حجاب، اولویت چندم کشور است؟
حجاب، اولویت چندم کشور است؟

در این چهل سال به گونه‌ای روی حجاب تمرکز و تأکید شده که در اذهان عمومی تداعی می‌کند سرنوشت نظام به حجاب بسته است و اگر چند تار مو بیرون بیاید دیگر نظام بر باد رفته! چشم‌ها را باید شست؛ جور دیگر باید دید. حجاب از اولویت‌های جمهوری اسلامی هم هست و هم نیست!

مدتی است اخبار پیرامون موضوع حجاب زیاد شده؛ گاه این اخبار ارادی و با برنامه‌ریزی قبلی از سوی برخی سازمان‌ها و یا گروه‌های مردمی منتشر می‌شود و گاه اتفاقی ولی خبرساز. گاه به دفاع از حجاب می‌پردازد و گاهی هم علیه آن است.

با هم مرور کنیم یکی دو ماه اخیر را …

– تذکر راننده اسنپ به خانم بی‌حجاب، نهایتاً به عذرخواهی دخترخانم از راننده منجر شد و اسنپ هم برای اولین بار با چالشی اجتماعی روبرو شد که در مواجهه با آن دست به انتخاب زد و شد چوب دو سر طلا!
– تجمعی علیه حجاب در دانشگاه تهران برگزار شد که با واکنش گروه‌های حامی حجاب مواجه گردید. تحرکات مشکوکی هم از سوی معاونت فرهنگی و ریاست دانشگاه مشاهده شد که هنوز جای ابهام و سؤال دارد.
– در یکی از پارک‌های شرق تهران، درگیری‌ای بین یک مأمور پلیس با یک دختر پیش آمد؛ پلیس‌ها به درخواست برخی شهروندان به پارک اعزام شده بودند. چند پسر و دختر، مواد روان‌گردان مصرف کرده و فضای اخلاقی پارک را تحت تأثیر قرار داده بودند. پلیس مداخله می‌کند. دختر و اطرافیان او جیغ و داد سر داده، از صحنه مذکور فیلمبرداری می‌کنند و خیلی زود فیلم آن‌ها در شبکه‌های اجتماعی، از جمله صفحه علینژاد، پخش می‌شود. بدین ترتیب حساسیت‌ها برانگیخته می‌شود و موجی از انتقاد به پلیس شکل می‌گیرد. ابتدا فرماندهی ناجای تهران از عزل مأموران خبر می‌دهد و سپس حکم خود را متوقف می‌کند! با فاصله اندکی خبر انتقاد رئیس‌جمهور و تذکر به وزیر کشور هم مخابره می‌شود. جالب است که مسأله اصلاً حجاب نبوده است ولی بعداً، حجاب آمد روی تیتر اخبار!
– کشف حجاب و رقص یک خانم بی‌حجاب در رشت، که بنا بر اعترافاتش، بر اثر نوشیدن مقدار زیادی مشروب بوده است، دو ساعتی سوژه دوربین به دست‌های اطراف قرار گرفت و بعداً چند روز در فضای مجازی دست به دست شد. پلیس هم با توجه به تجربه پارک شرق تهران، در کمال صبر و احترام با این زن برخورد کرد؛ او پلیس را زد ولی پلیس صبورانه واکنشی نشان نداد. بعد از دو ساعت قائله جمع شد.
– کشف حجاب چند دختر و پسر در دریاچه سد لفور و نیز دریاچه ولشت خبرساز شد. آن‌ها با لباس مخصوص شنا از خود فیلمبرداری و عکسبرداری کرده و در فضای مجازی منتشر نمودند.
– برخورد شدید افرادی با یک زن در یکی از شهرهای شمال کشور صورت گرفت؛ آن زن آنان را از رقص در خیابان نهی کرده بود!

موارد بالا خبرهای داغ حجاب بود؛ خیلی زیاد نیستند ولی در فضای مجازی سر و صدای زیادی به‌پا کردند.

حجاب از همان روزهای اول انقلاب تبدیل به موضوعی خاص و بعداً مسأله‌ای ویژه در جامعه اسلامی شده است؛ علت آن چیست؟! چرا فقط حجاب؟ چرا مثلاً نماز، روزه، مشروبات الکلی، تهمت، دروغ، غیبت، و … اینقدر مورد توجه قرار نمی‌گیرند؟! حجاب یکی از ضروریات دین است که انکار آن باعث ارتداد می‌شود؛ این حکم فقهیِ حجاب است. پس جایگاه این ارزش در دین سنگین است و نمی‌توان آن را نادیده گرفت! ولی آیا حجاب تنها ارزش اسلامی است و یا اینکه اولویت اول فرهنگ عمومی کشور است؟! چرا اینقدر متدیّنین بر آن تأکید می‌کنند؟ چرا مراجع هر از گاهی در مورد آن تذکری می‌دهند؟ حجاب در دهه شصت جرم‌انگاری شده و بی‌حجابی به‌عنوان جرم مشهود شناخته می‌شود. چرا امام راحل و رهبر انقلاب بر این ارزش تأکید نموده و می‌نمایند؟ چرا تا اسم امر به معروف و نهی از منکر می‌آید اذهان سریع می‌رود سوی عفاف و حجاب؟!

شاید در نگاه اول اینطور به ذهن بیاید که زیادی به این موضوع توجه شده است! ولی چرا دشمنان نیز بر روی این مسئله تمرکز کرده‌اند؟! رضاخان، به خاطر حجاب، یک کشتار هزار و اندی نفره در مسجد گوهرشاد به راه انداخت. پهلوی دوم نیز اقداماتی نرم، زیر پوشش امثال جشن هنر شیراز و فیلم گنج قارون، برای ضربه زدن به فرهنگ حیا و عفاف صورت داد. «جنگ روسری» در دهه شصت شمسی در فرانسه و یا اقدامات دولت لاییک ترکیه در برخورد با دانش‌آموزان و کارمندان محجبه صورت گرفت. زن محجّبه مصری – مروه شربینی- توسط مرد آلمانی جلوی چشم قاضی و نیز مقابل دیدگان همسر و فرزندش کشته شد! پمپئو با مسیح علینژاد عکس یادگاری گرفت و دولت آمریکا در حمایت او که پویش آزادی‌های یواشکی را راه انداخت است از هیچ کمکی دریع نکرد. تلاش کانال‌های ماهواره‌ای و شبکه‌های اجتماعی برای عادی‌سازی روابط بین محرم و نامحرم، و نداشتن حجاب تمامی ندارد. کشف حجابِ یک سری از زنان با نیت دهن‌کجی به نظام سیاسی و به طور مشخص از سوی زنان معترض وابسته به جریان فتنه در سال ۸۸ صورت گرفت. اخبار مربوط به «دختران خیابان انقلاب» در یورونیوز انعکاس وسیعی داده می شود!

در فرهنگ اسلامی، حجاب هم، یک ارزش در کنار ارزش‌های دیگر است؛ بدحجابی و بی‌حجابی نیز منکری در کنار دیگر گناهان. اما چرا متفاوت با آن برخورد می‌شود؟! برای پاسخ به این سوال باید ماهیت این ارزش را از نظر دینی و فرهنگی شناخت. نیم‌نگاهی هم می‌توان به تجربه رسمی و غیررسمی چهل ساله انقلاب اسلامی، در مواجهه با این ارزش داشت.

حجاب مسأله‌ای دست اول است از این جهت که نمادین است؛ نمادی است از ارزش‌های عمیق دیگری به نام حیا و عفاف که در مرد و زن مشترک هستند. دستِ اول است، زیرا در کنش‌های اجتماعی و ارتباطات میان‌فردی، خصوصاً در روابط بین زن و مرد، آثار و کارکردهایی دارد؛ یا محرک عمل می‌نماید یا جلوی تحریک را می‌گیرد. از علائم اسلامی بودن یک کشور برای سایرین، حجاب زنان است؛ نماد مسلمانی یک فرد در جوامع غیرمسلمان نیز حجاب بانوان است. یک بانوی تازه مسلمان یونانی پس از سه سال که مسلمان می‌شود از سوی خانواده طرد شده است. پدر وی با سایر اعمال عبادی او مانند نماز و روزه مشکلی نداشته ولی نمی‌توانسته با حجاب او کنار بیاید! گویی حجاب به تنهایی یک شعار و یک فریاد بلند است؛ به چیزهایی دعوت می‌کند و از چیزهایی باز می‌دارد. پس اثرگذاری‌اش در کنش‌های اجتماعی، حتی از جنس نماز و روزه هم نیست و حساب دیگری باید برایش باز کرد. می‌توان نتیجه گرفت که حساسیت اجتماعی پیرامون حجاب به اندازه ارزش‌های دیگر نیست؛ متفاوت است و گاه ضریب چند برابر می‌خورد.

اما همین حساسیت اجتماعی بالا که باعث وزن زیاد توجه به آن می‌شود، گاه علیه خود حجاب عمل می‌نماید! اگر ملاحظاتی در مورد آن رعایت نشود: دین اسلام یک نگاه سیستماتیک و ذوابعاد دارد؛ به همین دلیل برای اثرگذاری، مواردی باید در کنار هم و با هم عمل نمایند. حجاب نیز این‌گونه است و تک‌عاملی نیست. حیای زنانه در کنار غیرت مردانه معنا پیدا می‌کند. زنِ خیابانی هست چون مردِ خیابانی وجود دارد! عفاف فقط شامل پوشش (حجاب) نمی‌شود بلکه نگاه‌کردن، سخن گفتن، راه رفتن، و آرایش کردن را هم در بر می‌گیرد. چه بسیارند زنان چادری‌ای که زیر چادر خود، آرایش و پوشش نامناسب دارند! اخیراً برخی زنان چادری در خیابان‌ها سیگار می‌کشند! آن‌ها می‌دانند که سیگار با چادر جمع نمی‌شود؛ بقیه هم تا این را دیدند فهمیدند که چادری‌های فِیک هستند!

اگر ازدواج‌ها به هنگام نباشد، اگر زندگی‌های خانوادگی محکم و استوار نباشد، اگر مردان و زنان به روابط با نامحرم دقت ننمایند، اگر پدران و مادران، دختران و پسران‌شان را با ارزش‌های شرعی و عرفی آشنا نکنند، اگر مدارس برای تبیین و درونی‌سازی فرهنگ اسلامی ایرانی مایه نگذارند، اگر رسانه‌ها ترویج صحیحی از فرهنگ اسلامی و پوشش مناسب و برخورد صحیح بین دو جنس مخالف نداشته باشند، نباید انتظار داشت که حجاب در جامعه رشد کند! پس حجاب یک موضوع مستقل نیست و درونِ شبکه‌ای از موضوعات متعدد و متنوع قرار می‌گیرد؛ بدحجابی و بی‌حجابی نیز به خودی خود ایجاد نمی‌شود و علل مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی دارد. از این منظر که نگاه شود، نتیجه این است که حجاب نباید یک موضوع دست اول باشد و تا به بسیاری از مسائل دیگر توجه نشود حجاب در کشور به جایگاه درخور شأن جامعه اسلامی نمی‌رسد.

در نهایت باید دانست که حجاب هم از بالاترین اولویت‌های فرهنگی به شمار می‌آید زیرا حساسیت اجتماعی پیرامون آن بالاست و از این حیث شایسته است یک روز را در سال به نام «روز عفاف و حجاب» نامگذاری کرد تا یادآور دشمنی عده‌ای با این ارزش باشد. از سوی دیگر هم باید توجه داشت که حجاب، تنها ارزش اسلامی نیست و باید آن را در کنار ارزش‌های دیگر دید. با داشتن این دو نگاه، می‌توان توصیه‌های رهبر انقلاب خطاب به روحانیون خراسان شمالی را بهتر فهمید: «… پذیرای جوان‌ها باشید. با روی خوش هم پذیرا باشید؛ … مدارا کنید. ممکن است ظاهر زننده‌ای داشته باشد؛ … بعضی از همین‌هایی که در استقبالِ امروز بودند…، خانم‌هایی بودند که در عرف معمولی به آن‌ها می‌گویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد می‌ریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلّق به این جبهه است؛ جان، دلباخته به این اهداف و آرمان‌هاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقص‌های این حقیر باطن است؛ نمی‌بینند…. ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم می‌کند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت» (۱۳۹۱/۷/۱۹) و یا در دیدار با روحانیون در سال ۷۱ «این واجبِ به این عظمت را (امر به معروف و نهی از منکر)، که قوام همه چیز به آن است، بیاورند در دایره‏ای محدود، در خیابان‌های تهران؛ آن هم نسبت به چند نفر زنی که وضع حجابشان مثلاً درست نیست. این است معنای امر به معروف؟! این است معنای حضور نیروهای مؤمن در صحنه‏های گوناگون جامعه؟! قضیه، بالاتر از این حرف‌هاست.» (۱۳۷۱/۵/۷).

انتشار یادداشت در خبرگزاری مهر