اگر در کودتای 28 مرداد، اسم افراد خاصی چون روزولت، ریپورتر، برادران رشیدیان به عنوان رهبران کودتا مطرح بود، در آشوبهای 98 هر چند به ظاهر سر و رهبری وجود نداشت، اما اتاق عملیاتی پیش و حین آشوبها هدایت و کنترل نیروها را در دست داشت.
اشاره
دموکراسیِ لیبرال با این ادعا که بهترین ایدئولوژی و شیوه حکومتداری است، سعی وافری در کنار زدن سایر ایدئولوژیها داشته و دارد. مدعیان این مسلک که در رأسشان ایالات متحده قرار دارد؛ مسیر خوشبختی برای کشورهای درحال توسعه را از گذرگاه وابستگی به خود ترسیم کرده و در جای جای دنیا اگر با رژیمی سیاسی مواجه شود که بخواهد از این مسیر فاصله بگیرد و یا از تبعیت از آن دست بکشد به شدت برخورد میکند. از آنجایی که این قدرت هژمون، داعیه ترویج دموکراسی لیبرال به عنوان نمونه مثالیِ حکومت را دارد، سعی میکند در این کشورها با ابزارهای مختلفی چون اعتراض، عملیات رسانهای و حتی کودتای خیابانی اما در لباس دموکراتیک، علاوه بر پیشبرد منافع خود، تصویر الگوبخشیِ ایدئولوژیک و نظامهای سیاسی مبتنی بر آن را نیز مخدوش نکنند. اغتشاشات و به اصطلاح برخی نافرمانیهای مدنی اخیر از جنبههایی با برخی حوادث در کوران وقایع کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ قرابتهایی دارد که کاربست رویکرد بازاریابی سیاسی را در هر دو حادثه به ذهن مخاطب متبادر میسازد.
بازار و بازاریابی در سیاستِ کودتامحور
بازاریابی سیاسی که در تعریفی اولیه کاربست تاکتیکها و راهبردهای بازاریابی تجاری در عرصه سیاسی است، عموماً به عنوان مفهومی که پیرامون انتخابات و رقابتهای انتخاباتی بحث میکند، شناخته شده است؛ اما این رهیافت در حوزههای دیگری از جمله نظامهای سیاسی و دولتها نیز استفاده شده است که در خلال آن، طرفهای ذینفع درصدد تغییر عناصر مزاحم خود در کشور مقابلشان برمیآیند. برای مثال تلاشهایی که از سوی آمریکا در کشورهای آمریکای لاتین در حال انجام است؛ فرایندی از این دست را طی میکند. بازار سیاست نیز به زبانی ساده، فضایی است که در آن بازیگران مختلف دست به تحقیقات، طراحی و اجرا پیرامون یک راهبرد کلان زده و سعی میکنند تغییرات مطابق با منافع و پیروزی خود را در آن پیش ببرند. با کنکاشی در تاریخ ایران معاصر میتوان گفت؛ یکی از عرصههایی که در آن قدرتی خارجی سعی در بازاریابی عناصر مطلوب خود و جایگزین کردنشان با عناصر معارض داشت، کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ بود. لیست کودتاها و عملیاتهای براندازی حکومتها از سوی آمریکا حداقل ۶۷ مورد را شامل میشود. لیستی که از اواخر قرن نوزدهم آغاز شده و تاکنون ادامه دارد. نخستین تلاش آمریکا در این زمینه مربوط به جزیره ساموآ واقع در قاره اقیانوسیه، اقیانوس آرام جنوبی مربوط میشود. (۱) در طی فرایند کودتای ۲۸ مرداد که در زبان و بیان حامیان و متولیان آن به قیام ۲۸ مرداد نامبردار شده است، ایالات متحده قصد جایگزینسازی سرلشگر زاهدی و محمدرضا پهلوی به جای مصدق (عامل)، سلطنت مقدس شاهی به جای ناسیونالیسم ایرانی (ایدئولوژی) و رژیم سلطنت به ظاهر مشروطه به جای آرمان شکلگیری جمهوریت (شکل حکومت) را در پوششی به ظاهر دموکراتیک پی گرفت. در حوادث و آشوبهای آبان ۹۸ نیز شواهد و قراین مختلف پشتیبانی و دخالت آمریکا را تأیید میکند.
مدل آمریکایی در آبان ۹۸
در آشوبهای آبان ۹۸ علاوه بر پشتیبانی رسانههای آمریکایی، شخص وزیر خارجه ایالات متحده که ریاست سابق سرویس جاسوسی سیا را بر عهده داشت؛ علناً و به نحو خصمانهای درخواست ارسال فیلم و عکس از آشوبها برای افزایش دامنه اعتراضات و آشوبها و استمرار آن در آینده را داشت. علاوه بر آن مدیر کل ضدجاسوسی وزارت اطلاعات در تاریخ ۶ آذر ۹۸، خبر دستگیری ۶ نفر از عناصر سیا که کار حضور در اغتشاشات و جمعآوری اطلاعات و انتقال آن به خارج را برعهده داشتند، را منتشر کرد. (۲) به علاوه نحوه آموزشهای پیشینی هستههای تشکیلاتیافته آشوبگران حاکی از برنامهریزی حداقل دوساله برای ارتباطگیری، جذب و عملیات توسط عوامل داخلی است. نکته آخر گزارشی از خانم ثریا سپهپور با عنوان «ناآرامیهای اجتماعی ایران: اعتراضات و تحریکات بهدقت طراحیشده!» است که در پایگاه تحلیلی کانادایی «مرکز تحقیقات جهانیسازی» موسوم به «گلوبالریسرچ» به موضوع اغتشاشات اخیر در ایران و دستهای آمریکایی پشت پرده آنها پرداخته است. وی در ابتدای گزارشاش آورده است: وقتی اعتراضات در هنگکنگ، عراق و لبنان رخ داد، من [ثریا سپهپور-اولریش] کاملاً پیشبینی میکردم که اعتراضات در ایران هم در پی آنها رخ دهد. تنها در سال ۲۰۱۸، «موقوفه ملی دموکراسی» (NED) میلیونها دلار در این کشورها (و جاهای دیگر) برای ترویج دستورکار دولت آمریکا هزینه صرف کرده بود. وی در ادامه به تاکتیک «یورش فوجی» که تسهیلگر ارتباطات میان آشوبگران است اشاره کرد. این تاکتیک که ابداع اندیشکده آمریکایی رَند (RAND) است، بر اساس این واقعیت بنا نهاده شده است که برقراری ارتباط مستحکم، این امکان را فراهم میکند تا تعداد زیادی یگانهای کوچکِ مأمور به مانور ایجاد گردند و در قالب یک شبکه دربیایند به گونهای که اگرچه ممکن است توزیع گستردهای داشته باشند [و فاصلهشان از هم زیاد باشد]، اما باز هم بتوانند، در صورت اراده و مکرراً، کنار هم جمع شوند تا ضربات مهلکی به دشمنان خود وارد کنند. (۳)
بازیگران بازار در دو کودتا
فرایند بازاریابی سیاسی، شامل مراحل و گامهای مختلفی است از تحقیقات بازار هدف، طراحی محصول و ارتباطات گرفته تا بخشبندی و هدفگذاری راهبردهای افزایش حامیان و…. . به علت پیچیدگی و مخفی بودن بسیاری از جوانب این عملیات، نگارنده ناگزیر از پرداختن به ابعاد میدانی این پدیده است. بر این اساس باید در مورد دو عنصر بخشبندی بازار، و هدفگذاری طرح بحث نمود. در بخشبندی بازار، کنشگر به دنبال آن است که مبتنی بر شناخت بخشهای مختلف جمعیتی، روانشناختی، جنسی، طبقاتی و … از جامعه چگونگی افزودن به دایره حامیان، همراهان و پیروان خود را فراهم آورد. در کودتای ۲۸ مرداد، از بین گروهها، شخصیتها و رسانههای گوناگون، آمریکا بر سلطنتطلبان، ارتشیهای ناراضی، لاتها، لمپنها و اراذل و اوباش، روسپیهای شهر نو، ناراضیهای جبهه ملی، روزنامههای مخالف (اپوزیسیون دولت ملی) تمرکز و برنامهریزی کردند. از روزنامهها و شخصیتها برای بسترسازی، از لاتها و روسپیها برای صحنهگردانی میدانی و از ارتشیهای ناراضی برای پشتیبانی گروه دوم در میدان و خلعسلاح حامیان نظامی و حکومتی مصدق و همانگونه که ذکر شد؛ هدف کنار زدن ایدئولوژی، جریان و شخص مصدق از سپهر سیاسی ایران آن زمان بود. در ماجراهای آبان ۹۸، به واسطه تغییرات صورت گرفته در زیست بوم اجتماعی، تکنولوژیهای ارتباطی و عدم قدرت و نفوذ آمریکا در نهادهای حکومتی، و حرکات پدافندی نظام اسلامی، آمریکا ناچار شد در زمین مشخص و محدود خود دست به این بازی خطرناک بزند. در این حوادث، آمریکا بر روی بخشهای اراذل و اوباش محلات و بعضاً وارداتی، زنان تشکیلاتی، منافقین داخلی، حامیان داخلی جریان سلطنت، رسانههای داخلی جریان اپوزیسیون (کانالهای معاند)، رسانههای خارجی، رفتارهای احساسی ناراضیهای از مدیریت ضعیف فعلی، حاشیهنشینان کمتر برخوردار حساب باز کرده و هدفگذاری داشت. چرا که در وضعیت فعلی نفس استفاده از اراذل و اوباش راهبر منافع آمریکا نیست و از سویی نیروی نظامی متشکلی در اختیار ندارد؛ از اینرو با آموزش و هدایت خود؛ نیروهایی را در داخل و یا خارج از ایران آموزش داده و در طی ماههای اخیر راهی ایران کرد؛ افرادی که به لیدرهای اعتراضات شناخته میشدند و بسیاری از آنان را زنان تشکیل میدهند. این افراد با شبکهسازی با بخشی از اراذل و اوباش در شهرهای کوچک و شهرستانها در ساعت صفر روز جمعه فرصت را فراهم دیده و دست به عملیات میزنند. اینان با بازاریابی سیاسی کششی هر آنکه را که در حال گذر از خیابان بود را یا با خود همراه میکردند (مجبور کردن به خاموش کردن اتومبیل و بستن جادهها) یا با حمایت میدانی از معترضین به وضع موجود (بخشی از مردم) که تعدادی از ایشان در این اجتماعات حضوریافته بودند، حفظ و افزایش معترضین را پیش بردند. از سویی با فعالیت در شبکههای اجتماعی، گروههای ناراضی از وضع موجود را با خود همراه میکردند و برای تجمعات فراخوان میدادند و با انتشار فیلمها و عکسهای خود، زمینه را برای ساخت تصویر بزرگ از دامنه اعتراضات که خود عامل افزایش اعتراضات میتواند باشد فراهم نمودند. نکته قابل توجه عملیات و گریز از صحنه منظم و هماهنگ این افراد در آشوبها بود! همزمان با ورود این گروه در میدان، کانالها و سایتهای مختلف اپوزیسیون از ایشان به عنوان مردم ناراضی تصویرسازی میکنند برای اینکه سایرین نیز تشویق به حضور و اعتراض شوند. در بخش هدفگذاری بایستی گفت، گام اول اتاق عملیات آشوبگران، حداکثری کردن اعتراضات و شکلگیری اعتصابات و گام دوم مقابل قرار دادن مردم در مقابل نیروهای نظامی و امنیتی بود که با سخنان مقام معظم رهبری، مدارای نیروهای امنیتی، جداشدن صف معترضین واقعی (مردم) از آشوبگران و نیز دستگیری لیدرهای در صحنه و قطع بستر ارتباطاتی گروههای توری شکل پراکنده، توان کنش رسانهای، میدانی و در نتیجه بازاریابی سیاسی رانشی از ایشان سلب شد.
جمعبندی
اگر در کودتای ۲۸ مرداد، اسم افراد خاصی چون روزولت، ریپورتر، برادران رشیدیان به عنوان رهبران کودتا مطرح بود، در آشوبهای ۹۸ هر چند به ظاهر سر و رهبری وجود نداشت، اما اتاق عملیاتی پیش و حین آشوبها هدایت و کنترل نیروها را در دست داشت. اگر در روز ۲۸ مرداد زنان فاسد ساکن شهرنو مانند «پری بلنده»، «ملکه اعتضادی» و «پری آژدان قزی» به جمعیت شعبان جعفری (بیمخ) پیوستند و صحنهگردان نمایش تلخ آن روزها بودند، عناصری بدتر از آن بدکارهها در آشوبهای ۹۸ بازیگر نقشی شدند که هدایتگران سیا برایشان تهیه کرده بودند. علاوه بر حضور به موقع نیروهای مسلح در مقابله با این عناصر، ناتوانی بازیگران مختلف کمپین آمریکا در این برهه از بازاریابی موثر نیز علت شکست سنگین ایشان بوده است. این کمپین نتوانست پیاده نظام کافی را برای رسیدن به اهداف کوتاهمدتش تأمین نماید. آن چیزی که در ماههای آینده میتواند این نقیصه دشمن را برطرف کند؛ افزودن به میزان نارضایتی و در نتیجه افزایش سبد معترضین و سوق دادنشان به اقدامات رادیکال است. از این رو نباید نقش اقدامات و سخنان و رفتارهای عناصر ناراضی ساز داخلی را در کنار عناصر بیگانه، از نظر دور داشت و نسبت به آن بیخیال بود.
————————————————————————–