رویکرد تعاملی دولت در سیاست خارجه بود. اگر تحت تأثیر سیاست اقتصادی باشد انتظار بر این بود حتی با وجود تحریم، این روند به راحتی با ابزار لازم برای رسیدن به هدفش طی شود. اما اگر عملکرد سیاسی دولت در این روند مؤثر بوده عامل مهم در کاهش انتظارات تورمی، ایجاد امید در کاهش تحریم‌ها بوده است، این امید تا یک زمان مشخص کار می‌کند، که عملاً چنین شد و انقضای آن نیز سر رسید. البته این بدان معنا نیست که اگر خروج آمریکا از برجام اتفاق نمی‌افتاد انقضای طولانی‌تری داشتیم.

براساس ادبیات اقتصادی از عوامل مهم تورم، رشد نقدینگی است. رشد نقدینگی طی این سال‌ها نه تنها کاهش پیدا نکرد حتی نسبت به رشد متوسط سالانه طی ۵۰ سال گذشته افزایش یافت. تخصیص‌ها در نظام بانکی سفته‌ بازانه‌تر شد و عملاً ارتباط بین نرخ سود در بخش اسمی اقتصاد و نرخ رشد واقعی اقتصاد گسسته شد. بر این اساس، نرخ پایین تورم طی این سال‌ها عملاً آرامشی قبل از طوفان بود. دولت طی سال‌های مذکور انتظار داشت تا از طریق برجام بتواند مشکلات اقتصادی را حل کند و طبق آنچه رئیس‌جمهور محترم بیان می‌کرد قرار بود برجام و مذاکرات سیاسی با ابرقدرت‌ها، رکود اقتصادی را از بین ببرد و مسأله آب خوردن مردم نیز از این طریق  حل شود، دولت محترم با همین رویکرد موقتی که البته بدان ایمان داشت موفق عمل کرد و با القاء همین رویکرد عملاً توانست تورم را کاهش دهد. اگر دولت، با ثبات موقت ایجاد شده، به سمت تدبیر اقتصادی پیش می‌رفت و چند ابزار اقتصادی را برای مواجهه با این مساله پی می‌گرفت می‌توانست دامنه تأثیر کاهش تورم را توسعه دهد و فضا را برای خروج از رکود و رونق تولید آماده کند.

در سال ۹۲، درآمد ارزی نداشتیم و نقدینگی بالا سبب افزایش تورم شد. در سال ۹۳، خوش‌بینی حاصل از مذاکرات و رفع تحریم (قبل از برجام)  باعث پایین آمدن نرخ ارز و ثبات بازار ارز گردید. در آن سال، دلیل پایین بودن ثبات بازار ارز خوش‌بینی نسبت به القاء دولت، مبنی بر حل مسائل اقتصادی با مذاکرات بود، در صورتی که فعالیت اقتصادی وجود نداشت. نرخ ارز یکی از شاخص‌های ثبات در اقتصاد کلان است که آن هم ابزار خاص اقتصادی خود را می‌طلبد که استفاده نشد.

اما ابزار اقتصادی که دولت باید استفاده می‌کرد و نکرد چه بود؟

برای خروج از رکود و رونق تولید بی‌شک کاهش تورم از ملزومات اساسی است. کاهش تورم، شرط لازم است و البته کافی نیست و در عین حال رونق تولید خود عامل کاهش تورم خواهد بود. اما چگونه باید نرخ رشد قیمت‌ها در اقتصاد ایران را پایین آورد؟

با کاهش انتظار تورمی، قیمت عوامل تولید کاهش می‌یابد؛ اما ملاحظه‌ای در رابطه با اقتصاد ایران وجود دارد؛ بازار آزاد برای این عوامل وجود ندارد و در تنظیم دولت است و شاخص‌بندی اینها کامل نیست. (یعنی دولت اجازه نداده است، این عوامل پا به پای تورم افزایش یابد.) لذا قیمت این عوامل پایین نمی‌آید،  هر چند سیاست‌های مربوط به اصلاح انرژی و هدفمندی یارانه‌ها در دولت قبل علی‌رغم اشکالاتی که داشت قابل اصلاح بود و می‌توانست ادامه پیدا کند؛ اما این برنامه نیز با رویکردهای سیاست‌زده دولت فعلی کنار گذاشته شد. در رابطه با نرخ ارز، باید رانت و فساد را از بین برد و نظارت را تقویت کرد و تعارض منافع نیز در تصمیم‌گیران وجود نداشته باشد. در نظام بانکی نیز مسأله اصلی در تخصیص منابع است، منابع باید: الف) خوب توزیع شود. ب) خوب استفاده شود. ج ) به صنایع مولد تخصیص داده شود.

راه حل آن است که بانک‌ها بدون آنکه باعث انبساط پولی شوند از میزان موجود پول به نحوی استفاده کنند که: در نظر بگیرند که به چه کسی تسهیلات می‌دهند؛ سپرده‌ها تبدیل به دارایی ثابت نشوند، شرکت‌های متعلق به خود بانک با همگرایی با گروه‎‌های ذی‌نفوذ به (فساد) منجر نشوند که تسهیلات به سمت غیر مولدها سوق یابد. لذا راه حل در اصلاح رابطه بانک و بنگاه، و بازار سرمایه و بنگاه، در جهت اصلاح بخش حقیقی در ارتباط با بخش مالی است، لذا نیازی به افزایش نقدینگی جدید نیست و اگر بانک‌ها واسطه‌گری خود را حفظ نمایند بسیاری از مشکلات، در این رابطه حل خواهد شد. از مشاکل دیگر ما این است که برای رصد این موارد از بخش واقعی اقتصاد آمار خوبی نداریم و باید سازوکاری برای شفافیت این بخش تعریف کنیم. مسأله دیگر، مدیران نظام بانکی هستند که مسأله رونق تولید و هدایت آن را درک کرده و بر اساس منافع ملی و مسولیت اجتماعی بانک به مدیریت بانک بپردازند. اگر بخواهیم تورم کنترل شود حتماً باید دامنه نقدینگی به دامنه ۱۰ درصد برسد. اگر پول نفت به زمان سابق برگردد که البته برنمی‌گردد نباید مثل سابق نسبت به درآمدهای ارزی حاصل از نفت نگریسته شود و صندوق توسعه ملی و تجارب کشورهای دارای منابع ارزی حاصل از منابع طبیعی را باید مدنظر قرار دهیم. لذا باید سیاست انبساطی نداشته باشیم و در پی تولید باشیم.

از این به بعد، به شدت باید تدبیر اقتصادی خود را جدی بگیریم و انضباط پولی بانک مرکزی، ماه به ماه مورد کنترل و بررسی قرار گیرد. به هرحال در وضعیتی که فعلاً در آن قرار داریم باید تورم را کاهش دهیم. ابزار بانک مرکزی برای کنترل تورم، اجرای سیاست پولی است که متأسفانه این ابزار، تاکنون در اقتصاد ما به خوبی کار نکرده است. مشکلات اقتصادی ما و رونق تولید ما، راهکار اقتصادی می‌خواهد، نه سیاست‌بازی!