دکتر هاشمیان: برای روابط فرهنگی کشور «نظریه سیاستی» نداریم/ باید «مزیت استراتژیک» هر منطقه را شناسایی کنیم
دکتر هاشمیان: برای روابط فرهنگی کشور «نظریه سیاستی» نداریم/ باید «مزیت استراتژیک» هر منطقه را شناسایی کنیم

از سلسله نشست‌های بررسی نظام روابط فرهنگی بین‌الملل در ایران، نشست سوم با موضوع «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و افق‌های پیش‌رو» به همت حلقه دیپلماسی عمومی انقلاب اسلامی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) در روز چهارشنبه 23 تیرماه با حضور حجت‌الاسلام دکتر سید محمدحسین هاشمیان (عضو هیئت‌علمی دانشگاه باقرالعلوم) در مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد.

دکتر محمدحسین هاشمیان در ابتدای نشست با تأکید بر اهمیت «نظریه سیاستی» برای حوزه روابط فرهنگی بین‌المللی و تقدم آن بر «مسئله‌شناسی» بیان داشت: مقدمه مغفول و مهم قبل از مسئله‌شناسی، «نظریه سیاستی» یا به بیان ساده‌تر، مبنای نظری خط‌مشی است که بخصوص برای جریان فرهنگی انقلاب اسلامی از اهمیت دوچندانی برخوردار است. نظریه سیاستی به‌ عنوان یک درک نظری عمیق در همه حوزه‌ها مانند یک عینک به ما چهارچوبی برای مسئله‌شناسی و تعیین دستورکارها و یافتن راه‌حل و تشخیص غایت ارائه می‌دهد. این خلأ در بسیاری از حوزه‌ها وجود دارد و ارتباطات میان‌فرهنگی به‌ ویژه در عرصه بین‌الملل نیز از آن مستثنا نیست و ضرورت دارد ابتدائاً از منظر گفتمان انقلاب اسلامی چهارچوب نظری خود را طراحی کنیم. قطعاً این نظریه باید در افق تمدن نوین اسلامی به مسئله ارتباطات میان‌فرهنگی بپردازد. این افق تمدنی فراتر از رویکرد امت‌وارانه می‌تواند زمینه تعامل با تمام جوامع آزادی‌خواه و عدالت‌طلب را مهیا کند. بدون این رویکرد نظری، مواجهه با مسائل، فرمال و سازمان‌زده و بوروکراتیک می‌شود؛ سازمان‌های ما مانند ماشینی می‌شوند که نمی‌دانند به کجا باید بروند و چگونه باید بروند و توقف آن‌ها بهتر از دور شدنشان از مسیر اصلی است.

عضو هیئت‌علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) در سطح نهادی «تعدد و ناهماهنگی نهادها» را یکی از آسیب‌های مهم در کلیت حوزه روابط فرهنگی کشور دانست و گفت: شاید بتوان هماهنگی را در سطح مدیران ارشد دستگاه‌های مرتبط به وجود آورد اما در سطح میدان، شاهد ناهماهنگی در فعالیت‌ها و موازی‌کاری و حتی بعضاً خنثی‌سازی فعالیت‌های نهادهای مختلف هستیم. برای حل ریشه‌ای مشکل باید به‌جای تمرکز بر سازمان‌ها بر برنامه‌ها و پروژه‌ها متمرکز شد و هماهنگی و تقسیم‌کار میان نهادهای فعال کشور در عرصه بین‌الملل را از رهگذر نقش‌آفرینی‌شان و تعریف کارکرد در پروژه‌های مشخص پیش برد. نکته دیگر آن است که اساساً ورود سازمان‌واره به عرصه بین‌الملل آفت‌های خاص خود را دارد. بروکراسی‌ها و ستادهای متمرکز سازمانی در بسیاری از موارد مانع خلاقیت و پویایی فعالیت‌ها شده و منابع بیش از آنکه صرف اهداف شوند، برای مخارج ستادی سازمان‌ها هزینه می‌شوند. لذا تمرکز بر نیروهای اجتماعی می‌تواند یک هدف راهبردی قلمداد شود. اولویت نخست یک رایزن فرهنگی فهم زیست‌جهان حوزه مأموریتی خود و ارتباط با نیروهای اجتماعی در راستای اهداف راهبردی مدنظر است. این به معنای نادیده انگاشتن ساختارهای رسمی و تعامل با آن‌ها نیست. بلکه امروزه با قدرت‌گیری نیروها و فعالان فرهنگی و اجتماعی در جهان نیازمند یک موازنه در توسعه روابط میان‌فرهنگی‌مان هستیم.

ایشان در سطح پایین‌تر، «منابع انسانی» را مهم‌ترین رکن هر سازمان و ازجمله سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برشمرد و افزود: فرآیند شناسایی، اعزام و ارزیابی و نظارت بر رایزنان فرهنگی باید مورد بررسی قرار بگیرد تا رایزن محل مأموریت خود را «حیاط‌خلوت» تلقی نکند و افرادی برای استراحت و مرخصی و تشویق پایان دوره خدمت با روحیه کارمندی اعزام نشوند.

حجت‌الاسلام هاشمیان همچنین بر ضرورت طراحی سیستم مدیریت دانش و انتقال تجارب رایزنان و نیز سیستم تعامل و تبادل رایزنان کشورهای مختلف با یکدیگر تأکید کرد و گفت: باید به سمت استعدادیابی صحیح و همچنین مدیریت استعدادها در این زمینه برویم. ایشان همچنین عملکرد دوران اخیر سازمان در این حوزه را استانداردتر و علمی‌تر ذکر کرد و افزود: چالش انتخاب رایزنان از داخل یا خارج سازمان هم می‌بایست به‌درستی مدیریت شود. رایزنان باید در عین برخورداری از مهارت‌های اجرایی و ارتباطی و زبانی، دارای یک شخصیت علمی نیز باشند، چراکه به‌نوعی نماد فرهنگ و ادب کشور هستند، همان‌طور که سفیر نماد سیاسی کشور است. پس در احراز صلاحیت‌ها نباید مسامحه‌ای صورت گیرد.

این دانشیار دانشگاه باقرالعلوم(ع) با اشاره به ضرورت ارائه برنامه توسط رایزن‌های فرهنگی برای دو لایه نخبگانی و عمومی اظهار داشت: نباید انرژی رایزن فرهنگی در همه حوزه‌ها پخش بشود، بلکه باید «مزیت استراتژیک» هر منطقه را شناسایی و بر آن تمرکز کند. در علم مدیریت مزیت استراتژیک را قابلیتی می‌دانند که باعث می‌شود شما در میدان عمل، از متوسط رقبا بالاتر باشید. باید همیشه به دنبال خلق مزیت استراتژیک و حفظ آن بود. با استفاده از اصل پارتو می‌توان گفت بجای آنکه رایزن فرهنگی ۹۷ کار مختلف انجام بدهد که او را ۳ درصد جلو ببرد، بر اساس شناسایی مزیت استراتژیک منطقه ۳ کار اصلی را شناسایی و اجرایی کند که او را ۹۷ درصد به پیش ببرد.

وی دیدگاه برخی در انتقال سازمان فرهنگ و ارتباطات به وزارت خارجه را به دلیل تأثیرپذیری از فضای سیاسی به صلاح ندانست و بر ضرورت هماهنگی با حفظ استقلال میان آن دو تأکید کرد. ایشان برخورداری رایزنی‌های فرهنگی از ساختمان مستقل را از عوامل توفیق و آزادی عمل بیشتر آن‌ها دانست و افزود: در ادبیات علمی مدیریت، بین ساختار فیزیکی و ساختار سازمانی ارتباطی وجود دارد. شواهد نشان می‌دهد در کشورهایی که رایزنی فرهنگی دارای ساختمان مستقلی خارج از فضای سفارتخانه بوده، چالش‌های کمتری با سفارت داشته و رایزن از استقلال عمل بیشتری برخوردار بوده است.

دکتر هاشمیان در ادامه سه سطح «اداره»، «سازمان» و «نهاد» را برای مواجهه با رایزنی‌های فرهنگی متصور دانست و گفت: در سطح «اداری» کارها بر اساس عقلانیت بوروکراتیک به پیش می‌رود. این اداره حیاتش در گرو تزریق بودجه دولتی است و اگر این جریان تزریق بودجه دولتی با اختلال روبه‌رو شود همان حداقل‌های برنامه‌های کلیشه‌ای هم اجرا نمی‌شود. سطح دوم سطح «سازمانی» است؛ سازمان باید از یک عقلانیت اقتصادی برخوردار بوده و درآمدزایی داشته باشد و خود را از وابستگی به بودجه دولتی رها کند. امروزه نمی‌توان یک سیستم فرهنگی را ازلحاظ اقتصادی غیردرون‌زا تعریف کرد. رایزنی‌های فرهنگی باید به سمت ارائه ایده‌هایی برای اقتصاد فرهنگ چرخش کنند و حداقل بتوانند خود را اداره نمایند. این رویکرد اقتصادی صرفاً کارکرد بودجه‌ای ندارد، بلکه موجب ارتقای کیفیت فعالیت‌های فرهنگی و تعامل بهتر با مخاطبان و افزایش رقابت‌پذیری خدمات فرهنگی ما در عرصه بین‌الملل می‌شود. امروزه فرهنگ چه در سطح داخل و چه در تراز بین‌الملل در قالب صنایع فرهنگی، هم اهداف فرهنگی و هم اقتصادی را محقق می‌کند و ما تاکنون کمتر از این ظرفیت بهره برده‌ایم و نیازمند یک برنامه راهبردی برای فعال کردن رایزنی‌های فرهنگی‌مان مبتنی بر این نگاه راهبردی هستیم.

در سطح سوم «نهاد» قرار دارد که علاوه بر عقلانیت اقتصادی، از فهم و پاسخگویی اجتماعی نیز برخوردار است. رایزنی فرهنگیِ تعریف‌شده در سطح نهاد، از زیست‌جهان و جغرافیای فرهنگی کشور مقصد آگاه است، تاریخ و فرهنگ و نقاط اشتراک و افتراق میان فرهنگ ما و آن‌ها را دقیق می‌شناسد و سعی می‌کند واگرایی‌ها را به حاشیه رانده و از رهگذر اشتراکات فرهنگی و تاریخی خلق فرصت کند. رایزنی‌های ما باید بتوانند خود را با محیط پیرامونشان سازگار کنند. این امر سرمایه نمادین و فرهنگی برای جمهوری اسلامی ایران در تراز بین‌الملل را ارتقاء می‌دهد و در بزنگاه‌های سیاسی می‌تواند دیپلماسی عمومی را در خدمت سیاست‌های کشور در عرصه بین‌الملل قرار دهد. لذا توجه به لایه عمومی مخاطبان از جهت نهادی مهم است تا تصویر و برند ملی خود را بازسازی کنیم. مدیریت تصویر و برند جمهوری اسلامی یک تکلیف است و رایزنی‌های فرهنگی در این زمینه می‌توانند بسیار مؤثر عمل کنند.

در پایان این استاد دانشگاه در پاسخ به سؤالی درباره بهبود نظارت و ارزیابی بر فعالیت‌های سازمان و رایزنان بیان داشت: نظارت و ارزیابی یک نظام است و شش محور را شامل می‌شود. مهم‌ترین محور آن هدف از نظارت است. نظارت با اهداف سیاسی و غرض‌ورزی و مچ‌گیری صورت می‌گیرد یا رفع مشکلات و افزایش کارآمدی و پاسخگویی؟ محور دیگر آن است که نظارت بر چه چیزی صورت بگیرد، فرآیندها یا خروجی‌ها؟ محور سوم، شاخص‌های نظارت است. شاخص‌ها را می‌بایست بر مبنای هدف تنظیم و تدوین کنیم. این اهداف باید کاملاً شفاف و مشخص و قابل ارزیابی و بر اساس مخاطبان در کشور مقصد باشد. محور بعدی این است که چه کسی باید ارزیابی کند، معاونت مربوطه، همکاران رایزنی، سفارتخانه، مردم، مخاطبان؟ یکی از مدل‌های ارزیابی که می‌تواند مورد استفاده قرار بگیرد مدل ارزیابی ۳۶۰ درجه است که در آن خود فرد، مافوق‌ها، زیردستان، هم‌ردیفان و همکاران بر او نظارت می‌کنند. محور بعدی این است که چه موقع نظارت کنیم، در حین مأموریت رایزن یا پس از آن؟ هم‌چنین باید بازه‌های زمانی معقولی را (مثلاً شش‌ماهه) برای نظارت و ارزیابی مدنظر قرار دهیم. محور آخر، پاسخگویی و مسئولیت‌پذیری در قبال فعالیت‌هاست. باید بتوان استناد کرد که موفقیت‌ها و ضعف‌ها و شکست‌ها متوجه چه کسی است، رایزن، دیگران یا متغیرهای بیرونی؟ در سطوح مختلف باید پاسخگو مشخص شود.

لازم به ذکر است این سلسله نشست‌ها به همت حلقه دیپلماسی عمومی انقلاب اسلامی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) با حضور خبرگان اجرایی و علمی این حوزه و با هدف فهم عمیق‌تر عملکرد سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی -به‌ عنوان متولی اصلی دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران- و کمک به حل مسائل آن، طراحی و اجرا شده است.

گزارش نشست اول: برای تربیت نیرو کاری نکرده‌ایم/ انتخاب رایزنان فرهنگی منحصر به داخل سازمان نباشد

گزارش نشست دوم: فلسفه وجودی سازمان فرهنگ و ارتباطات نیازمند بازخوانی است.