از قیاسش خنده نآمد خلق را
از قیاسش خنده نآمد خلق را

قیاس دروازه تاثیرگذاری و تاثیرپذیری از جامعه است. قیاس آن کنش فعال و آگاهانه ای است که ارزش‌ها، انتظارات و هنجارهای اجتماعی را در وجود ما فعال می کند و به تدریج هویت ما در فرایندی تکرار پذیر و بسیار پیچیده ساخته می شود. بعد از مدتی(بخوانید هبوط بیشتر) این قیاس خودش موضوعیت پیدا می کنم و انسان‌ها و ماها "هستیم" چون مقایسه می کنیم. به عبارتی تمام هویت ما را جامعه ساخته و دائما در حال ساخت آن است و ما آغوش خود را برای آن بازکرده‌ایم.

تئوری های انگیزش به دو نوع محتوایی و فرایندی طبقه بندی شده‌اند. یکی از نظریه های فرایندی معروف، تئوری برابری استیسی آدامز است. این نظریه از فراگرد #مقایسه_اجتماعی ایجاد شده است. مقایسه اجتماعی عبارت است از ارزیابی وضعیت خودمان در چهارچوب وضعیت‌هایی که سایرین دارند. ایده‌ی اصلی نظریه برابری آن است که افراد در فراگرد مقایسه اجتماعی«آورده های خود و دیگران را به سازمان» با «دریافتی های خود و دیگران از سازمان» مقایسه می کنند و احساس برابری یا نابرابری(مثبت یا منفی) به آنها دست خواهند داد. این احساس عامل اصلی انگیزش وی برای تنظیم فعالیت های خود در سازمان خواهد شد؛ اعم از اینکه ورودی های خود را کم یا زیاد کند، دریافتی های خود را کم یا زیاد کند، مبانی مقایسه خود را تغییر دهد، سازمان را ترک کند(عدم امید به اصلاح نابرابری) و…. . در روانشناسی اجتماعی دامنه‌ی مباحث نظریه مقایسه اجتماعی از موضوع انگیزش بسیار فراتر می رود و به ساخت هویت های فردی و گروهی و … نیز کشانده می شود.

مردم ما و ما دائما در حال مقایسه هستیم. مقایسه خود با برادرمان، مقایسه خانواده خود با خانواده عمه یا خاله، مقایسه خود با پسر همسایه، مقایسه ماشین‌مان با ماشین بغلی پشت چراغ قرمز، مقایسه خود با استادمان، مقایسه هسته علمی خود با هسته های علمی دیگر، مقایسه سازمان خود با سازمان دوست‌مان، ، مقایسه نمایندگان مجلس، مقایسه شهر خود با شهر بغلی، مقایسه استانی، مقایسه کشوری و…. .ما چندین و چند ساعت از روز را به مقایسه مشغولیم و بقیه ساعت های روز را هم مشغول عمل بر مبنای آن مقایسات هستیم. حتی بعضا دامنه ی این مقایسات به ساعت های خوابمان هم کشیده می شود و در آنجا هم مشغول مقایسه خود با ….یا با… یا…. هستیم.

قیاس دروازه تاثیرگذاری و تاثیرپذیری از جامعه است. قیاس آن کنش فعال و آگاهانه ای است که ارزش ها، انتظارات و هنجارهای اجتماعی را در وجود ما فعال می کند و به تدریج هویت ما در فرایندی تکرار پذیر و بسیار پیچیده ساخته می شود. بعد از مدتی(بخوانید هبوط بیشتر) این قیاس خودش موضوعیت پیدا می کنم و انسان‌ها و ماها “هستیم” چون مقایسه می کنیم. به عبارتی تمام هویت ما را جامعه ساخته و دائما در حال ساخت آن است و ما آغوش خود را برای آن بازکرده ایم. در این مرحله قیاس از حالت کنش فعال و آگاهانه به رفتاری عادتی و حتی ناخودآگاه تبدیل می شود به طوری که در پستوهای نفس ما، این قیاس‌ها هستند که تصمیم نهایی را می گیرند.
دامنه ی این بحث بسیاری از نظریه ها و اصول سازمان و مدیریت را نیز تحت الشعاع قرار می دهد. در درون سازمان به نحوی و در ارتباط سازمان با بیرون (آنچه محیط سازمان خوانده می شود) به نحوی دیگر. در درون سازمان تجویز ما به مدیران و کارمندان چیست؟ بر تنور قیاس و مقایسه اجتماعی بدمند یا آن را خاموش نگه دارند؟ درارتباط با محیط تجویز ما چیست؟ با تغییر میزان قیاس چه تغییری در مفاهیم سازمانی چون استراتژی، رقابت، اثربخشی، بازاریابی، ماموریت گرایی و غیره حاصل می شود؟(اگر تأملی روی سازمان و تشکیلات کنونی خود داشته باشیم، بهتر مسأله جا می افتد)

این موضوع با مفاهیم زندگی اسلامی که مفاهیم سازمان و تشکیلات جزئی از آن است، نیز مربوط می شود. شکر، قناعت، ایثار، حب دنیا، حب ذات و…همگی مفاهیمی اند که وقتی می خواهند به تجویز برسند، میزان مقایسه اجتماعی را در انسان کم و زیاد می کند و به آن جهت می بخشد. شکر و شکرگذاری بدون تنظیم کم و کیف میزان مقایسه اجتماعی ره به جایی نمی برد. با این حال به خاطر عادی شدن این فرایند زبان حال ما اینگونه قابل بیان است:
حمد بر کف، شکر بر لب، در قیاس دائمم، وز قیاسم این عجب بین، خنده نآید خلق را !!

مقایسه اجتماعی که میگی یعنی همون چشم و همچشمی خودمون؟ بله اما نه. چشم و همچشمی جنبه ی منفی دارد و ضمنا مقایسه ظاهر زندگی خود با ظاهر و مادیات زندگی دیگران است؛ لذا نتیجه‌ی آن در تشریفاتی شدن زندگی‌ها خودش را نشان می دهد. اما در مقایسه اجتماعی از رابطه‌ی فرد و جامعه صحبت می کنیم و مقایسه اجتماعی به عنوان دروازه‌ی نفوذ جامعه بر انسان و بالعکس طرح می شود که لزوما کاری منفی و مذموم نیست. اصلا بریم سراغ همین مسأله.

شاید برای شما هم این سوال پیش آمده باشد که آیا قیاس و مقایسه اجتماعی به کلی بد و مذموم است و باید با آن مقابله کنیم؟ سوال این است که قیاس را حذف کنیم، محدود کنیم، قیاسی گزینشی داشته باشیم، یا نه، اصلا مقایسه اجتماعی باید آزاد و به طور کامل انجام شود؟

۱- حذف قیاس؛ اینکه اصل مقایسه اجتماعی امری مذموم است و مانع رشد و تعالی انسان است. انسانی که در قیاس با اجتماع امری را بپذیرد یا تصمیمی را بگیرد، انسان رشید و #تربیت یافته ای نیست و نمی تواند درجات عالی آدمیت را طی کند.به قول خواجه حافظ شیرازی:« ببر ز خلق و چو عنقا قیاس کار بگیر ،که صیت گوشه نشینان ز قاف تا قاف است»
۲- تحدید قیاس؛ ما به طور طبیعی قیاس اجتماعی خواهیم کرد و نمی توان انسان را از آن منصرف کرد ولی می توان در یک فرایندی انسان را استقلال بخشید تا کمتر قیاس کند. قیاس محدود باعث می شود که انسان رشد شخصیتی داشته باشد و این خودش باشد که برای خودش ماموریت تعریف می کند نه ارزش ها و انتظارات اجتماعی.
۳- گزینش قیاس؛ ما نباید موضعی از پیش تعیین شده برای این مساله داشت باشیم. کم یا زیاد بودن قیاس بستگی به تعالی جامعه ای که در آن فرد زندگی می کند، دارد. انسان باید یاد بگیرد که اولا قیاس امری عادی است، ثانیا این قیاس‌ها را خودآگاه کند و ثالثا روی آنها تعقل و تأمل داشته باشد و نهایتا قیاس های خوب را گزینش کند.
۴- آزادی قیاس: مقایسه اجتماعی باید آزاد باشد. اگر مقایسه اجتماعی نباشد، نه حرکتی از فرد دیده می شود، نه اعتراضی، نه#نوآوری و خلاقیتی و نه اصلاح امور و عدالت اجتماعی ونه. . . پس ما باید قیاس اجتماعی را ترویج کنیم و بدانیم این به صلاح فرد و جامعه است و هر دو را در یک فرایند خود تقویتی به تعالی می رساند.
بنده نیز مانند شما نیازمند تأمل و تفکر هستم. خوشحال می شوم نظرات شما را راجع به این مسأله و نوشته بشنوم و استفاده کنم.
پ.ن: من شاعر نیستم و این شعر را با الهام از این بیت قدسی مشهدی «سبحه بر کف، توبه بر لب، دل پر از ذوق گناه، معصیت را خنده می‌آید ز استغفار ما» توانستم بسازم.
ادامه دارد…