انقلابی فراتر از مرزها… در ۱۵۰ سال گذشته، مصلحان اسلامی و متفکران بزرگ -مانند سید جمالالدین و محمد اقبال و دیگران- باوجود تلاشهای ارزشمندشان، بهجای برپایی انقلاب و حکومت اسلامی، تنها به دعوت اسلامی و اصلاحات فرهنگی و فکری بسنده کردند. گرچه این روش پسندیده و مفید است، اما هرگز نتایجی در حد حرکت پیامبران […]
انقلابی فراتر از مرزها…
در ۱۵۰ سال گذشته، مصلحان اسلامی و متفکران بزرگ -مانند سید جمالالدین و محمد اقبال و دیگران- باوجود تلاشهای ارزشمندشان، بهجای برپایی انقلاب و حکومت اسلامی، تنها به دعوت اسلامی و اصلاحات فرهنگی و فکری بسنده کردند. گرچه این روش پسندیده و مفید است، اما هرگز نتایجی در حد حرکت پیامبران و انقلابهای بنیادین بهبار نمیآورد و تنها میتواند زمینهساز یک حرکت انقلابى باشد و نه بیشتر! درست است که در انقلاب باید از ابزار «گفتن و نوشتن و تبیین» استفاده کرد اما اصل بر حرکت و «سنگر به سنگر پیش رفتن و خود را به هدف رساندن است». دقیقاً مانند کاری که حضرت امام (ره) انجام دادند «امام ما براى حیات دوبارهى اسلام، درست همان راهى را پیمود که رسول معظم (ص) پیموده بود؛ یعنى راه انقلاب را».[۱]
با پیروزی انقلاب اسلامی، موجی از هیجان در کشورهای اسلامی ایجاد شد، چراکه یک «تجربه جدید و یک حرف نو» را در دنیا مطرح کرده بود و با بلند کردن پرچم اسلام و ایستادگی در برابر تهدیدات شرق و غرب، شعار «نه شرقی، نه غربی» سر میداد و به وعدههای فریبنده بیاعتنا ماند. این حرکت بهقدری تأثیرگذار بود که غرب و آمریکا، گفتند «اگر جلوِ این انقلاب را سد نکنیم و این نظام را از پا نیندازیم، دنیاى اسلام را تسخیر و منافع غرب را در دنیاى اسلام تهدید خواهد کرد. راست هم مىگفتند؛ لذا توطئهها علیه انقلاب اسلامى شروع شد»[۲] «براى اینکه بتوانند این تجربه جدید را به شکست بکشانند»[۳].
انقلاب اسلامی ایران که مبتنی بر قرائت ناب محمدی (ص) از اسلام شکل گرفته بود، نمیتوانست «به مرز و ملیت و قومیت خاصى محدود باشد».[۴] به همین خاطر از ابتدای پیروزی خود ملتهای «زیر فشار سلطه که دلهایشان از قدرتهای بزرگ، پُر بود» را مخاطب خود قرار داد؛ چراکه معتقد بود «حرف ملت ایران و راه آنها و هدفهای آنها برای بقیه ملتها و حداقل برای بعضی از ملتهای علم موردقبول و موردعلاقه است»[۵]. البته برخلاف تهاجم رسانهای دشمن جمهوری اسلامی ایران هیچگاه بهدنبال «هیچ تحمیلی بر ملتهای دیگر» نبوده و نیست؛ چراکه ماهیت انقلاب اسلامی یک ماهیت فرهنگی بهشمار میرود و مقوله فرهنگ اساساً اجباربردار نیست و اشاعه و گسترش آن به معنای «صدور فرهنگ انسانسازِ اسلام»[۶] است. اما این هدف بدون سازماندهی و داشتن یک نهاد متولی قابل تحقق نبود. به همین دلیل، انقلاب اسلامی تلاش کرد تا نهادهایی فراتر از ساختارهای سنتی دیپلماسی مانند «وزارت امور خارجه» ایجاد کند. درنهایت، با تجمیع نهادهای مختلف، «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی» راهبری این عرصه را عهدهدار شد.
از قم تا قاهره؛ آیتالله بروجردی (ره) و تولد تبلیغ جهانی تشیع
یکی از عناصر مهم در پیروزی انقلاب اسلامی «روحانیت متعهد و انقلابی» بود که در امتداد «حرکتهای اصلاحی یا انقلابی در ۱۵۰ سال اخیر» آنهم درزمانی که «هیچکس جرات دم زدن نداشت و یا مسئله را بهدرستی درک نمیکرد، ابتدائا وارد میدان شده و در بسیاری از موارد به برکت حمایت مردم توانستند دشمن را ناکام بگذارند». اما این نقشآفرینی پایان کار روحانیون نبوده و نیست؛ بلکه آنان همچنانی که در تأسیس نظام اسلامی مؤثر بودند باید در تثبیت و استحکام آن نیز تأثیرگذاری جدی داشته باشند که یکی از این موارد «فعالیت در عرصه بینالملل» است. حوزههای علمیه باید بهواسطه «توجه روزافزون به اسلام در خارج از مرزهای کشورهای اسلامی، با تحول اساسی، خود را با نیازهای امروز جهان تطبیق دهند»[۷].
البته توجه به تبلیغ بینالملل در دوران معاصر به زمان زعامت آیتالله بروجردی (ره) بازمیگردد که در آن زمان حوزه علمیه قم مبدل به «قله علمی و تحقیقی و تبلیغی تشیع در سراسر جهان شد».[۸] در دورانی که خیلی از افراد خواندن زبان انگلیسی را «مستهجن» و خروج از «زی طلبگی» تلقی میکردند، ایشان با تشویق طلاب مستعد آنان را در تابستان به تهران و مدرسه علوی میفرستادند تا به معلومات جدید و زبان خارجی مجهز بشوند؛ چراکه ازنظر ایشان طلاب باید برای تبلیغ به خارج از کشور بروند و شرط لازم این امر آشنایی با علوم جدید و یادگیری زبان خارجی بود.[۹] آیتالله بروجردی برای گسترش و پیشبرد تبلیغ بینالملل، در مصر، مکه، مدینه و آفریقا نماینده داشتند. همچنین مرکز اسلامی هامبورگ را تأسیس کردند که آقایان محققی، محمدی گیلانی و شهید بهشتی مسئولیت آن را برعهده گرفتند.[۱۰] شاگرد برجسته ایشان یعنی حضرت امام (ره) نیز با توصیف «وضع خاص» حوزه در دوران قدیم، یادگیری زبان در آن دوران را از نگاه حوزویان معادل «کفر مطلق» بیان کرده و یادگیری زبان خارجی برای تبلیغ اسلام را «عبادتی بزرگ» بهشمار میآورند.[۱۱]
از طرف دیگر ایشان سعی داشتند از طریق ارتباط با مراکز علمی مهم جهان اسلامی در آن دوران ازجمله «جامعه الازهر مصر» و «دارالتقریب»، «سوءتفاهم»های شکلگرفته شده در میان فرق مختلف اسلامی را برطرف کرده و زمینه وحدت میان مسلمانان را ایجاد کنند. همچنین آیتالله بروجردی به تقریب میان فرق اسلامی، به مسئله گفتگوی میان ادیان نیز اهتمام میورزیدند. مرحوم آیتالله صافی گلپایگانی در این زمینه میفرمایند: «استاد ما آیتالله بروجردی بارها بر این نکته ناکید داشتند که باید با ادیان الهی دیگر ارتباط داشت و در ضمن این ارتباطها، هدایتهای قرآن و اهلبیت (ع) را با دلیل متقن برای آنها بیان کرد».[۱۲]
نمیگویم محال اما…
رهبر معظم انقلاب نیز با عنایت به این مسائل و افزایش روزافزون حجم و تطور علمی و گسترش اقسام شیوهها و ابزارهای پراکندن پیام، بر عبور از نوع نگاهی که «تبلیغ را در مرتبه دوم حوزههای علمیه» میداند تأکید کرده و معتقدند که تبلیغ در دوران ما «اهمیت مضاعفی» دارد؛ چون در این دوره حاکمیت اسلامی رخ داده است که «در طول بیش از هزار سال از صدر اسلام چنین اتفاقی نیفتاده بود». همچنین اهدافی همچون «تشکیل نظام اسلامی»، «اقامه و اشاعه معروف»، «ازاله منکر» و … «جز با تبلیغ» قابل تحقق نمیباشد.[۱۳] آیتالله خامنهای شرایط فعلی را به یک «میدانِ جنگِ تبلیغاتی» تشبیه میکنند که درنهایت و برای مقابله با تهاجمات فرهنگی دشمن، «اسلام به میدان میآید و پدر همهشان را درمیآورد. اما به چه قیمتی؟!».[۱۴] ازنظر ایشان کوتاهی در تبلیغ میتواند آن «سیلیای باشد که اگر اسلام بخورد تا سالهای متمادی اثرش بر روی او باقی خواهد ماند» و اگرچه جبران این عارضه «محال» نبوده، ولی بهآسانی نیز ممکن نیست و ما را مبتلای به «استحاله فرهنگی» میکند.[۱۵]
البته باید توجه داشت که تبلیغ «صرفاً گفتن و نوشتن نیست؛ تبلیغ رساندن است».[۱۶] این رساندن لوازمی دارد که باید نسبت به آن ملتفت بود ازجمله: «شناخت مخاطب»[۱۷]، «بهروز بودن تبلیغ»[۱۸]، «روحیه جهادی»[۱۹]، «توانمندى علمى و عمل به گفتههاى خود»[۲۰]، «استفاده از هنر»[۲۱] و … است. همچنین نباید «دفع و رفع شبههها، دستگاه تبلیغ را از تهاجم به مسلمات فرهنگ انحرافی رایج در جهان بهغفلت بکشاند»[۲۲]؛ چراکه در موضوعاتی همچون «حقوق بشر»[۲۳]، «حقوق زنان»[۲۴] و … ما در موضع طلبکار از تمدن غربی قرار داریم.
راهحل چیست؟!
رهبری مهمترین کمبود امروز کشور را «پیگیری» معرفی میکنند.[۲۵] بنابراین باید برای پیگیری مسئله تبلیغ یک نهاد ایجاد شده یا مسئولیت این کار به نهادهای موجود محول شود. آیتالله خامنهای برای «جبران عقبماندگی از لحاظ کمیت در تبلیغ» ایجاد شدن «کانونهای عظیم حوزوی» را پیشنهاد میکنند که ۳ مأموریت اصلی «تهیه مواد تبلیغی بهروز»، «تنظیم و تعلیم شیوههای اثرگذار تبلیغی» و «تربیت مبلغ به معنای واقعی» را دنبال کنند.[۲۶] البته تکیه و تمرکز بر مسئله تبلیغ نباید موجب فرار از خوب درسخواندن بشود چراکه به تعبیر مقام معظم رهبری «بیمایه فطیر است»![۲۷]
رهبر معظم انقلاب با توجه به مرکزیت حوزه علمیه، وظیفه «پاسخگویی به پدیدههای پیچیده و پرتعداد» و مشارکت در «تولید و تبیین نظامات اجتماعی» را در دوران اسلامی برای حوزه بیان میکنند؛ چراکه «امروز نمیتوان فقاهت را به تعبیر امام راحل، همچون ناآگاهان، غرق شدن در احکام فردی و عبادی دانست. فقه امتساز، محدود به حد و اندازه احکام عبادی و وظایف فردی نیست». البته فقیه علاوه بر آشنایی با «همه ابعاد و معارف دینی در همه زمینهها» باید با «یافتههای امروز بشر در عرصه علوم انسانی و دانشهای مرتبط با زندگی انسان» آشنا باشد. در میان موضوعاتی که آیتالله خامنهای به آن اشاره میکنند «روابط دولت با دولتها و ملتهای دیگر» به چشم میخورد.[۲۸]
امروز سفرا و نمایندگان جمهوری اسلامی باید هم به دیدگاههای اسلام در حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی آگاه باشند، هم در عمل به آن پایبند باشند و هم در ترویج و انتقال آن به دیگران نقشآفرینی کنند. درصورتیکه حوزههای علمیه نتوانند از دانشگاه «در علوم انسانیِ مرتبط با نظامات حاکمیتی و مردمی» در کنار «نگاه محققانه و نقاد» خود، درست و غلط نظرات رایج دانش جهان را تشخیص دهند، نمایندگان خارجی بهمثابه فرماندهان میدانی خواهند بود که ارتباطشان با ستاد مرکزی قطع شده و مجبور به تشخیص و اجتهادهای خود از اسلام هستند! در حال حاضر و با توجه به شرایط جهان موضوعات متعددی وجود دارد که با انتقال نظر اسلام پیرامون آن از حوزهای که «وارث سرمایه سترگ علمی شیعه» و «محصول اندیشهورزی و پژوهشگریِ هزاران عالِم دینی» در دانشهای مختلف است، کارآمدی جمهوری اسلامی در عرصه دیپلماسی عمومی و تلطیف افکار عمومی نسبت به خود را، بهمراتب ارتقا خواهد داد. نمونهای از این مباحث عبارتاند از: «مباحث حقوقی (در موضوعات مختلف مانند حقوق اقلیتها، حقوق جنگ، حقوق اسرا، حقوق زن و خانواده، حقوق زندانیها و …)»، «مباحث محیطزیست (اعم از خود تعامل با طبیعت و وظایف انسان نسبت به آن، تعامل با حیوانات و حقوق آنان و …)»، «مباحث انسانی (همچون جایگاه انسان، هدف انسان، کرامت انسانی و …)»، مباحث مذهبی (مانند بررسی موضوعات مختلف بهصورت تطبیقی در میان ادیان گوناگون)» و … . وجه امتیاز تمامی مباحث بالا -غیر از مباحث مذهبی- فراگیری و عمومیت آن است؛ چراکه امروز این مباحث بهعنوان پرسشهای جدی تمدن غرب مطرح است و اسلام در «منابع کتاب و سنت اینقدر پرعمق و پرمغز» به این مباحث پرداخته است که خود موجب جلب و جذب قلوب به سمت اسلام میشود. البته علاوه بر چنین فعالیتهایی در سطوح خرد یا نیمهکلان، میتوان بهصورت فعالانه در طراحی و تولید نظام سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی نیز نقشآفرینی کرد.
العلما ورثه الانبیاء
بهعنوان نکته پایانی لازم است بیان شود که علما وارثان رسول مکرم اسلام (ص) معرفیشدهاند و از سوی دیگر در توصیفاتی که از پیغمبر اکرم (ص) بیان شده است: «طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْکَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَه؛[۲۹] طبیب دوارِ به طب است. طب خود را به همهجا میبرد، به همهجا میرساند؛ با ابزارهاى آماده، مرهمها را آماده کرده است».[۳۰] بنابراین حوزههای علمیه و روحانیون فاضل نباید در حوزه بمانند تا از سوی نهادهای متولی به سراغ آنان بیایند، بلکه باید طب خود را که همان علم آنان است با خود به همراه داشته باشند و آن را به سازمانهای مربوطه ارائه کنند؛ چراکه علاوه بر نیاز وزارت امور خارجه و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و … به این مسائل، حرکت فعالانه آنان برای رساندن این نظرات و آشنایی با عرصه اجرا، میتواند به تدقیق نظرات و اجتهادات آنان کمک شایانی کند. از سوی دیگر این کار خودش مصداق عمل به علم باشد تا خدایناکرده مشمول این سخن امام علی (ع) نشوند که «اهل آتش از بوی بد عالم بیعمل آزار میبینند»[۳۱].
اگر امروز حوزههای علمیه در میدان جهانی تبلیغ دینی غایب باشند، دیگران تفسیر خود را از اسلام به دنیا ارائه خواهند کرد؛ و این یعنی عقبماندگی از رسالتی که بر دوش دارند.
منتشر شده در روزنامه فرهیختگان
ارجاعات
[۱] بیانات ۱۰ خرداد ۱۳۶۹
[۲] بیانات ۱۲ آبان ۱۳۸۰
[۳] بیانات ۲۹ خرداد ۱۳۷۹
[۴] بیانات ۰۴ تیر ۱۳۶۸
[۵] بیانات ۰۳ آبان ۱۳۶۸
[۶] بیانات ۱۹ تیر ۱۳۶۸
[۷] بیانات ۱۰ خرداد ۱۳۶۹
[۸] بیانات ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
[۹] برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به بخش «آیتالله بروجردی و احیای حوزه قم» از کتاب «خاطرات آیتالله مهدوی کنی»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، غلامرضا خواجه سروی
[۱۰] برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به «چشموچراغ مرجعیت: مصاحبههای ویژه مجله حوزه با شاگردان آیتالله بروجردی، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، مجتبی احمدی و دیگران.
[۱۱] بیانات ۰۲ شهریور ۱۳۶۲
[۱۲] برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به مقاله «بازشناسی رویکردهای تبلیغات حوزوی (داخلی و بینالمللی) در عصر آیتالله بروجردی (۱۳۲۵-۱۳۴۰ش)»، مرتضی غرسبان، دو فصلنامه علمی-تخصصی تبلیغ اسلامی، سال چهارم، شماره نهم، بهار و تابستان ۱۴۰۲.
[۱۳] بیانات ۲۱ تیر ۱۴۰۲
[۱۴] بیانات ۰۹ خرداد ۱۳۷۳
[۱۵] بیانات ۲۱ تیر ۱۴۰۲
[۱۶] بیانات ۱۸ اسفند ۱۳۷۵
[۱۷] بیانات ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
[۱۸] بیانات ۰۵ اسفند ۱۳۷۰
[۱۹] بیانات ۲۱ تیر ۱۴۰۲
[۲۰] بیانات ۰۷ بهمن ۱۳۸۸
[۲۱] بیانات ۲۲ اردیبهشت ۱۳۷۹
[۲۲] بیانات ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
[۲۳] بیانات ۱۴ آذر ۱۳۸۶
[۲۴] بیانات ۰۱ خرداد ۱۳۹۰
[۲۵] بیانات ۲۶ فروردین ۱۴۰۴
[۲۶] بیانات ۲۱ تیر ۱۴۰۲
[۲۷] بیانات ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵
[۲۸] بیانات ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
[۲۹] نهجالبلاغه خطبه ۱۰۸
[۳۰] حوزه و روحانیت صفحه ۱۴۹۰، آیتالله خامنهای، موسسه انقلاب اسلامی.
[۳۱] «قَالَ رسولالله (ص): أَهْلَ اَلنَّارِ لَیَتَأَذَّوْنَ مِنْ رِیحِ اَلْعَالِمِ اَلتَّارِکِ لِعِلْمِهِ» الکافی، ج ۱، صفحه ۴۴