جوان گرایی غلط عامل نا‌امیدی
جوان گرایی غلط عامل نا‌امیدی

جوان را در مقام های عالیه منصوب کردن، جوان گرایی نیست بلکه اهمیت ایجاد زمینه در مشارکت جوان در تصمیم‌سازی‌ها و توجه به رای کارشناسی اوست.

جوان گرایی چند سالیست در کشور ما با استقبال‌هایی مواجه است و در همین راستا باید باید آفت‌های آن در نظر گرفته شود. طبیعی است کشوری که سالیان زیادی از انقلابش نگذشته است هنوز دایره اولین و متقدمین انقلابیون در راس حاکمیت و در بالاترین مناصب امور باشند. اما مهم جابجایی این‌ها با نیرو‌های کارآزموده و متخصص و متعهد و وفادار به آرمان‌های انقلاب و امام خمینی می‌باشند.

جوان گرایی همان طور که لازمه حرکت مستمر برای رسیدن به اهداف انقلاب اسلامی می‌باشد، برداشت اشتباه از آن می‌تواند چون سم مهلکی عمل کند و امید جوانان انقلابی در مسیر رشد و اعتلای انقلاب را به یک سرخوردگی عظیم _که اینبار با فشار‌های غیر انقلابی‌ها مضاعف خواهد شد_ بدل نماید.

جوان گرایی حتما ناظر به شغل‌های مختلف شرایط گوناگونی دارد. اما باید لحاظ کرد لزوما جوان سی و چند ساله اگر در راس کاری قرار بگیرد به معنای جوان گرایی نیست. جوان با ویژگی‌ها و شرایطی که دارد حتما نیاز یک مجموعه تلقی می‌گردد اما همین جوان باید خوب آبدیده گردد و الا با کوچترین ناملایماتی می‌خواهد از کوره در برود و یا در صورت عدم موفیقت در جایگاه شغلی می‌خواهد با کوهی از سرخوردگی و ناامیدی به جامعه باز گردد.

این اشتباه در دورانی هم متاسفانه منجر به تشدید به این برداشت غلط خواهد شد. مثلا مشاور جوان هر چند اصطلاح است اما می‌تواند کارکرد‌های جدی و موثری داشته باشد اما در حقیقت، مشاور بهتر است جوان کم تجربه نباشد اتفاقا مشاور باید فردی با تجربه و تخصص باشد که دیگر توان اجرایی ندارد. در این صورت می‌توان از ظرفیت‌ها و تجربیات مثبت و حتی منفی او استفاده کرد.

جوان گرایی با برداشتی دقیق ناظر به فرمایشات آقا هم به نظر اینچنین است. منظور این نیست جوان بیست و چند ساله و یا سی ساله به عنوان راس کار قرار بگیرد بلکه تنها اهمیت توجه به جایگزین پروی و همچنین استفاده از جوانان در پست‌های اجرایی، اعتماد به توانمندی آن‌ها و استفاده از نظر کارشناسی جوان در تصمیم گیری‌ها و سیاست گذاری‌ها میتواند موثر واقع گردد.

به نظر لازم است مروری بر ادبیات حضرت آقا در این موضوع برای مشخص شدن جوانب جوان گرایی داشته باشیم؛

جوانان جلوتر از دیگران در صحنه‌اند

“جوان در هر جامعه و کشوری، محور حرکت است. اگر حرکت انقلابی و قیام سیاسی باشد، جوانان جلوتر از دیگران در صحنه‌اند. اگر حرکت سازندگی یا حرکت فرهنگی باشد، باز جوانان جلوتر از دیگرانند و دست آنها کارآمدتر از دست دیگران است. حتی در حرکت انبیای الهی هم – از جمله حرکت صدر اسلام – محور حرکت و مرکز تلاش و تحرک، جوانان بودند.”

(سخنرانی در دیدار با گروه کثیری از دانشجویان و دانش‌آموزان، به مناسبت سیزدهم آبان ماه ۱۵/۰۸/۱۳۷۰)

محور بودن جوان یعنی میدان دادن به جوان برای حرکت کردن برای مسوولیت پذیرفتن نه اینکه جوان باید لزوما در راس کار باشد و راهبری را انجام دهد. میدان‌دار بودن یعنی استفاده از حداکثر توان علمی و عملیاتی و ظرفیت‌های شخصیتی جوان در حوزه اجرایی و سپردن وظایف راستای تکمیل شخصیت و رشد وی می‌باشد.

جوانان باید این سه خصوصیت را دنبال کنند

“دوره‌ی جوانی، دوره‌ی توانایی است. این توانایی در چه چیزهایی باید به کار برود؟ به اعتقاد من، باید عمدتا در تحصیل علم، در ایجاد صفای نفس و روحیه‌ی تقوا در خود و ایجاد نیروی جسمانی در خود – که ورزش باشد – به کار رود. این سه مورد، عمده است. یعنی اگر در یک جمله‌ی کوتاه از من بپرسند که شما از جوان چه می‌خواهید؟ خواهم گفت: تحصیل، تهذیب و ورزش. من فکر می‌کنم که جوانان باید این سه خصوصیت را دنبال کنند.”

(گفت و شنود در دیدار جمعی از جوانان به مناسبت هفته‌ی جوان ۰۷/۰۲/۱۳۷۷)

اینکه جوان باید در راستای تحصیل علم وقت بگذارد یعنی تا حد امکان در کسب تخصص‌های مهم سرمایه گذاری انجام دهد و خود را برای مسوولیت‌های پیشرو آماده کند. الان چه اندازه به تحصیل علم در جوانان هدایت و تشویق انجام می‌دهیم. متاسفانه در سال‌های اخیر به نوعی کم توجهی به عرصه علم آموزی و با نگاه به این مهم که مساله جامعه ایران جواب ناظر به آرمان‌ها و جامعه خودمان می‌طلبد، به شدت مورد کم لطفی قرار دارد و فقط سراغ جوان گرایی آن هم با دریافت پست‌های بزرگ هستیم. این خطاست که فکر کنیم جوان گرایی صرفا دادن مسوولیت‑‌های بزرگی است که با معیار سن جوانتر به فردی اعطا شود و برداشت کنیم جوان گرایی محقق گردیده است.

جوان مدیریتی منظور افرادی هستند که حداقل ۱۵- ۲۰ سال تجربه ترجیحا همراستا با تخصص کسب کرده اند در حالی که الان شاهد نوعی جوان‌گرایی می‌باشیم که فقط سن شناسنامه و مسوولیت بزرگ را شاخص دستیابی به جوان گرایی می‌پندارد.

جوان‌گرایی، در عین اعتماد به نیروهای غیر جوان

 “البتّه در عین اینکه ایشان ظرفیّتهای غیر جوان را نفی نمیکردند. اینکه حالا ما امروز بحث جوان‌گرایی را زیاد مطرح میکنیم، بعضی‌ها تصوّر میکنند که جوان‌گرایی یعنی انسان پیران را بکلّی از حوزه خارج کند؛ نه، نظر امام مطلقاً این نبود؛ ایشان به جوانها اعتماد میکردند به عنوان یک ذخیره برای نظام، به عنوان یک ثروت برای نظام، به نیروهای غیر جوان هم به همان اندازه اعتماد میکردند. مثلاً فرض کنید ایشان همان وقتی که این حقیر را -که نسبتاً آن وقت خیلی پیر نبودم- به امامت جمعه‌ی تهران منصوب کردند، همان وقت مرحوم آقای شهید اشرفی، مرد هشتادساله را به امامت جمعه‌ی کرمانشاه یا مرحوم دستغیب یا [دیگر] شهدای محراب را منصوب کردند؛ اینها همه مردانی بودند در حدود سنین شصت و هفتاد و مانند اینها. یا در نیروهای مسلّح؛ در سپاه مثلاً جوانها را گذاشتند؛ در ارتش شهید فلّاحی یا فرض بفرمایید که مرحوم ظهیرنژاد،که اینها افرادی بودند در سنین شصت و بالاتر از شصت؛ امام از اینها استفاده کردند، این جور نبود که وقتی میگوییم به جوانها تکیه کنند، یعنی نیروهای غیر جوان را بکلّی از حوزه خارج کنند. یا ایشان آن ‌وقت در کمیته‌ی امداد مرحوم عسگراولادی را که خیلی جوان نبود گذاشتند.

 پس اینکه میگوییم ایشان به جوانها اعتماد میکردند -و امروز هم ما همین عقیده را داریم که باید به جوانها اعتماد کرد، باید از نیروی جوان در پیشبرد کشور استفاده کرد که من بعد هم به این میپردازم- به معنای این است که این یک ذخیره‌‌ای است، یک ثروتی است برای کشور که از این ثروت باید استفاده کنیم؛ معنایش این نیست که اگر تجربه‌دارها و غیر جوانها که آنها هم یک ثروتی هستند حضور دارند، از اینها استفاده نشود.”

(بیانات در سخنرانی تلویزیونی ۱۴ خرداد ۱۳۹۹)

این موضوع دقیقا اشاره به همین مساله دارد که جوان گرایی باید به معنای میدان دادن به جوان و حتا به تعبیری استفاده از جوان متخصص در رده مدیران میانی می‌باشد در حالی که این حکم کلی نیست و حتما در شرایط کاری مختلف می‌تواند متفاوت باشد. اما مهم این مساله است که باید در راستای جوان گرایی به تعبیر درست خود به کار گرفته شود و الا حتما منجر به شکست و یاس بر جوانان می‌شود. بدیهی است جوانی که تا دیروز به عنوان عالی ترین مقام یک مجموعه همکاری داشته فردا روزی با یک جابه جایی دیگر نمی‌تواند خود را در پستی پایین‌تر تصور کند و این مساله یعنی نیروی میان سالی و تجربه او هدر می‌رود.

این ضعف متاسفانه در بسیاری از ساختار‌های کشور موجود است که از با تجربه‌ها و قدیمی‌های سازمان با یک بازنشستگی دور افتاده اند و دیگر امکان استفاده از آن ها وجود ندارد. حتی تجربیات آن‌ها نگاشته نشده است که ساختار بتواند گام‌های رسیدن به این مرحله موجود خود را دقیقا بفهمد. درواقع این فرد که الان در حال بازنشستگی می‌باشد با هزینه کشور به این مرحله از رشد و توانمندی رسیده است حال به صورت دفعی از سازمان خارج می‌شود و دیگر فردی سراغی هم از او نمی‌گیرد بماند که همین مساله چه میزان در رفتار و احساس عدم موفقیت و پبروزی در او اثر می‌کند به لحاظ سازمانی هم در حقیقت محروم شدن از تجربیات آن‌ها می‌باشد که حتما شنیدن آن کارا و موثر خواهد بود.

به طور مثالی اگر بخواهیم اشاره کنیم در واقع مدیریت عالی مجموعه بهتر است فردی با سابقه باشد و معاونین جوان‌تر و با سابقه کاری کمتر و همین طور هر چه رده‌ها پایین‌تر بیاید تا مدیران میانی و کارشناسان با تجارب کمتر اما نکته مهم آن است که در این مسایل باید لحاظ اهمیت نظر کارشناسی اعمال گردد. اهمیت نظر کارشناسی در این موضوعات یعنی تامین حس مهم بودن و تاثیر‌گذار بودن در تصمیم گیری‌ها و سیاست گذاری‌ها که بسیار قابل توجه است.

جوان گرایی در پازل مهمی به با عناوین جانشین پروری، تدوین تجربه و مدیرت دانش، توجه به توانمندی افراد با سابقه در حوزه‌های کاری، ظرفیت شغل‌ها و شرایط خاص بعضی از مشاغل و .. باید فهم شود. اما این‌ها هیچکدام نافی این نیست که جوان باید میدان‌دار باشد و این ساختار و مدیران با سابقه هستند که موظفند زمینه بازی را برای آن‌ها فراهم کنند و در حقیقت از این انرژی و توان در راستای حل مسایل کشور بهره ببرند. اما از طرفی جوانان هم نمی‌توانند منتظر بمانند و موظفند خود به سراغ اصلاح روند‌ها بروند و با ساختار برای تاثیر گذاری بر تصمیم‌ها و سیاست ها مواجهه فعالانه انجام دهند.

 

تنها معیار انسانیت، دردمندیست.

شهید مطهری