سوءعملکردها و فسادهای شاه و درباریان، ضربههای مهلکی بر پیکره برند ملی ایران وارد کرده، که خود اثباتکننده زیر دِین بودن ابدی، این «خاندان فراری» است.
به مدد فلسفههای نو، امروزه توسعه مفهومی «برند» به سرعت این عنصر را از دایره محدود محصولات تجاری خارج کرده و آن را در عرصههای وسیعتری از جمله «برندینگ ملی» بازتعریف کرده است. در این بازتعریف، برند را «مجموعه دلالتهای یک موضوع در ذهن مشتری» توصیف میکنند. در عرصه جهانی مدلهای متعددی برای سنجش وضعیت برند ملی کشورها مورد استفاده قرار میگیرند که از جمله آنها میتوان به «مدل سایمون آنهولت» که به اذعان سایت Nation-Branding.info در صدر اثرگذارترین متخصصان برندینگ ملی محسوب میشود و عضویت در شورای دیپلماسی عمومی دولت بریتانیا و مشاوره به بیش از ۱۵ کشور دنیا را در کارنامه خود دارد، اشاره کرد.
آنهولت برند ملی را «نحوه دیده شدن هر کشور توسط دیگران و برآیند نهایی ادراکات درباره هر کشور و مردم آن» میداند و با شش مؤلفه اصلی، مطابق شکل زیر آن را میسنجد.
در این مدل، «حکومت» مهمترین مؤلفه به شمار میرود. مؤلفهای که همانند یک کارگردان، تعیین نقشهای سایر عناصر را بر عهده داشته و مدیریت میکند. این مؤلفه در حقیقت بیانگر جایگاه حکومتها در ساخت نگرشهای مردم جهان، نسبت به آن کشور است. در یادداشت حاضر تلاش خواهد شد تا مبتنی بر «اسناد مربوط به درباریان و مسؤولین رژیم پهلوی و نیز منابع تهیه شده در خارج از کشور»، تحلیلی از وضعیت این مؤلفه در دوره پهلوی ارائه شده و شمایی از وضعیت برند ملی ایران در آن برههی تاریخی به دست داده شود.
۱- شخص شاه
نسبت به شخص شاه به عنوان اصلیترین مهره حکومتی در نظام حکومتی شاهنشاهی، دو مؤلفه «نگاه و نگرش شاه نسبت به مردم» و «توانمندی فردی شاه» برای به عهدهگیری امر حکومت، دو عامل اصلی و اثرگذار در ساخت پایههای برند ملی ایران هستند.
نسبت به مؤلفه اول، توجه به این بخش از خاطرات «اسدالله عَلَم»، مرد همیشه پهلُویِ پهلَوی، وزیر دربار و نخستوزیر ایران قابل تامل است: «در ۱۴ مهر ۵۲ روز افتتاح مجلس، شاهنشاه قصد داشتند موضوع گرانی و نایابی را تشریح کنند. من (اسدالله علم) استدعا کردم که مردم از نایابی و گرانی عصبانی هستند و واقعا دولت غفلت کرده است و اعلیحضرت بیجهت این مسئولیت را به گردن میگیرند با آنکه بیلیاقتی قطعی دولت است، امروزه با کمیابی قند، شکر، گندم و سیمان مواجهیم. لکن شاهنشاه فرمودند مردم قرقرو و پفیوز هستند» [۱]. چنین نگرشی نسبت به مردم در شاه نهادینه شده بود، فلذا نمیتوانست آن را مخفی نگه دارد و بارها در لابهلای سخنان خود، آن را بروز داده بود.
همچنین نسبت به مؤلفه دوم یعنی «توانمندی فردی شاه»، توجه به این بخش از مصاحبه «مهدی حائری یزدی»، در کتاب «تاریخ شفاهی ایران» که توسط دانشگاه هاروارد آمریکا تهیه و تدوین شده است، میتواند حائز اهمیت باشد: «سرسپردگی و بیاختیاری در امور حکومتداری در زمان محمدرضا پهلوی به حدی رسیده بود، که وی در پاسخ به امام خمینی (ره) دربارهی برخورد با بهائیان اذعان میدارد: «وزیر دربار من، از من حرف شنوی ندارد، من چگونه میتوانم این کار را انجام دهم؟» در نتیجه برای نخبگان امیدی به بهبود شرایط کشور توسط شاه وقت نبود» [۲].
۲- فساد نهادهای دولتی و ناکارآمدی آنها
در یکی از «اسناد لانه جاسوسی» که گزارش سفارت آمریکا در تهران برای وزارت خارجه آمریکا بوده، اشاره شده است: «در سالهای گذشته، نقش ایران در زمینه مواد مخدر بینالمللی افزایش چشمگیری داشته است. موضوع مهم مسأله اعتیاد بیش از اندازه در ایران است… ساختمان بوروکراسی ایران، همکاری بین پلیس و ژاندارمری و گمرک را در مورد گرفتن مواد مخدر مشکل کرده است. فعالیتهای ادارات برای جلوگیری از اشاعه مواد مخدر در ایران خیلی کم است و محدود عمل میکنند» [۳] در دوره پهلوی ژاندارمری مسؤولیت اصلی در مراقبت و جلوگیری از قاچاق و شیوع مواد مخدر در داخل کشور و مرزها را بر عهده داشته است، که به اعتراف حسین فردوست، رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی، فساد نه تنها در بدنه، بلکه در مسوولین ارشد ژاندارمری نیز امری عادی بوده است: «اویسی، زمانی که فرمانده ژاندارمری بود، سهم خود را از تریاکهای وارده از افغانستان و ترکیه برمیداشت و زنش در کرمان تشکیلات سازماندهی فرم تریاک در خانه داشت… اویسی تریاکهای مکشوفه را نیز بلند میکرد و میفروخت. اویسی از این طریق طی چند سالی که در ژاندارمری بود حداقل ۵ میلیارد تومان دزدید و همه را دلار کرد و به خارج برد» [۴].
۳- محکومیتهای رسانهای بینالمللی پهلوی و ایران
در ادامه به برخی فسادهای حکومتی رژیم شاه که توسط جراید خارجی افشا شده و با هجمههای گسترده رسانهای، افکار عمومی را بر علیه ایران جهت داده و تصویر ملی ایران را مخدوش ساختهاند اشاره خواهد شد:
۳-۱- افشاگری روزنامه لوموند فرانسه
اولین مورد مربوط به اتهام قاچاق مواد مخدر به اشرف پهلوی –که خود در راس مافیای قاچاق مواد مخدر در ایران بود- توسط «روزنامه فرانسوی لوموند» که از مهترین روزنامههای اروپایی به شمار میرفت، به روایت اسدالله علم است: «سر شام در کاخ والاحضرت شاهدخت اشرف رفتم. ایشان میخواهند روزنامه لوموند فرانسه را تعقیب کنند که به ایشان نسبت قاچاقیگری داده است. من ترتیبی دادهام که لوموند این ادعای خود را تکذیب کند و معذرت بخواهد. والاحضرت سرسختی به خرج میدهند که باید قطعا تعقیب قانونی بشود. مدتی در این زمینه در پیشگاه شاهنشاه بحث شد. گفتم، معلوم نیست به نتیجه برسیم. شاهنشاه تصمیمی اتخاذ نفرمودند» [۵]
۳-۲- دومینوی تخریبی روزنامههای آمریکایی و اروپایی علیه ایران
ماجرا مربوط به حمایت شاه ایران از یکی از حرفهایترین قاچاقچیهای ایران، یعنی «امیرهوشنگ دَوَلّو» است: «هوشنگ دولو در مارس ۱۹۷۲ / اسفند ۱۳۵۱، هنگامی که در ژنو در حال تحویل تریاک به حسن قریشی، بازرگان ایرانی مقیم سوییس، بود توسط پلیس این کشور دستگیر شد. شاه در زمان این حادثه در سن موریس بود، که بلافاصله به ژنو رفت و دولو را آزاد کرد و با هواپیمای شخصی خود به ایران بازگرداند… فریدون هویدا – سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد- (درباره ماجرای دستگیری دولو) مینویسد: «شاه این شخص را پس از دستگیری به خاطر قاچاق مواد مخدر در سوییس با ضمانت خود از زندان بیرون آورد و یکسره به فرودگاه زوریخ برد، و از آنجا … او را به هواپیمای آماده پرواز نشاند و از سوییس خارج کرد» »[۶].
این اقدام شاه در نهایت منجر به شکلگیری موج عظیم رسانهای علیه ایران در سرتاسر اروپا و آمریکا شد. از جمله آنها میتوان به مقالههای روزنامه آمریکایی ساگا و مجله آلمانی اشپیگل اشاره کرد که تا مدتها نقش دربار پهلوی در قاچاق بینالمللی مواد مخدر را افشا میکردند. مجله آمریکایی ساگا در نوامبر ۱۹۷۳، ماجرای دستگیری اشرف پهلوی را در نوامبر ۱۹۶۱ در فرودگاه ژنو، شرح داد و نوشت: «قاچاقچیان مواد مخدر و درباریان ایران بیش از ۵ میلیارد دلار در بانکهای سوییس ذخیره دارند و سفرهای مکرر شاه به سنت موریس علاوه بر عیاشی و زد و بندهای مالی و اقتصادی برای رسیدگی به حسابهای بانکی او انجام میگیرد» [۷].
همچنین مجله آلمانی اشپیگل در شماره ۱۲ مارس ۱۹۷۲/ اسفند ۱۳۵۱ در مقاله ای با عنوان «تحت حمایت شاهنشاه» نوشت: «چنانچه شاهنشاه ایران مایل نباشند، دادگاههای سوییس امکان کشف حقایقی را درباره دخالت هوشنگ دولو در قاچاق مواد مخدر نخواهند داشت» [۸].
موضوع به اینجا ختم نشد و هفتهنامه ایتالیایی اسپرسو در شماره ۹ آوریل ۱۹۷۳/ فروردین ۱۳۵۲ در مقالهای با عنوان «اعتراف میکنم معتاد هستم؛ ولی زنده باد شاهنشاه!» به قلم ماریالیویاسرینی ضمن درج ماجرای دستگیری و رهایی هوشنگ دولو نوشت: « …۹۰ میلیون فرانکی که ایران هر ساله برای خرید سلاح به صنایع فدرال میپردازد، وزنهای محسوب میشود که اقدام دولت ایران مبنی بر اعزام یک مقام عالیرتبه جهت مشایعت یک قاچاقچی مواد مخدر تا پای پلکان هواپیما مورد اغماض قرار گیرد» [۹].
تعدد چنین ضربههای مهلکی که در داخل به دلیل سوءعملکردها و ناکارآمدیهای فراوان شاه، درباریان و ساختارهای حاکمیتی و در بیرون بر اثر فسادهای حکومت پهلوی، توسط مطبوعات و رسانههای آمریکایی و غربی بر پیکرهی برند ملی ایران وارد میشد، آثار سوء بلندمدتی بر وجهه ملی ایران در فضای بینالملل داشته و آن را به شدت مخدوش کرده است. بیشک توجه به چنین آسیبهایی نسبت به این دارایی ناملموس و حیثیت ملی ایرانی، بسیار بیشتر از آن است که بتوان در قالب اعداد و ارقام بیان کرد و در ضمن اثباتکننده این موضوع است که آن «خاندانِ فَراری» تا چه اندازه زیر بار دِین ایران و ایرانی بوده و هستند.
منابع
۱- یادداشتهای امیراسدالله علم، جلد سوم، (سال ۱۳۵۳)، ویراستار علینقی عالیخانی، ص۱۶۵، انتشارات معین
۲- حائری یزدی، مهدی ،تاریخ شفاهی ایران (هاروارد)، به کوشش حبیب لاجوردی، نشرکتاب نادر، جلد ۹،ص۲۷۰، مصاحبه گر: ضیا صدقی
۳- دانشجویان پیرو خط امام (۱۳۵۸) اسناد لانه جاسوسی، جلد۱، ص ۲۹۵، ایران: سازمان بسیج دانشجویی
۴- فردوست، حسین (۱۳۶۷) ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد اول، ص ۲۶۵، ایران: نشر اطلاعات
۵- یادداشتهای امیراسدالله علم، جلد دوم، (سال ۱۳۵۳)، ویراستار علینقی عالیخانی، ص۲۲۰، انتشارات معین
۶- فردوست، حسین (۱۳۶۷) ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد دوم، ص ۴۶۲، ایران: نشر اطلاعات
۷- فردوست، حسین (۱۳۶۷) ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد دوم، صص ۴۶۲-۴۶۳، ایران: نشر اطلاعات
۸- فردوست، حسین (۱۳۶۷) ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد دوم، ص ۴۶۳، ایران: نشر اطلاعات
۹- فردوست، حسین (۱۳۶۷) ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد دوم، ص ۴۴۳، ایران: نشر اطلاعات
انتشار یادداشت در سایت جامعه خبری تحلیلی الف