جامعه‌ی کرونایی
جامعه‌ی کرونایی

جامعه‌ی ایران دچار جراحتی شده است و در عین حال ویژگی مشترک این خدشه تاثر از ویروس منحوسی می‌باشد. باید در کنار پزشکان و و مهندسان، متخصصان علوم اجتماعی به بررسی عمیق جامعه، حین و بعد از آن بپردازند.

شروع کرونا در ایران همراه شد با حملات پی‌درپی رسانه­‌ای به افکار عمومی؛ به علت ۲۲ بهمن اعلام نکردند، به علت انتخابات دیر اعلام کردند و امثال این حملات. طبق معمول در بدو هر اتفاقی، رسانه‌­های ما اجازه هیچ عملی را ندارند و فورا مساله باید در بالاترین سطح امنیتی بررسی و سپس در دستور کار اخبار قرار بگیرد. جا ماندیم از پاسخ­گویی در قبال افکار عمومی خودمان که با سوالات مختلف رو به رو بوده است و نیازمند پاسخ‌­های دقیق و رسمی است.

تا به خودمان بیاییم و مسأله از لایه امنیتی خارج شود و اجازه دهیم بازوهای انقلاب اسلامی هر کدام به وظیفه خودشان عمل کنند مواجه شدیم با مصاحبه­‌هایی مختلف درباره‌­ی آمار مبتلایان و متوفیان که توسط مسؤولین مختلف اعلام می‌­شد و همراه شد با لایه­‌ی جدیدی از حمله به افکار عمومی که این‌بار آنقدر کاری است که آمار باورپذیری آن در جامعه در صورت انجام پرسش نامه‌­ای علمی بیش از ۷۰ درصد جامعه را در بر گرفته است. (به نظر نگارنده)

به نظر می‌­آمد حرف مسؤولان دولتی کاملا قابل درک و صحیح است. آنچه باعث این اتفاق شد صرفا سردرگمی و اهمیت ندادن به اصول ارایه و سیاست‌­گذاری رسانه­‌ای صحیح در حین بحران بوده است (که این‌بار هم بار اول‌مان نبوده است). اما از آنجا مصاحبه و اثر این ضربه به صورت فوری پدیدار نمی‌­شود؛ اندک مقامی اهمیت و نیاز آن را در اولویت می‌­داند.

البته نباید از حق بگذریم این نکته با تصمیم فوری و مدیریت به موقع تا حد زیادی حل شد و آن هم تصمیم به اعلام آمار قطعی مبتلایان و متوفیان روزی یکبار توسط مقام مسؤول در وزارت بهداشت و انتشار از طریق اخبار سراسری (نهایت رسمی بودن) است و برای عموم مردم هم قابل پذیرش است. تنها مانده بود پاسخ به اینکه آمار­ها ایراد دارد یا خیر و یا اعلام شیوع با تأخیر بوده یا نه که دولت برای این پرسش­‌ها جواب داشته است اما نتواست عموم مردم را از این پاسخ‌ها مطلع و در پی آن قانع کند.

بازوی رسانه­‌ای نتوانسته است به خوبی ایفای وظیفه کند و در خط مقدم مبارزه با شایعه و بر هم زدن آرامش روانی جامعه توسط معاندین، موفق عمل کند. و گویا در مراتب بعد از تصمیم‌گیری مطلع می‌­شود و صرفا وظیفه اطلاع‌رسانی تصمیم‌ها بعد از تصمیم و به نوعی اعلان تصمیم را دارد. در حالی‌که این چندمین‌بار است در این نوع نگاه به رسانه دچار ضربات مهلکی می­‌شویم که متوجه آن نشده‌­ایم و یا چون تلفات مانند مرگ و میر در این حوزه، فیزیکی نیست متوجه اهمیت و از دست دادن اعتماد افکار عمومی نمی­‌شویم.

رسانه‌­های ما از جمله سازمان صدا و سیما نمی‌­توانند برای کوچکترین عملیات­‌های رسانه­‌ای و دفاع­‌های در لحظه منتظر تأیید و دستور از بالا بنشینند برای عمل کردن. مانند سرباز اسلحه به دستی است که او را در خط مقدم دیدبانی و دفاع قرار داده باشید اما اجازه شلیک ندارد مادامی که گزارش حمله را بفرستد، برای پشت خط و برای آن­ها حمله مسجل شود و حال بخواهند دستور جبران حمله یا دفاع را صادر کنند، نتیجه می‌­شود همین که در حوزه­‌ی اخبار در رسانه‌­ی ملی شاهد آن هستیم. شایعه حمله دشمن به افکار عمومی می­‌رسد، در شبکه­‌های اجتماعی دیده می‌­شود و میان مردم دست به دست می‌­شود، بعضا پاسخ هم توسط مقام مسؤول در صفحه­‌ی شخصی به مسأله داده می‌­شود و باز هم میان مردم در حال دست به دست شدن است، با این حال رسانه ملی در روز­های بعد به سراغ سوژه (مشکل، مسأله) می‌­رود که به معنای دقیق کلمه بیات است و اقل تأثیرگذاری را هم به همراه ندارد.

خانواده‌­های آسیب دیده

شیوع این ویروس منحوس همراه شده است با خانواده‌­هایی که دچار آسیب‌­های جدی شده‌­اند که به آن­ها اشاره خواهیم کرد؛

الف) خانواده­‌های متوفیان:

خانواده­‌هایی که بر اثر این ویروس فردی را از دست داده­‌اند. به نظر این خانواده‌­ها بیشترین آسیب را در این زمینه متحمل شده‌­اند که قابل توجه است. سنت­‌های جامعه­‌ی ما با اندکی تفاوت در سراسر ایران به این شکل است که نزدیکان و آشنایان به طور گسترده به سراغ خانواده و بازمانده‌­های متوفی می‌­روند و برای آن­ها طلب صبر و سلامتی می‌­کنند، آن­ها را در آغوش می‌گیرند و در غم آن­ها خودشان را شریک می­‌دانند. از همکاران متوفی در مراسم تشییع و ختم شرکت می­‌کنند و به آن­ها از درست‌کاری و اخلاق او می­‌گویند. همه‌­ی این­‌ها و همین حرف‌­ها که شاید به ظاهر بسیار هم عادی است و هر کس که بمیرد پست سرش این‌­ها را می­‌گویند اما برای خانواده متوفی آرام‌کننده است و همه این تجربه را داشته‌­ایم.

خانواده‌­های این عزیزان ازدست‌رفته حتی در این ایام که ممکن است به علت این ویروس هم فوت نکرده باشند؛ نتوانسته‌­اند تشییع برگزار کنند، مراسم ختمی بگیرند و افراد بیایند و به آن­ها با ادای تسلیتی خود را با غم‌شان شریک کنند، حتی نزدیکان آن­ها نتواسته‌­اند به علت بیماری با آن­ها همراهی کنند و چند روزی در منزل آن­ها باشند، و نباید فراموش کنیم کسی را نداشته‌اند که برای آن­ها از او بگویند و اصطلاحا سبک شوند، و الان هم دائما در منزل هستند و مواجه با جای خالی از دست رفته. بماند که بعضی از خانواده‌­ها متاسفانه چند نفر از عزیزانشان را در این شرایط از دست داده‌­اند و حتما شرایط سخت­‌تری خواهند داشت.

ب) خانواده­‌های با افراد مبتلا:

خانواده‌­هایی که در این دوره فرد یا افرادی را داشته‌­اند که به این ویروس مبتلا شده‌­اند. سنت حسنه عیادت هم یکی از بهترین سنت­‌های حمایتی جامعه‌­ی ماست که با اندکی تفاوت باز می‌توانیم ادعا کنیم در سراسر ایران وجود دارد. با مردم‌نگاری دقیق و صحبت با چند نفر از اعضای این خانواده‌­ها شاهدیم که واقعا دوست دارند کسی سراغی ازشان بگیرد و حتی حاضرند از فاصله دور در حیاط منزل مثلا و یا در بدترین حالت تلفنی که تقریبا همه آن‌ها اعلام می­‌کردند که نزدیکان‌شان تلفنی احوال‌پرسی می­‌کنند اما بعد از چند دقیقه به سادگی از صحبت‌­هایشان قابل فهم بود که مایل بودند به آن‌ها سربزنند و جالب است کاملا خودشان هم این شرایط را که ممکن است ناقل باشند و افراد دیگری را درگیر کنند، می‌­دانستند و راضی به مریض شدن نزدیکان‌شان نبودند. در موردی هم نزدیکان برایش غذا ارسال می‌­کردند جالب بود حتی بیماری که تازه از بیمارستان مرخص شده بود غذای دیگران را بهتر از غذای پخته شده­‌ی منزل‌شان میل می­‌کرد. و همین راه‌­ها یعنی می­‌توان به این خانواده‌­ها که به شدت دچار فشار و استرس و بهم‌ریختگی شده­‌اند کمک‌­های متنوعی کرد. از جمله حمایت مالی نزدیکان از پدری که شغلش آژانس بوده است و مبتلا شده است و الان هیچ درآمدی برای خرید مایحتاج اولیه (گوشت و مرغ و برنج) نداشته است.

پ) خانواده‌­های مبتلا به استرس شدید:

خانواده‌­هایی که فرد یا افرادی از آن­ها به شدت دچار استرس و وسواس شده­اند و زندگی از حالت طبیعی خود خارج شده است. به عنوان مثال افرادی که به هیچ عنوان در این ایام به سراغ پدر و مادر خود نرفته‌­اند و یا آنقدر دچار استرس و وسواس شده­‌اند که وقتی آن­ها را می‌­بینی بدون هیچ علتی هر چند دقیقه یکبار با مواد ضدعفونی‌کننده دست خود را تمیز می‌­کنند این­ها هم حتما دچار وسواس شده­‌اند و در صورتی که به جد متوجه رفتار خود نباشند به گرفتاری­‌های بیشتر و و عمیق‌­تری مبتلا خواهند شد که درمان آن ممکن است مدت‌ها به طول بیانجامد.

ت) خانواده‌­های دچار مشکلات اقتصادی:

خانواده­‌هایی که تحت تأثیر این اوضاع به شدت دچار مشکلات اقتصادی شده­‌اند و پس‌اندازی برای اداره زندگی در این شرایط ندارند. به لحاظ آماری به نظرم جمعیت قابل توجهی دچار این مشکل شده­‌اند که سرپرست خانواده متأثر از این شرایط با کاهش جدی درآمد رو‌به‌رو شده است و هر قدر هم که آمار درصدی آن پایین باشد مهم نیست حداقل آمار هم برای این موضوع بسیار بالاست و باید چاره­‌ای اندیشیده شود. دولت در تلاش است تا برای این خانواده­‌ها تسهیلات مهیا کند و لازم است این تسهیلات به سرعت و نهایت دقت به دست خود این خانواده‌­ها برسد.

راهکار­های پیشنهادی در حوزه افکار عمومی

از نکات مهم آن است که نباید منتطر رسانه ماند؛ نباید نقش نیرو­های اجتماعی پیش‌برنده در جامعه­‌ی ایران (بسیج مردمی، ریش سفیدی، نوجوانان و جوانان و …) را نادیده بگیریم. بیشتر روی صحبتم با آن‌هاست و اندکی هم تلاش­‌های رسانه­‌ای؛

– به هیچ عنوان نگذارید خانواده‌­های متوفیان احساس تنهایی کنند. اگر لازم است و دوران نقاهت تمام شده است حضوری به آن­ها سر بزنید ولو آنکه بدون تجمع باشد و دو نفره به سراغ آن‌ها بروید و بعد دو نفر دیگر از نزدیکان. اگر هم نمی­‌شود و خودشان به شدت مبتلا شده­‌اند از تماس­‌های تلفنی و تصویری غافل نشوید و دیگر نزدیکان را هم به این کار تشویق کنید چرا که آن­ها به شدت در معرض مشکلات بعدی از جمله افسردگی و امثال این‌ها هستند. (با توجه به فردگرایی که از دیگر کشورها از جمله غربی‌­ها سراغ داریم به نظر می‌­رسد آمار خودکشی در این شرایط سیر صعودی گرفته است و حتما به شیوع همین بیماری وابسته است و تا بعد­ها اعلام نخواهند کرد. در حال حاضر نیز افراد خارج از ایران بعضا اشاراتی دارند.)

– به سراغ خانواده‌­های مبتلایان بروید و حمایت­‌های مختلفی از آن­ها به عمل بیاورید. حمایت، گاهی و حداقل عاطفی است؛ با تماسی جویای احوال خانواده و فرد مبتلا بشوید. گاهی مالی است؛ لازم نیست خودتان بتوانید هزینه یک ماه را بپردازید بلکه میدان­داری کنید و از نزدیکان و یا خیرینی که می‌شناسید برای خانواده مورد نظر کمک جمع کنید و منتظر کمک­‌های دولتی نمانید. گاهی هم ممکن است فقط غذایی مقوی برای بیمار تهیه کنید و در ظرف یکبار مصرف برای آن­ها ارسال کنید و یا تهیه آبمیوه برای بیمار؛ حتما این حمایت‌­ها می‌­تواند اثرات چشمگیری در قوام و همبستگی خانوادگی داشته باشد.

– کنترل و جلوگیری از شیوع این‌چنین ویروس‌هایی نیازمند رصد و فعالیت دقیق علمی در مرز علوم مختلف می‌باشد و رسانه موظف است این را به نمایش بگذارد. مردم باید این حس توانمندی را ببینند تا بتوانند حس اعتماد مثبت داشته باشند. بد نیست در معدود مواردی هم اشاراتی به گزارش‌­های سازمان بهداشت جهانی در تأیید اقدامات ایران کرد. به عبارت دقیق‌­تر نمایش کنترل علمی برای مردم و در رسانه­‌ها.

– نیاز به ماسک و مواد ضدعفونی و امثال این‌­ها در کشور با همدلی رفع شده است. اما این رفع نیاز لازم است نمایش رسانه‌­ای داده شود که دولت و نیروهای نظامی و نیروهای مردمی برای حل این مشکل با هم دست یکدیگر را گرفتند تا این مشکل را برطرف کنند و رضایت نسبی عمومی وجود دارد و الان کمبود اولیه مشاهده نمی‌­شود. تأکید می‌کنم برای به دست آوردن و فهم حس همدلی و آرامش عمومی باید رویدادهای به وقوع پیوسته نمایش داده شود. همه دست به دست هم، دولت و سپاه و ارتش و مردم برای حل مشکل و در نهایت، حل درصد زیادی از مشکل که حس رضایت و توانمندی را هم القا می‌­کند، تلاش کنیم.