برای تحقق شعارهای سال، مسئولین هم نقش خاص خود را دارند ولی برخی مسئولین با استفاده از اصطلاحات پیچیده و توسل به آمار و دادههای گسترده از پاسخگویی میگریزند. لذا عامه مردم نسبت به وظایف، و وضعیت پیشبرد اهداف توسط دستگاههای حاکمیتی جهل دارند و در نتیجه مطالبات عمومی آنان پاسخی درخور نمییابد. بدین جهت وجود افرادی که بتوانند خیرخواهانه، به واکاوی علمی مسائل پرداخته و زمینه مطالبهگری تخصصی را فراهم سازند ضروری است.
یکی از اساتید تأکید زیادی داشت که مسائل فنی و اصطلاحات تخصصی صنعت نفت را به خوبی یاد بگیریم و میگفت بارها و بارها، مردم و حتی خود مسئولین صنعت نفت به خاطر اینکه زبان فنی این حوزه را بلد نیستند فریب کارشناسان داخلی و خارجی را خوردهاند…
یکی دیگر از دوستان به طنزی تلخی میگفت به نظر من، بسیاری از علوم تخصصی، چیزی فراتر از تعدادی اصطلاح نیست و این اصطلاحات، پوششی برای بیسوادی متخصصان این حوزههاست و اگر همان مفاهیم را به زبان ساده توضیح دهند دانش خاصی ندارند…
با این مقدمه وارد بحث اصلی میشویم
موفقیت هر حرکت اجتماعی نیازمند همکاری و همراهی نقشهای متعددی است. یکی از این نقشها، ناظران و مطالبهگرانی هستند که قرار است چشم بیدار جامعه باشند و تحقق یا عدم تحقق اهداف این حرکتهای اجتماعی را گزارش کنند. بخشی از این نقش را رسانهها و خبرنگاران ایفا میکنند. بخش دیگری از این نقش بر عهده دانشگاهیان است. گاه برخی دانشجویان که روحیات مطالبهگری و عدالتخواهی دارند میپرسند اگر بخواهیم از مسئولین مطالبه کنیم یا پویشهای مطالبهگری راه بیندازیم چه کنیم که کارمان بهتر و مؤثرتر شود؟
پاسخی که میتوان برای بهبود و تحقق اهداف این نقش پیشنهاد کرد این است: مطالبهگری تخصصی.
واقعیت این است که مسئولین به مطالبات عمومی، پاسخگو نیستند. ضمن اینکه صدا و سیما به صورت خاص بر روی مطالبات عمومی مردم متمرکز است. ولی هر چقدر موضوع مورد نظر دستگاههای دولتی، فنّیتر و تخصصیتر باشد مسائل آن پیچیدهتر شده و به همین جهت پیگیری آن هم دشوارتر میشود. از سوی دیگر، چه بسا برخی از مسئولین و دستگاهها هم تعمد داشته باشند که موضوعات را به زبان فنی و پیچیده بیان کنند تا امکان ارزیابی عملکرد آنها از بین برود. بدین جهت میبایست مطالبات به صورت تخصصی طرح شود وگرنه در گیرودار اصطلاحات و آمار و شکل و نگاره، اصل مفهوم گم میشود و سازمانها هم با پیچیده نشان دادن شرایط، کارهای کرده و نکردهشان را توجیه میکنند.
یکی از نمونههای عینی این داستان، قراردادهای نفتی است. همان گروهی که چارچوب قراردادهای «بیع متقابل» را به تصویب رساندند و مدعی بودند که قراردادی به خوبی بیع متقابل وجود ندارد چند سال بعد، آن را قالبی ناموفق ارزیابی کرده و چارچوب دیگری تحت عنوان «قرارداد نفتی ایران» موسوم به آی.پی.سی را طرح کردند ولی تفاوت در این بود که در زمان تصویب قرارداد بیع متقابل، دانش عمومی نسبت به قراردادهای نفتی و حتی مفاهیم اولیه فنی و مهندسی نفت بسیار اندک بود ولی در زمان طرح آی.پی.سی، رسانهها و متخصصان منتقد به قالب این قرارداد، که عموماً دانشگاهیان بودند، ضمن تشریح بندها و کلیات چارچوب قراردادی مذکور، به زبان غیرفنی کوشیدند فضای عمومی جامعه را با مفاهیم قراردادهای نفتی (که تا آن زمان به عنوان یک جعبه سیاه و موضوعی با زبان فنی تلقی میشد) آشنا سازند. تأثیر این مطالبات تخصصی به گونهای بود که بسیاری از تریبونهای عمومی نیز همان مباحث تخصصی صنعت نفت را به زبانی عامهفهم و دقیق بیان میکردند و طراحان گونه جدید و دستگاه وزارت نفت مجبور به پاسخگویی شد و خلأها و ضعفهای اساسی چارچوب اولیه به اطلاع عموم رسید و در نتیجه، اندک بهبودی که در آی.پی.سی رخ داد حاصل همان مطالبات تخصصی بود و گرنه مباحث فنی و مهندسی نفت به اندازهای پیچیده است که از فهم عموم مردم خارج است. لذا کارشناسان این حوزه به راحتی میتوانند مطالبات مردم را با چند عدد و آمار و شکل و چند اصطلاح پاسخ گویند و اقناع عمومی را شکل دهند.
باید گفت که تخصصی شدن مفاهیم و اصطلاحات و سعی در علمی جلوه دادن بسیاری از مسائل، سبب شده است که مطالبات عمومی کفایت لازم را نداشته باشد و اتفاقاً مطالبهگری تخصصی، نیازمند پشتوانهای از مطالبهگران عمومی هم هست ولی بدون مطالبهگری تخصصی نمیتوان کار خاصی پیش برد. آن قدر واژه، اصطلاح، مفهوم و فرآیند در نظامهایی نظیر بانکداری، حوزه سلامت و بهداشت، صنعت نفت و … وجود دارد که مسئولین این حوزهها میتوانند با استناد به داده و آمار از زیر بار مسئولیتهایشان شانه خالی کنند ولی اگر مطالبهگری تخصصی صورت گیرد احتمالا وضعیت فرق خواهد کرد…
میبایست درباره مطالبهگری تخصصی، بیشتر و بیشتر بحث کرد و ابعاد آن را واکاوی نمود ولی به طور خلاصه میتوان به چند گزاره اشاره کرد:
الف) مطالبهگری تخصصی از شناسایی مسأله شروع شده و ضمن آسیبشناسی وضعیت موجود، راهکارهای بدیل را نیز پیشنهاد میدهد.
ب) مطالبهگران تخصصی، افراد خیرخواهی هستند که بدون در نظر گرفتن منفعت فردی میکوشند در مسائلی که تعارض منافع فراوان وجود دارد ورود کرده و بدون اغراض سیاسی در جهت تحقق اهداف کشور بکوشند.
ج) مطالبهگر تخصصی، علاوه بر جوشش و غلیان درونی، نیازمند تمرکز در ابعاد علمی و فنی مسأله است و سعی میکند ضمن حفظ مفاهیم پایه علمی به زبان همان رشته – مساله، به اصل موضوع بپردازد.
د) مطالبهگران تخصصی میبایست مفاهیم پیچیده را به زبان عمومی نیز بیان کنند تا پشتوانهای از مطالبهگران عمومی و تریبونهای جمعی را برای حمایت از مطالبات خود فراهم سازند.
در یک جمعبندی، باید گفت که تحقق شعارهای سال نیازمند همراهی اجتماعی است. علاوه بر نقشی که مردم عادی در تحقق این شعارها اعم از مصرف کالای داخلی، تلاش در جهت سرمایهگذاری در امر تولید و … ایفا میکنند مسئولین نیز موظف به انجام برخی امور و حمایت لازم از این شعارها هستند. اثرات ویرانکننده واردات یکباره محصولات خارجی توسط وزارت صمت، که معمولا به سبب سوء مدیریت در طول سال بوده است، انعقاد قراردادهای بینالمللی و استفاده از شرکتهای خارجی در وزارت نفت، که حاصل نوعی تفکر انباشته غلط در تاروپود این وزارتخانه است، تلاش برخی افراد ذینفوذ جهت تفکیک مجدد وزارت صنعت، معدن و تجارت برای بهرهگیری هر چه بیشتر از منافع واردات در مقابل تولید، و دهها مورد مشابه دیگر که در سطح حاکمیت رخ میدهد به هیچ وجه با مصرف کالای ایرانی توسط مردم قابل مقایسه نیست. ولی مشکل اساسی این است که فهم چنین مسائلی نیازمند تخصص است و مسئولین نیز پاسخگوی مطالبات عمومی نیستند و حتی اگر در یک سخنرانی عمومی هم به این مسائل پاسخ دهند طوری سخن میگویند که امکان ارزیابی اقداماتشان وجود نداشته باشد. بدین سبب تحقق شعارهای سال به مانند بسیاری از حرکتهای اجتماعی، نیازمند مطالبهگری تخصصی است که این امر میتواند به عنوان نقشی خاص برای دانشگاهیان در نظر گرفته شود.