از دلِ روستایی کوچک، قصهای متفاوت از سرمایهگذاری مردمی در تولید کشاورزی رخ نموده است؛ جایی که جوانان، با همت جمعی و هدایت نقدینگی به سمت تولید، نهتنها بیکاری را شکست دادند، بلکه به الگویی زنده و در دسترس برای برای تحول و رونق اقتصادی تبدیل شدند و توانستند محصولات خود را دیگر کشورها صادر کنند.
مقدمه
به نظر میرسد که در این سالهای اخیر، پیامها و بیانات رهبر انقلاب بیشتر انعکاس پیدا میکند و در عمل در میان آحاد مردم بیش از پیش مورد توجه قرار میگیرد. مشارکت در تولید یا هدایت نقدینگی به سمت تولید، امری است که رهبر انقلاب بسیار به آن تأکید داشتهاند که سرمایههای خرد و کلان در این جهت صرف شود:
«همین نقدینگیای که در اختیار مردم است، همین که بعضیها صرف میکنند نقدینگیهای خودشان را در راه سکّه، در راه زمین، در راه مسکن، در راه ارز و مشکلات درست میکنند برای کشور ــ علاوه بر اینکه سودی نمیرسانند، مشکل هم ایجاد میکنند ــ همین نقدینگی اگر صرف سرمایهگذاری بشود برای تولید، کشور پیشرفت خواهد کرد. سرمایههای کوچک تا سرمایههای بزرگ؛ از یک مرغداری کوچکِ محدود شما بگیرید تا یک کارخانهی عظیم؛ همهی اینها سرمایهگذاری است؛ میتوان این کارها را انجام داد.» (۱۴۰۴/۱/۱)
از این رو نشان دادن و روایت کردن تجربههای موفق اقتصادی که با یک زمینه مردمی به ثمر رسیده، بسیار حائز اهمیت است. روایتهایی که بیانگر در دسترس بودن تجربه حرکت¬های اقتصادی و مردمی است. نویسنده در این یادداشت، یک تجربه واقعی و موفق در این زمینه را روایت میکند.
یک مشکل همیشگی
کمی آن سوتر از پایتخت، در روستایی آرام با هوایی دلپذیر و مردمی که از گذشته پیشه کشاورزی داشتهاند. حالا چند صد نفر نسل جوانی که مشاغل موجود، جوابگوی زندگی و درآمدشان نیست و ناچارند برای رسیدن به شغل و کسب درآمد، روستا را ترک کرده و به شهرهای بزرگ پناهنده شوند، اما رفتن از روستا به شهر نه مطلوب است و نه تنها مسیر!
اینجا روستایی با جمعیت ۱۲۰۰ نفری و در بردارنده بیش از ۳۰۰ خانواده که با همت خود توانستهاند از بزرگترین کتابخانه روستایی کشور برخوردار شوند. به واسطه این ظرفیت فرهنگی بزرگ، اهالی آن به خوبی با کتاب مأنوس شدهاند. او در کانون فرهنگی مسیر تعامل با مردم را به خوبی میداند و از درد و رنجها به خوبی آگاه است.
یکی از اهالی دغدغهمند روستا که از نزدیک شاهد مشکلات اهالی روستاست و از سوی دیگر ظرفیتهای مردم و این روستا را به خوبی میشناسد، به مسیر دیگری برای اشتغال و اقتصاد مردم فکر میکند. میداند همان طور که در جنبه فرهنگی توانستند متمایز عمل کنند، برای حل مشکل اشتغال جوانان هم مسیر دیگری وجود دارد. متأسفانه عقب افتادن ازدواج، سروسامان گرفتن زندگی ها، مشکلات اجتماعی و بسیاری ازموارد با بیکاری گره خورده است. تصویر پدران و مادرانی که چشم انتظار گشایشی برای فرزندان خود هستند از جلوی چشمش کنار نمیرفت. به ناچار بسیاری از مسائل به شرایط اقتصادی گره خورده و باید برای آن تدبیری اندیشید. او نیمی از روز را در اداره جهاد کشاورزی فعالیت دارد و بعدازظهرها، فکر یک حرکت اقتصادی درگیرش کرده است.
شروع از یک شکست
پیشنهاد کاشت نوعی لیموترش به اسم لایم کوات از قبل در شهرهای شمالی مطرح شده بود. به علت حساسیت آن به سرمازدگی به بار ننشسته بود و جواب نداده بود. از طرف دیگر چالش گرانی زمین باعث شده کشاورزی توجیه اقتصادی نداشته باشد. حالا آن شکست و این چالش، ایده و زمینهای شد برای یک شروع بهتر و بزرگتر. کاشت و پرورش لایم کوات در گلخانه!
آقای نادعلیزاده این دغدغه را ابتدا در گلخانه خودش آزمایش کرد و به عنوان اولین نفر وارد میدان این کار شد. کار کشت لایم کوات با ریسکی که در تولید و در فروش به همراه دارد، هر طور بود به ثمر رسید تا یک تجربه موفق ثبت شود. این مرحله سبب شد که اعتماد سایرین جلب شود و به تدریج هویت جمعی شکل بگیرد. جلب اعتماد و ایجاد هویت جمعی به نوعی مهمترین بخش و سنگبنای یک نهضت مردمی است.
هر خانه یک گلخانه
حالا دیگر جلب مشارکت مردم چندان سخت نیست. برای مردم خُرماکُلا ثابت شده بود که این سرمایهگذاری قابل اطمینان و سودده است. با این جلب اعتماد، دعوت خانه به خانه و فرد به فرد آغاز شد. قرار بود هر خانواده از ظرفیت خودش برای راهاندازی گلخانه در فضای حیات خانه استفاده کند. به این شکل، افراد بیشتر به کار دل می¬بندند و کار را از خود میدانند. لازم نبود که وقتی زیادی را به کار اختصاص دهند. حتی برخی افراد در بازه صبح درگیر کار دیگری هستند و عصرها برای گلخانه وقت میگذارند. به این ترتیب شعار «هر خانه، یک گلخانه» در فاصله زمانی نه چندان دور محقق میشود و کسی محروم از فرصت کار و سرمایه گذاری نیست. در مدلهای رایج سرمایهگذاری اقتصادی، فرصت اقتصادی برای کسانی است که انباشت مالی بسیار زیادی دارند و دسترسیهای ویژهای به امکانات دارند. در حالی که در سبک مشارکت مردمی، همه با هر میزان از سرمایه و امکانات، از فرصت اقتصادی عادلانه برخوردار هستند. گلخانهها محدود به لیموترش نیست. گل و گیاهان زینتی هم حسابی گسترش یافته و رنگ و بوی خرماکلا را حسابی متمایز کرده است.
مردمِ پای کار
باور نادعلیزادهها این است که مردم پای کار هستند. فرقی نمیکند در عرصه سیاسی باشد یا اقتصادی. باید پای کار ایستاد، اما لازم است زمینه آن را فراهم کنیم تا مردم به این مسیر علاقمند شوند. یک مانعی که در مسیر گلخانهداری وجود داشت، دریافت مجوزهای قانونی است که پردردسر و زمانبر بود. با پیگیری و تمهیدی که اندیشیده شد، این مسیر به یک هفته کاهش یافت و به این ترتیب کار تأسیس گلخانهها سرعت گرفت.
یک مسأله مهم در خرماکلا، کمبود نقدینگی برای سرمایهگذاری است. کسانی بودند که تمایل داشتند گلخانه خود را توسعه بدهند، اما به لحاظ سرمایه محدودیت داشتند. در این زمینه تلاش شد که این نقدینگی از طریق وام قرضالحسنه تأمین شود تا این اتفاق مبارک به خوبی انجام شود.
همراهِ مردم تا پایان کار
هنوز کار به سرانجام نرسیده است. نیاز است که در میانه راه در قالب مشاورههایی، مسیر هموار شود. با کمک کانون فرهنگی شهید گرایلی در خرماکلا وپایگاه بسیج، آموزشهای لازم به مردم داده شد و مراحل اخذ مجوزها نیز تسهیل شد. آقای نادعلیزاده متخصصینی را از ژاپن دعوت کرد تا فوت و فن کوزهگری به خوبی به خانوادهها آموخته شود. یعنی راهبری کار برای کل زنجیره تولید تا فروش محصول انجام گرفت. اکنون محصولات این گلخانهها به کشورهای همسایه از جمله ارمنستان، امارات، روسیه و افغانستان صادر میشود.
خرماکلا در شهرستان قائمشهر، یکی از هزاران روستای این مرز و بوم است که از ظرفیتهای متنوع و سرشاری برای تولید در عرصههای مختلف برخوردار است. بدون شک نشان دادن این ظرفیتها میتواند بخش قابل توجهی از سرمایهها را به جای خرج شدن جهت سودای طلا و ارز، در مسیر تولید قرار بدهد و برکات فراوان اقتصادی، معنوی و اجتماعی را به دنبال داشته باشد.