موانع ذهنی رونق تولید
موانع ذهنی رونق تولید

در حالی که معمولاً موانع تولید را در خارج از خودمان جستجو می‌کنیم باید بدانیم بخشی از این موانع در درون خودمان هستند که از آنها به «موانع ذهنی» تعبیر می‌شود و متأسفانه ایرانیان، دچار موانع ذهنی فراوانی در امر تولید هستند.

اگر از مردم بپرسید که چرا کار تولیدی نمی‌کنند پاسخ‌های مشابهی دارند که همه آنها حول وجود موانعی است که ربطی به خود شخص ندارد و معمولاً از محیط بیرون تحمیل می‌شود. نکته تعجب برانگیز آن است که عموم مردم، علّت موفقیت برخی کارآفرینان و افراد موفق را هم به عوامل بیرونی اعم از شانس و اقبال استناد می‌دهند. جالب‌تر آنکه عموم پژوهش‌های دانشگاهی نیز موانع تولید را در مواردی نظیر «مشکلات نظام مالیاتی»، «مشکلات ارزی»، «واردات بی‌رویه محصولات خارجی» و … جستجو می‌کنند. این نوشتار، مُنکِر نقش اساسی موانع بیرونی در عدم رونق تولید نیست بلکه درصدد است به یکی دیگر از موانع مغفول رونق تولید بپردازد.

بسیاری از کتاب‌های روان‌شناسی موفقیت، تنها روی یک مفهوم تمرکز می‌کنند: «برطرف ساختن موانع ذهنی». این کتاب‌ها می‌کوشند به مخاطبان خود این مطلب را منتقل کنند که اگر خودتان دنبال چیزی باشید ولو اینکه کل جهان مخالف شما باشد به آن می‌رسید … . تمام مطالبی که تحت عناوین «قانون جذب»، «راز»، «اثر مرکب» و … منتشر شده‌اند، دنبال همین مفهومند.

متأسفانه یکی از مشکلات فرهنگی ایرانیان، استناد دادن شکست‌های خود و موفقیت‌های دیگران به امور غیر درونی و غیرشخصی است. یعنی عامل شکست خود را بیرون از خود می‌دانند و عامل موفقیت دیگران را نه در سعی و تلاش این افراد، بلکه در شانس و اقبال و عوامل محیطی جستجو می‌کنند.

از سوی دیگر، بسیاری از داستان‌ها و افسانه‌هایی که ایرانیان با آن بزرگ می‌شوند، سودای یافتن نقشه گنج، پیدا کردن مرغ تخم طلا، خوردن میوه سعادت، شربت خوشبختی، یافتن عصای سحرآمیز و مواردی شبیه به این را در کودکان و حتی بزرگسالان گسترش می‌دهند. کمتر داستانی را می‌توان یافت که فردی مبتنی بر سعی و کوشش به موفقیتی رسیده باشد و معمولاً در همه داستان‌های جذاب، عواملی خارج از قاعده، سبب رشد افراد می‌شوند.

نکته تأسف برانگیز دیگر این است که رسانه ملی، بانک‌ها، مراکز تجاری و … از همین خصلت فرهنگی ایرانیان استفاده کرده و بر طبل پولدار شدن‌های یک شَبه می‌کوبند و با راه‌اندازی مسابقات متعدد با جوایز میلیونی و میلیاردی، اینگونه به مردم القا می‌کنند که برای رشد و موفقیت راهی به جز یک «اتفاق» یا «شانس» نیست!

باید بدانیم «رونق تولید» جز با «تولید» محقق نمی‌شود و «تولید» هم یک امر عینی است که نیازمند همّت، صبر و پیگیری فراوان است. کار تولیدی، قطعاً کوتاه‌مدت نیست ولی متأسفانه «اصل تدریج» با روحیه ما ایرانیان سازگار نیست. تا زمانی که موانع ذهنی ما برطرف نشده باشد و انگیزه حرکت نداشته باشیم و تا زمانی که ندانیم کارهای بزرگ با قدم‌های کوچک آغاز می‌شوند و تا زمانی که علت شکست‌ها را در خودمان جستجو نکنیم، به هیچ جایی نخواهیم رسید.

در بسیاری از اطرافیان دیده‌ایم که «کمبود سرمایه» را علّت عدم ورودشان به کار تولیدی می‌دانند، از قضای روزگار بعد از مدتی، سرمایه قابل توجهی به دستشان می‌آید و این بار، موارد دیگری نظیر «نبود همراه»، «ریسک سرمایه‌گذاری»، «اشباع بازار» و … را بهانه می‌کنند. ولی همین افراد زمانی که می‌شنوند کس دیگری از نزدیکانشان که اتفاقاً از نظر مالی از آنها هم عقب‌تر بوده است ولی به خاطر انجام کار تولیدی به وضعیت مالی و شأن اجتماعی بهتری رسیده است تعجب می‌کنند و می‌گویند «فلانی عجب شانسی آورده است!» یا «حالا اگر ما بودیم، بدبخت می‌شدیم» یا «حتما پارتی داشته است وگرنه از کجا می‌دانست که مثلاً سرمایه‌گذاری در فلان چیز این‌قدر سود دارد» و … . باید گفت همه این‌ها موانع ذهنی هستند و تا زمانی که این درد به صورت قابل توجهی در ایرانیان درمان نشود راه به جایی نخواهیم برد.

اصلاح مشکلات فرهنگی، کار دشواری است ولی می‌توان از تشدید این ضعف جلوگیری کرد. در حال حاضر، از رسانه ملی گرفته تا نظام آموزشی کشور، از رویکردی جبرگرایانه در تولید ثروت حمایت می‌کنند و به مردم می‌فهمانند که اگر می‌خواهید ثروتمند شوید باید برایتان اتفاقی خاص نه درونتان بلکه از طرف محیط بیفتد؛ یا باید در قرعه‌کشی برنده شوید یا در مسابقه‌های میلیونی شرکت کنید و به تعدادی سؤال عجیب و غریب جواب بدهید و … .

در جمع‌بندی باید گفت معمولاً در شناسایی موانع تولید به عوامل محیطی و ضرورت اصلاحات کلان اداری و … اشاره می‌شود ولی عوامل درونی افراد مغفول می‌ماند. انسان‌ها به سبب پیچیدگی ذاتی‌شان، موانعی ذهنی دارند که مانع حرکت ایشان می‌شود و متأسفانه این خصلت در ایرانیان به صورت قابل توجهی شایع است. این نوشتار کوشیده بود که به صورت خلاصه به این موضوع اشاره نماید.