در اولین وبینار تخصصی «تأملات کرونایی» که سهشنبه ۲ اردیبهشت ۹۹ با حضور پژوهشگران مرکز رشد به صورت مجازی برگزار شد، از نقطه نظر مبنای بازشناسی بحران کرونا، نحوه مدیریت، شناخت تغییرات فکری ادراکی جامعه، و میزان تابآوری اجتماعی در بحران کرونا، به تحلیل پیچیدگی حادث شده بر اثر کرونا در حیات اجتماعی پرداخته شد.
اشاره
حیات اجتماعی به واسطه پیوستگی و تأثیر متقابل اجزا و اعضای جامعه با یکدیگر از مجموعه موضوعاتی است که تجزیه و تحلیل آن از سختترین امور پژوهشی در حوزه علوم انسانی محسوب میشود. متغیرهای بیشماری که در مناسبات جوامع انسانی و جامعه بشری به صورت کلی حاکم است؛ معادله چند مجهولی روابط را تا حد بینهایتی دشوار کرده که بسیاری را از شناخت این مناسبات ناامید ساخته است. این پیچیدگی در حالت عادی در حیات اجتماعی حکمفرما بوده است؛ اما ورود ویروس کووید ۱۹ این مناسبات را پیچیدهتر از گذشته نیز ساخته است. مفاهیمی چون دین، جهانیشدن، حکمرانی خوب، دولت-ملت، افکار عمومی، سرمایه اجتماعی، هویت، توسعه و… که مواد معنابخش حیات اجتماعی بودهاند دیگر آن صورت و ماده گذشته را ندارند، جامعه بشری دچار تحولی در عرصه زندگی شده است که بسیاری از چارچوبهای پیشین معنابخشی خود را از دست دادهاند از این رو شناخت ناقص پیشین از اجتماع و ما فیها، دیگر برای این ایام و ماهها کارآیی ندارد و بایستی با صورتبندی جدید معانی حاکم بر زندگی بشر را کشف و تحلیل نمود. معبودگرایی، منجیگرایی، معنویتگرایی، عدالت اجتماعی، ملیگرایی و هویت ملی، واقعیتگرایی و واقعبینی نسبت به خود وجهانی شدن و … شاید بخشی کوچک از این تغییر معانی و به تبع آن تغییر مبانی ادراکات و حیات بشری باشد. این پیچیدگی مضاعفشده حیات اجتماعی -که بدون ورود پژوهشگران حوزههای میانرشتهای نزدیک به محال است- ضرورت استفاده از عینکی جامع و میانرشتهای را اقتضا میکند؛
از این رو در نشستی تخصصی و با حضور پژوهشگران مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیهالسلام که در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ و به صورت مجازی برگزار شد؛ از ۴ سویه علمی به تحلیل پیچیدگی حادث شده بر اثر کرونا در حیات اجتماعی پرداخته شد، این رویکردها عبارتاند از: ۱- مبنای بازشناسی بحران کرونا، ۲- نحوه مدیریت کرونا، ۳- شناخت تغییرات فکری ادراکی جامعه و ۴- میزان تابآوری اجتماعی در بحران کرونا. در این قسمت، نکات اصلی این نشست در قالب ۴ سطح گفتهشده به صورت خلاصه میآید.
۱- دلالتهای شبکه بهداشت برای مدیریت کرونا؛ آقای حمید ایزدبخش
موضوع بحث بنده، دلالتهای شبکه بهداشت است؛ اما نکته مهم در شناخت دلالتهای این شبکه در مدیریت کرونا، فهم نحوه شکلگیری و بستر نقشآفرینی تاریخی آن است که ابتدا بایستی بدان پرداخت.
۱-۱- تاریخ شبکه بهداشت
ایده اصلی شبکه بهداشت (بهورز) [۱] که در روستاها و خانههای بهداشت فعال است، از کشور چین آغاز شد. این بحث تابع بیماریهای واگیردار و وضعیت بد بهداشتیای است که در آن کشور به وجود آمد. ایده «پزشک پابرهنه» در دهه ۷۰ میلادی مبتنی بر این مطلب بود که لزوماً نیاز به پزشکانی نداریم که تحصیل بلندمدت کرده باشند و مدت زیادی را صرف تخصص نموده باشند و اغلب در شهرها مستقر شوند، بلکه با آموزش کوتاهمدت یا حتی چند هفتهای بسیاری از نیازهای کاربردی پزشکی را میتوان مرتفع نمود و وضعیت بهداشت عمومی را خصوصاً در روستاها ترمیم نمود. با این تجربه، این ایده در جهان نیز گسترش یافت. این موفقیت چین در بهداشت از سویی باید در فضای تقابل دو بلوک غرب و شرق مورد دقت قرار بگیرد. فشاری از غرب در مقابل ایده کمونیستی چین که شعار سلامت برای همه (health for all) را داشت، به کشورهای تابع بلوک غرب از جمله ایران وارد شد. لذا شاهد سازمان بهداشت، سپاه بهداشت و مواردی از این دست در ایران آن دوره هستیم.
۲-۱- شبکه بهداشت در ایران
بهورز امتداد همین دغدغه بهداشتی در دهه ۵۰ در ایران است و بعد از انقلاب با رشد بیشتر و نظام بهتری گسترش مییابد. این اقدام در فضای بعد از انقلاب با سازوکارهای بهتر و مفصلتری در کل کشور دنبال میشود. کار ویژه شبکه بهداشت بعد از انقلاب که باعث تمایز آن با قبل بود: «خدمت فعالانه به مردم» بود که شامل آموزش کوتاه مدت و اعزام فوری آنان بود. از سویی اینها فعالانه خدماتی مانند واکسن، خدمات محیطی و خدمات درمانی و اجتماعی و… را ارائه میکردند.
۳-۱- بهداشت؛ اولویت دهه شصت
در دهه ۶۰ و بخشی از دهه ۷۰، «بهداشت»، اولویت وزارت بهداشت در این دوره بوده و تحولات چشمگیری رخ داده است. از ثمرات در اولویت بودن بهداشت این بود که بسیاری از بیماریها در این دوره در کشور ریشهکن شدند. از جمله مهمترین آنها فلج اطفال بود چرا که به واسطه یک شبکه اجرایی عملیاتی بسیاری از اقدامات بزرگ قابلیت تحقق پیدا کرد. به عبارتی بعد از مدل نظری قبل از انقلاب، ما بعد از انقلاب اسلامی، به یک مدل اجرایی رسیدیم که تجربه آن در قبل از انقلاب شکست خورده بود. مدل اجرایی که طبق آمار نهایتاَ با ۱۵ نفر اداره میشد. البته اثرات مثبت و منفی هم داشته ناظر به موضوع بیماریها، جمعیت و … . دهه ۷۰ تا دهه ۹۰، این تصور که مسأله بهداشت رشد کرده و خیلی به آن پرداخته شده است، برای مسئولین شکل میگیرد، که در نتیجه از توجه به آن میکاهند. لذا معاونت بهداشت وزارت به حاشیه میرود و درمان از بهداشت بسیار جلوتر میرود.
۴-۱- بهداشت ضعیفشده، تضعیفکننده مدیریت بحران کرونا
قاعدتاً در بحران کرونا، فرمانده عملیات بایستی معاونت بهداشت وزارتخانه باشد، چرا که اصل مسئله از سنخ مسائل بهداشتی است و عِدّه و عُدّه و تجهیزات و زیرساختها و … ذیل شبکه بهداشت و معاونت بهداشت قابل تعریف است. خود جایگاه معاونت بهداشت نیز در وزارتخانه به حاشیه رفته است. این ضعف از حیث بودجهای نیز قابل رهگیری است؛ در بودجه وزارت بهداشت، ۷ تا ۹ درصد برای بخش بهداشت، ۳ تا ۴ درصد جهت پژوهش هزینه میشود و حال آن که حدود ۹۰ درصد بودجه این وزارتخانه صرف درمان و آموزش میگردد. اینکه چرا این چنین شد بحث مستوفایی است. اجمالا اینکه طرح پزشک خانواده، طرح تحول نظام سلامت کاملاً درمانمحور بود و مسائلی از این قبیل.
۵-۱- کرونا فرصتی برای تجدیدنظر در شبکه بهداشت
کرونا دوباره این فرصت را به کشور داد که به مسأله بهداشت توجه بیشتری شود و این شبکه دوباره نقش خود را بازیابد. اما باز این توجه به درستی شکل نگرفت. شبکه بهداشت در شهرهای بزرگ مثل تهران و کلانشهرها مانند شهرهای کوچک و روستاها شکل نگرفته است و اگر مراکزی هستند به صورت منفعل پذیرای شهروندان هستند. اما در حال حاضر مراکز بهداشتی درمانیای در شهرهای بزرگ سازماندهی شدهاند که بحثهای غربالگری اولیه را انجام و ارجاعات لازم را صورت میدهند. بحران کرونا نیاز به شبکه بهداشت را تقویت کرد تا خود مردم به استقبال آن بروند. البته ما عملا از این فرصت استفاده نکردهایم.
۲- مدیریت بحران یا رشد در بستر ابتلاء، دو رویکرد در مواجهه علوم اجتماعی با کرونا؛ آقای علی جعفری
بحث اصلی در این ارائه، منظر و نگاهی است که در مورد مسئله اجتماعی کرونا اتخاذ میشود و اثری که این منظر در مدیریت و کنترل بحران و مواجهه با آن دارد. دو منظر در نگاه به کرونا قابل رهگیری است؛ یکی، نگاه متعارف مدیریت اجتماعی، جامعهشناسی، روانشناسی اجتماعی، سیاستگذاری و… و یک سطح و افق نگاه هم در ادبیات دینی داریم به اسم «ابتلائات». ما معمولا به ابتلائات در سطح فردی توجه خوبی داریم یعنی در جامعه اسلامی در لایه فردی این نگاه وجود دارد ولی این نگاه به سطح اجتماعی و لایه سیاستگذاری معمولاً کشیده نمیشود و الگوهایی را میبینیم که با این چارچوب و منظر نمیخواند. بحثی که بنده قصد ارائهاش را دارم این است که اگر این منظر (ابتلاء الهی) در سطح جامعه اسلامی اتخاذ گردد چه ثمراتی خواهد داشت و چه تأثیراتی در نوع نگاه علوم اجتماعی و نوع مواجهه ما با این مسئله خواهد داشت.
۱-۲- ادبیات دینی ابتلاء
در رویکرد الهی همه حوادث زندگی انسان تعبیر به «بلاء» شده و آنچه مافیالضمیر انسان است را آشکار میکند. تعبیر قرآنی آن عبارت است از: «لنبلوکم ایّکم احسن عملا». تعبیر بلاء هم مصداقش که این معنا برایش جعل شده است؛ آن گلیم مستعملی است که تار و پودش و بنیهاش از فرط پاخوردن و استفاده آشکار شده است. در نگاه دینی، هم نعمتها و هم نقمتها بلاء و امتحان هستند. ابتلائی که در پی اهداف و اغراضی است؛ الدنیا دار بالبلاء محفوفه، کل زندگی دنیایی با بلا آمیخته شده است.چند محور اصلی در توجه به بلاء در ادبیات دینی قابل رهگیری است:
– تأکید بر امتحان بودن، که موجب رشد انسان و خالصسازی اوست و باطن او را آشکار میکند.
– به تناسب مرتبه رشد انسان، شدت بلا افزایش مییابد، البلاء للولاء و تعابیر متفاوت مفصلی که در این باب وجود دارد.
-دو نوع بلاء داریم: ابتلاء فردی و ابتلاء امم، و روایات ابتلاء امم و راهکارهای آن در امتداد ابتلاء فردی است ولی درجاهایی متفاوت میشود.
-تأکید بر شدت ابتلاء در آخرالزمان به تناسب رشد انسان و گسترش دامنه ابتلاء
این منطق ابتلاء در سطح فردی ممکن است موجب آرامش ما شود اما در سطح اجتماعی آن ها را دخیل نمیکنیم.
۲-۲- دو نگاه جامعهشناسی
۱- نگاه مادی: مبنای شکلگیری ارتباطات اجتماعی، نیازهای مادی و منافع مادی و استخدام یکدیگر است. حیات اجتماعی بر مبنای اعتبارات استخدامی شکل میگیرد. به عبارتی عدم توان افراد در تأمین نیازها آنان را به استخدام یکدیگر وامیدارد. ما متأسفانه حیات اجتماعی را فقط همین سطح فهم میکنیم.
۲- نگاه دینی: حیات اجتماعی بر مبنای استخدام شکل نمیگیرد، هویت جمعی و تحقق ولایی مؤمنین با هم و در نسبت با امام شکل میگیرد.
تفاوت این دو نگاه این است که در نگاه دینی، بلاء وضع شده تا ما از اعتبارات اجتماعی به سمت وحدت حرکت کنیم. جامعه غربی که بر مبنای منافع شخصی شکل گرفته، با بروز بلاء از هم گسیخته شده و غرب وحشی بروز میکند. در نگاه دینی، ابتلاء قرار است اعتبارات اجتماعی را بشکند و وحدت جمعی ارواح مومنین را تقویت کند تا جمع ما بر مبنای منافع فردی شکل نگیرد.
در ادبیات حضرت آیتالله خامنهای مدظله نیز این اشاره به تمدن غرب اشباع شده است؛ تمدن وحشی غرب، جامعه غرب وحدت دارد اما وحدتش اعتباری است پیرامون منافع است. لذا تا هنگامی که منافع اینها در چپاول دیگران است در تأمین آن متحد هستند اما وقتی یک چیزی حمله میکند به منافع این جمع، دیگر آن اتحاد معنایش را از دست میدهد و بسیاری از این دایره اعتبار منافع خارج میشوند. در نگاه دینی ما بر اساس اتحاد ایمانی با یکدیگر جامعه را تشکیل دادهایم.
۳-۲- تفاوت مبانی؛ تفاوت مدیریتها
این تفاوت دیدگاه خود را در مدیریت بحران کرونا نشان میدهد؛ که کدام یک از رویکردهای منفعتگرایانه و مصلحتگرایانه و انسانی را اتخاذ نماییم. در بیانات آیتالله خامنهای در خصوص مسئله کرونا، ما شاهد دلالتهای چارچوب ابتلائات اجتماعی هستیم. اشاره ایشان به درپیشداشتن رشد جامعه در پس این مسئله و اینکه ایشان این مسئله را فرصت یاری جامعه دینی ما دیدند و مسیری که ایشان در چارچوب طرح رزمایش همدلی و مواسات در سخنرانیهای دیگر و مناسبات با امام عصر (عج) و بحث ظهور داشتند در این راستا قابل تحلیل است.
اما در سویی در مدیریت بحران کرونا، تبیین نگاه غربی را داشتیم، به سطح فردی مثل فاصلهگذاری اجتماعی توجه شد اما به مسأله تقویت روابط ایمانی برای عبور از این ابتلاء هیچ اشارهای نشد. به تعطیلی مراکز تجمع دینی اشاره شد که سطح ظاهری جلوگیری از شیوع بیماری است که درست است اما در سیاستگذاری به مبحث اتحاد قلوب پرداخته نشد و فکری برای واقع شدن و تقویت آن نشد. مصادیق بسیاری است که ما در لایه سیاستگذاری بر اساس الگوی استخدام اجتماعی رفتار مینماییم. وقتی ابتلائات اعتبارات اجتماعی را برهم میزنند؛ تولید اعتبار جدید حادث میشود. وقتی روابط ظاهری اعتباری برهممیخورد همگی به سمت فضای مجازی حرکت میکنیم. در حالی که میتوان اعتبارات جدید بر مبنای رفتارهای حقیقی شکل پیدا بکند؛ مثلاً در هنگامه ابتلاء جنگ، آنهایی که واقعاً توان فرماندهی داشتند در مصدر فرماندهی قرار میگیرند؛ به عبارتی ابتلاء با خالصسازی، افراد توانمند و شایسته را در مصدر مدیریتی قرار میدهد. بر این اساس در دل ابتلائات بایستی محور رشد را محوری اساسی ببینیم که این موضوع در لایه سیاستگذاری قابلیت طراحی دارد. در مقابل در جامعه غیرالهی این ابتلائات موجب حسرت و نقمت میشود.
۳- تابآوری ملی و بحران کرونا، آقای محمدامین ذبیحی
بحث بنده در مورد تابآوری در سه حوزه و با تمرکز بر سطح ملی است. دولتها، جوامع و… نیز همچون افراد میتوانند دچار بحران شوند. مسائل مختلفی چون جنگ، تحریم، زلزله و… از جمله این موارد هستند. خطرها در مورد سیستمها از سه منظر قابل بررسی هستند:
۱- فاکتور تابآوری سیستم؛ توان مقاومت و استقامت
۲- انعطافپذیری سیستم؛ میزان توان جهت بازگشت و ریکاوری
۳- حساسیت؛ واکنش نشان دادن نسبت موارد و مسائل
۱-۳- تاریخچه ادبیات تابآوری
برای اولین بار و بیش از ۴۰ سال پیش واژه تابآوری در ادبیات روانشناسی با تأکید بر تابآوری فردی مطرح شد. ادبیات تابآوری به معنای امروزی آن از بحران مالی ۲۰۰۸ به بعد در ادبیات علوم اجتماعی مطرح میشود. جنبشهای اجتماعی متعاقب بیداری اسلامی نیز از جمله زمینههای طرح این مبحث بوده است. سطوح تابآوری در سه دسته فردی، سازمانی و تابآوری ملی که مورد توجه ما است قابل بررسی است.
۲-۳- عوامل مؤثر بر تابآوری
الف) عوامل جامعهشناختی: ساختارها و روابط اجتماعی؛ محیط جامعه، فرهنگ جامعه و… عوامل جامعهشناختی که به تابآوری اجتماعی کمک میکند بدین قرار هستند.
۱- انسجام ملی؛ مردم خود را در مقابل یک خطر واحد ببینند و به وحدت خودشان بپردازند.
۲- حمایت اجتماعی: گروههای اجتماعی که فعالیت دولت را پوشش میدهد. این گروههای برخی شکافهای حکمرانی را میآیند پر میکنند.
۳- استحکام سیستم: به عبارتی ساختار و سیستم از درون خود توان تحمل داشته باشد.
۴- فراوانی سیستم: چقدر ساختار به راه حل خلاقانه و سریع میرسد؟
۵- با تدبیر بودن سیستم
۶- نوآوری اجتماعی: استفاده از فرصتهای موجود در دل تهدیدها
۷- حکمرانی خوب: توجه به شاخصهای مختلف سلامت، حقوق شهروندی و…
۸- توسعه اجتماعی: اهمیت ویژه به سلامت و آموزش و …
۹- موارد دیگر: مثل اعتماد عمومی به دولت، کیفیت رهبران، مشارکت جمعی و…
ب) عوامل روانشناختی: ویژگیهای شخصیتی فرد که بسته به ویژگیهای روانشناختی افراد و جمع افراد آن تفاوت جوامع را رقم میزند.
ب) عوامل روانشناختی:
۱- نوع شناخت اجتماعی: این نوع شناخت به نوع ادراک مردم و افراد از حوادث و اتفاقات حیات اجتماعی اشاره دارد.
۲- نوع یادگیری اجتماعی: یادگیری اجتماعی در ضمیرخودآکاه و ناخودآکاه صورت میگیرد و تاثیرات خود را در ساخت کلیشهها و برساختها بروز میدهد.
۳- احساس کنترل بر زندگی:
۴- احساس عزت نفس: افراد از لحاظ روانی احساس رضایت از برقراری ارتباط با دیگران دارند و القای این نکته در ذهن آنها وجود دارد که معتقدند همه افراد جامعه دارای ویژگیهای برتر و منحصر به فردی هستند و برای آنها احترام قائلند و همچنین احساس توانمندی در استفاده از منابع درونی برای رفع مشکلات دارند.
۳-۳- تابآوری در کرونا
همه این موارد با بحران کرونا قابل تطبیق است که جامعه ما به لحاظ اجتماعی و فردی چه مقدار تابآوری دارند. افراد جامعه تا چه میزان آمادگی پذیرش و مواجهه با این بحران را دارند. میزان اعتماد مردم به ساختارها چگونه است. دولتها بایستی دائماً در حال رصد این موارد و این ادراکات باشند مسئولین باید آمار این موارد و راه حل جبران آنها را داشته باشند؛ به عبارتی بایستی داشبوردی از اطلاعات شناختی، حسی- عاطفی و …موجود باشد تا با مراجعه به آن وضعیت جامعه را سنجید و دست به تجویز زد.
۴- کرونا و تغییرات فرهنگی؛ آقای پرهام روشنایی
بحثی که بنده ارائه میکنم گزارشی از یافتههای علمی هسته است و سعی میکنم نکاتی از این موارد را در اختیار قرار دهم. عنوان بحث بنده «کرونا و تغییرات فرهنگی» است و سعی میشود تصویری کل به جزء از وقایع و رویدادهای فکری جامعه در قالب ۴ موضوع ارائه شود.
۱-۴- تحلیلهای ناظر به کرونا
تحلیلهایی که در حوزه کرونا شده در دو دسته قابل بررسی هستند. یکی تحلیلهای تقلیلگرایانه که به واقعیت کرونا به تمامه نمیپرداختند مثل هیچانگاری کرونا در روزهای نخست مواجهه دولت با این بیماری که برای آن مبنا بود. نوع دیگر تحلیلها، موسوم است به overdoze؛ که همه مسائل جهان را با کرونا سنجیدند. که میتواند از تحلیلهای فرهنگی نشأت گرفته باشد. مانند اظهار نظر آقای خسرو باقری که گفته بودند تغییرات آنتولوژیکی در فهم ما از جهان را باعث شد یا گفتهاند کرونا موجب تقویت جامعه شده است یا عباراتی چون تغییرات زیستبوم جهان و نوع صفآرایی جهانی و امثال آن.
۲-۴- حوزههای درگیر و متأثر از کرونا
الف) جامعه
عدهای بیان کردند که کرونا موجب تقویت جامعه شده است. سوال اینجاست که جامعه در بعد فردی تقویت شده یا بعد جمعی. اما به نظر میرسد که جامعه در بعد جمعی یعنی هویت کلی تجزیهناپذیر، تقویت نشده است چراکه مسألهای مثل ترس جمعی، تغییر رفتار اجتماعی و… طبق آمار افزایش نیافته که متقابلا موجب تقویت جامعه شود. در مصداق شهادت حاج قاسم اما آن کل تجزیهناپذیر (جامعه) پیرامون این قهرمان ملی تشکیل شد و جامعه خصلتهایی را از خود بروز داد که در جوامع غربی شاهد نبودهایم. یک پیمایشی را موسسه ایسپا برگزار کرده که تنها ۳۶ درصد مردم نسبت به کرونا ترس داشتهاند تا بتواند موجب تقویت جامعه شود. بیش از ۵۰ درصد افراد مسن گفتهاند از کرونا نمیترسند. در مجموع میتوان گفت که جامعه از کرونا زیاد نمیترسد پس اگر بگوییم جامعه بر اثر ترس جمعی تقویت شده است، طبق این پیمایشها درست نیست. نکته دیگر در باب تشییع جنازههای فردی بود؛ نسبتهای خویشاوندی نیز در کرونا شکسته میشود؛ بحث بعدی رعایت مسئله بهداشتی است که بنده آن را جزء مسائل فردی میدانم و افزایش رعایت این توصیههای بهداشتی را دلالتی برای تقویت فردگرایی میدانم؛ نزدیک به ۷۶ درصد مردم تغییر رفتار بهداشتی داشتهاند. جمعبندی بنده آن است که جامعه تقویت نشده است اگر هم تقویت شده است؛ جامعه فردگرا تقویت شده است نه جامعه جمعگرا. یک اتفاق خوب اما این بود که نهاد خانواده تقویت شد و حدود ۸۰ درصد اعلام کردهاند اختلافات خانوادگی ندارند و ۵۶ درصد تمایل به امتداد خانهنشینی دارند.
ب) دولت
به نظر میرسد دولت در این ماجرا تقویت شد. در حال حاضر دو جریان دولت را تضعیف میکنند. دو جریان متقابل جهانی شدن و جریان دولت حداقلی، موجب تضعیف دولت میشود اما کرونا دولت را تقویت کرد. اما سؤال اینجاست که آیا تقویت دولت به معنای تقویت سرمایه اجتماعی دولت است؟ به نظر میرسد که خیر و مردم قبلا تصمیمات خود را اتخاذ کردهاند و با این ماجرا ممکن است نگاه سیاه به دولت مدتی تعلیق شود اما بعد از کرونا به شرایط قبل باز میگردیم. در مدیریت کرونا، رضایت مردم نزدیک به ۶۰ درصد بوده است اما در تغییر ایجاد کردن در فضای کسب و کار کمتر از ۲۰ درصد معتقدند که دولت کاری انجام دهد. حفظ دوقطبیهایی مثل تحریمها و مقاومت؛ بحث پزشکان بدون مرز از شواهد مؤید این بحث است.
ج) دین
به نظر بنده در اوایل تا حدود ۱۳ فروردین، نهاد دین به نوعی تضعیف شد و گفتمان دین عقلانی تضعیف شد. مواردی مثل داروی روغن بنفشه، چلّهی قرن، دستورهای طبی اسلامی و… از این موارد بود که دین غیرعقلایی را بازنمایی میکرد. اما با حرکت آقا در روز درختکاری، گفتمان عقلانیت دینی تقویت شد و بعد از این اتفاق، ورود بدنه ایدئولوژیک شکل گرفت. هیأتها، صداوسیما و… این گفتمان عقلانیت دینی را تقویت کرد. برگزاری مناسک دینی به صورت مجازی از جمله این موارد بود. یک آمار جالب این بود که ۴۵ درصد مردم بیان کردهاند که گرایش به دین افزایش یافته است که علت همان ماهیت بحران است در مجموع، گفتمان اسلام ناب رشد بیشتری یافت. چند تهدید و فرصت در پیش داریم. ماه مبارک ظرفیت مناسبی است و در مجموع فرصتهای پیش روی ما بیش از تهدیدهاست. یک تهدید همان فضای دوقطبی است که همیشه دنبال شده است.
د) ایثار اجتماعی
بحث بعدی مبحث ایثار اجتماعی است، اشارهای که حضرت آیتالله خامنهای به رزمایش همدلی داشتند به اینجا میتواند منجر شود که گفتمان ایثار اجتماعی توسط بدنه فعال اجتماعی ترویج شود که درصورت استمرار آن میتوان تا حد زیادی فقر را نیز در جامعه ریشهکن نمود. یک ملاحظه آن است که کار محدود به بدنه فعال اجتماعی نشود و بتوان اقشار دیگر خصوصاً طبقه متوسط را نیز به این عرصه وارد نمود.
————————————————————————————–
[۱] – نام فارسی کارکنان شبکه بهداشت