حوزه هنری و زیبایی‌شناسی گام دوم انقلاب
حوزه هنری و زیبایی‌شناسی گام دوم انقلاب

چنانچه بپذیریم که پس از گذشت چهل سال از عمر انقلاب اسلامی،‌ این انقلاب و انسان طراز آن وارد دوران جدیدی شده که با زمانه پیش از آن دارای متمایز است،‌ ناگزیر از آن هستیم که قبول کنیم باید تحول عمیقی در حس زیبایی‌شناسی انسانِ متعلق به این دوران و نظامِ نهادینه‌شده پسندها و ناپسندهای او رخ داده باشد یا در آینده رخ دهد.

زیبایی‌شناسی گام دوم انقلاب

قریب به یک سال و نیم از صدور بیانیه گام دوم می‌گذرد ولی هنوز موضوعات بسیاری پیرامون این بیانیه و افق جدید پیش روی انقلاب اسلامی باقی مانده است که باید درباره آن‌ها اندیشه‌ورزی، بحث و تبادل‌نظر صورت بگیرد. یکی از مهم‌ترین موضوعات گام دوم انقلاب که ازقضا تاکنون مورد غفلت واقع شده است موضوع «زیبایی‌شناسی گام دوم» است. به بیان دیگر چنانچه بپذیریم که پس از گذشت چهل سال از عمر انقلاب اسلامی،‌ این انقلاب و انسان طراز آن وارد دوران جدیدی شده که با زمانه پیش از آن دارای متمایز است،‌ ناگزیر از آن هستیم که قبول کنیم باید تحول عمیقی در حس زیبایی‌شناسی انسانِ متعلق به این دوران و نظامِ نهادینه‌شده پسندها و ناپسندهای او رخ داده باشد یا در آینده رخ دهد. از سوی دیگر باید به موضوع مهم توجه کرد که ریشه بسیاری از معضلات یک جامعه،‌ به نوع نگاه زیبایی‌شناسانه حاکم بر آن جامعه بازمی‌گردد و بدین ترتیب بهسازی حیات اجتماعی انسان در گروی ارتقاء سطح حسِ زیبایی‌شناسانه او می‌باشد. بدیهی است که سازمان‌های فرهنگی و هنری متولی راهبری و جهت‌دهی نگاه زیبایی‌شناسانه جامعه در مسیر تحقق یک زیبایی‌شناسی اصیل و آرمانی هستند.

حوزه هنری،‌ سازمانی در تقاطع فرهنگ و هنر

در بین سازمان‌های فرهنگی جمهوری اسلامی،‌ حوزه هنری،‌ دارای بیشترین سطح ارتباط با امر زیبایی‌شناسانه است. به بیان دیگر دو عنصر فرهنگ و هنر در این سازمان،‌ به‌مثابه یک نقطه کانونی به همدیگر می‌رسند. نگارنده معتقد است که توجه به هنر،‌ فرم و زیبایی‌شناساسی‌، یکی از نقاط کانونی ایجاد تغییرات اجتماعی در نظریه فرهنگی انقلاب اسلامی به شمار می‌آید و لذا سازمانی که در تقاطع فرهنگ و هنر قرار دارد در مقام ثبوت به یکی از مهم‌ترین نهادهای فرهنگی تبدیل می‌شود. چنین سازمانی،‌ «فرهنگ» را آلت دست «قدرت» یا «اقتصاد» نمی‌داند بلکه با قائل بودن اصالت برای امر فرهنگی،‌ از هنر و زیبایی‌شناسی برای گسترش فضیلت و تربیت انسان الهی بهره می‌برد. البته هیچ‌گاه نباید از فاصله معنادار مقام ثبوت و اثبات در سازمان‌ها خاصتاً در مصداق حوزه هنری غافل نشد.

از سوی دیگر بر اساس «نظریه نظام انقلابی» که در بیانیه گام دوم صراحتاً به آن اشاره شده است،‌ استمرار انقلاب اسلامی از مسیر به‌روز شدن صورت‌های نهادی انقلاب،‌ در عین وفاداری به سیرت اصیل آن‌ها محقق می‌شود. بر این اساس حوزه هنری هم به‌مثابه یک سازمان،‌ ضمن تعهد عمیق به معارف انقلاب در زمینه هنر که ناب‌ترین و خلاصه‌ترین ظهور آن را می‌توان در پیام امام راحل خطاب به هنرمندان و خانواده شهدا در شهریور ۱۳۶۷ مشاهده کرد،‌ باید بتواند خود را با مسائل جدید انقلاب در حوزه زیبایی‌شناسی تطبیق دهد. شایان‌ذکر است که تحولات مدیریتی اخیر این سازمان فرهنگی و جوان‌گرایی رخ داده در آن،‌ امیدها را نسبت به تحقق این بایسته زنده کرده است و به همین دلیل در ادامه این نوشتار به برخی از اقتضائات زیبایی‌شناسانه پیش روی انقلاب که توجه به آن‌ها می‌تواند مبدأ تحول حوزه هنری قرار بگیرد اشاره می‌شود.

حوزه هنری در مقابل سونامی تصویری شدن بشر مدرن

حوزه هنری به‌صورت سنتی همواره ارتباط وثیقی با حوزه ادبیات داشته و دارد و انصافاً خدمات فراوانی از ناحیه این سازمان به عرصه ادبیات انقلاب اسلامی عرضه شده است. به نظر می‌رسد که ارتقاء‌ و رشد مضاعف این سازمان در ساحت زیبایی‌شناسی ادبی جامعه ایرانی در زمانه فعلی و در نسبت با گام دوم انقلاب اسلامی امری ضروری است. در توضیح این موضوع باید گفت، همان‌طور که در متن بیانیه نیز آمده است،‌ ورود به گام دوم انقلاب نیازمند انباشت فرهنگی تجربیات مسیر چهل‌ساله طی شده است. از سوی دیگر باید به این نکته توجه کرد که ادبیات و زبان در صورت مکتوب و حتی شفاهی خود در نسبت با زبان تصویری از قابلیت بیشتری در انباشت تاریخی معانی ذهنی برخوردارند. بدین ترتیب تقویت بیشتر زبان مکتوب و حتی شفاهی،‌ می‌تواند به تقویت حافظه تاریخی بیانجامد و از این طریق به استفاده از گنجینه تجربیات مسیر انقلاب اسلامی،‌ از آغاز نهضت تاکنون بیانجامد. با در نظر گرفتن آنچه بیان شد و نیز عنایت به سونامی تصویری شدن عصر مدرن و تبعات فرهنگی و اجتماعی آن،‌ می‌توان به اهمیت و ضرورت ارتقاء‌ فعالیت‌های ادبی حوزه هنری به‌مثابه یک راهبرد کلان را دریافت.

حوزه هنری و مقابله با ابتذال زیبایی‌شناسی عامه

در دهه‌های اخیر و به‌تبع تشدید معضل «کالایی شدن آثار هنری»،‌ ابتذال شدیدی در بسیاری از این محصولات در دو بعد فرم و محتوا به وجود آمده است. برای درک بهتر این وضعیت بغرنج، کافیست که هر کس در ذهن خود آثار طنز سینمای ایران در چند سال گذشته را مرور کند. «صنعت فرهنگ» در مسیر تأمین منافع اقتصادی خود هیچ ابایی از تنزل دادن روز‌افزون ذائقه هنری مردم ندارد و در این میان تقریباً هیچ‌کس دلش به حال زیبایی‌شناسی اصیل اسلامی- ایرانی که باید در کانون توجه واقع شود نمی‌سوزد. رویکرد سرمایه‌سالار در عرصه فرهنگ،‌ برای فروش محصولات نازل خود دست روی یک نقطه‌ضعف حساس،‌ یعنی معضلات جنسی جامعه ایرانی گذاشته و به همین دلیل است که فحشای اخلاقی پنهانی در بسیاری از آثار هنری- رسانه‌ای عامه‌پسند وجود دارد. در این میان حوزه هنری،‌ چنانچه درصدد برانداختن طرحی نو باشد باید به دنبال پیدا کردن راهی برای مقابله این ابتذال امر زیبایی‌شناسانه باشد. طبعاً راهبرد کلان حوزه در این موضوع باید به تعبیر شهید آوینی، توجه به جذابیت‌های فطری آثار هنری به‌جای دست گذاشتن بر روی نقاط ضعف بشری باشد. این راهبرد کلان می‌تواند مصادیق فراوانی داشته باشد که پرداختن به همه آن‌ها از حوصله این متن خارج است ولی به‌عنوان نمونه باید به این نکته اشاره کرد که معضل فرهنگ تجمل‌گرایی و اشرافی‌گری برخی اقشار در جامعه ایرانی درمانی جز نهادینه کردن زیبایی‌شناسی سادگی ندارد. بر این اساس باید در عمیق‌ترین لایه‌های فرهنگی جامعه تثبیت شود که زیباییِ حقیقیِ یک پدیده در گروی سادگی آن است و تجملات چیزی جز یک نسخه قلابی از زیبایی نیست.

حوزه هنری و زیبایی‌شناسی واقع‌بینِ امیدبخش

یکی از اصلی‌ترین مضامین به کار رفته در بیانیه گام دوم موضوع امید و اهمیت آن در مسیر آینده انقلاب اسلامی است. این در حالی است که به نظر می‌رسد بدون ایجاد تغییرات بنیادین در نوع نگاه زیبایی شناسانه هنرمندان کشور امکان تقویت روحیه امید در جامعه ایرانی،‌ تا حد زیادی وجود ندارد. در توضیح این امر باید گفت که در شرایط کنونی، زیبایی‌شناسی بنیادین حاکم بر جامعه هنری کشور،‌ متأثر از رویکرد چپ،‌ یک زیبایی‌شناسی سیاه و تهدید محور است. در این فضای زیبایی‌شناسانه،‌ یک اثر زمانی می‌تواند صفت «هنری بودن» را یدک بکشد که از سویی دست روی سیاسی‌های جامعه بگذارد و از سوی دیگر چشمان خود را به روی فرصت‌ها و نقاط امیدبخش جامعه ببندد. در چنین شرایطی حوزه هنری این وظیفه خطیر را بر عهده دارد که یک زیبایی‌شناسی کل‌نگر،‌که توانایی توجه هم‌زمان به نقاط قوت و ضعف زندگی اجتماعی‌ را به‌صورت منصفانه و هم‌زمان داشته باشد تقویت نماید. نگارنده بر این اعتقاد است که نفس زیبایی‌شناسی مبتنی بر واقعات برای تزریق امید به جامعه ایرانی کافی است و نگاه مبالغه‌آمیز نسبت به نقاط قوت و فرصت‌ها نیز با رویکرد اصیل فرهنگی انقلاب اسلامی که خود را نسبت به امر واقع متعهد می‌داند و صداقت جزء ذاتی آن است سازگار نمی‌باشد.


منتشر شده در هفته نامه سروش