استاد اصغر طاهرزاده به تبیین مفهوم «عصر امام خمینی» پرداخت؛ عصری که در آن، انسان مؤمن بهجای انزوا یا سکولاریزاسیون، حضور اجتماعی و سیاسی خود را ذیل هویت قدسی بازمییابد. ایشان با اشاره به اینکه امام خمینی «فقیهی نوگرا» بود، تأکید کرد نوگرایی امام نه بهمعنای پذیرش مدرنیته، بلکه بهمعنای حضور فعال و آگاهانه در زمانهای است که نظم استکباری را برنمیتابد
در این جلسه، استاد اصغر طاهرزاده به تبیین مفهوم «عصر امام خمینی» پرداخت؛ عصری که در آن، انسان مؤمن بهجای انزوا یا سکولاریزاسیون، حضور اجتماعی و سیاسی خود را ذیل هویت قدسی بازمییابد. ایشان با اشاره به اینکه امام خمینی «فقیهی نوگرا» بود، تأکید کرد نوگرایی امام نه بهمعنای پذیرش مدرنیته، بلکه بهمعنای حضور فعال و آگاهانه در زمانهای است که نظم استکباری را برنمیتابد. وی با بازخوانی جمله کلیدی امام مبنی بر اینکه «همه اسلام، سیاست است»، نسبت اسلام با تاریخ معاصر را تبیین کرد.
استاد طاهرزاده در ادامه با تحلیل روند مدرنیته، بر این نکته ایستاد که بشر جدید، برخلاف انسان رنسانسی که در جهان حضور داشت اما قدسیت را کنار گذاشته بود، امروز دوباره در پی بازگشت به «سیاست قدسی» است. از این منظر، انقلاب اسلامی نهفقط یک تحول سیاسی، بلکه احیای شأنی الهی در تاریخ بشر است. او با ارجاع به آراء نیچه و فوکو، تأکید کرد که انسان معاصر در پی بازیابی معنا در بستر حضور اجتماعی است؛ و این همان بستری است که امام خمینی با انقلاب اسلامی گشود و تاریخی تازه را آغاز کرد.
در ادامه، نسبت میان مفاهیمی چون مقاومت، اراده الهی و جهانیشدن انسان مورد توجه قرار گرفت. طاهرزاده نشان داد که چگونه جبهه مقاومت در امتداد عصری است که انسان میخواهد با هویت قدسی در جهان حاضر باشد؛ عصری که در آن، شهادت معنای متعالی حضور را میسازد و زیارت، پیوند انسان با حقیقتی است که در تاریخ جاری شده است.
وی در پایان با اشاره به دوگانه تحجر و تجدد، تأکید کرد که امام خمینی راهی میان این دو گشود و کوشید دیانت را به زندگی پیوند زند؛ دیانتی که نه گریزان از جهان است و نه مسخشده در اشکال بیریشه تجدد. بهزعم طاهرزاده، تمدن اسلامی مطلوب امام، تمدنی است مبتنی بر توحید، کرامت انسان، عدالت، و حضور فعال در عرصههای اجتماعی؛ تمدنی که اگرچه هنوز در آغاز راه است، اما افق آن در جان نسلهای جوان شعلهور شده است.