در جنگ روایت‌ها اصل و متن واقعه تحریف نمی‌شود، بلکه تحلیل و روایتی وارونه از آن ارائه می‌شود. جای جلّاد و شهید عوض می‌شود و حق به صورت باطل جلوه داده می‌شود و باطل بر مسند حق می‌نشیند. کسی در جنگ روایت‌ها پیروز می‌شود که روایت او غالب و پذیرفته شده است و تا زمانی که روایت آن روایت پیروز است، راوی هم پیروز این جنگ است. حتّی اگر در میدان واقعی شکست خورده باشد!

آنچه بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) منجر به شکل‌گیری جریان سقیفه و تغییر جریان حاکمیّت اسلامی و انحراف از مسیر بعثت نبی مکرم اسلام(ص) در طول تاریخ جامعه اسلامی شد، فراموشی واقعه غدیر و بیانات پیامبر(ص) نبود! بلکه روایتی از غدیر بود که «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»[۱] را تفسیری متفاوت می‌کرد و ولایت را از معنای تام آن که از محبّت و مودّت تا حکومت و ولاء سیاسی بود، به دوستی و محبّت تقلیل می‌داد و همین تفسیر زمینه را برای تبدیل دوستی‌ها به دشمنی‌ها توسّط جریان نفاق فراهم کرد و این اتفاقی بود که با یک عملیات روانی حساب‌شده و دقیق، زمینه سقیفه را در فاصله کوتاهی از غدیر فراهم کرد. با تمهیداتی که پیامبر(ص) برای غدیر اندیشید، جنگ با اصل واقعه غدیر و انکار آن در قدم اوّل ممکن نبود، امّا وقتی جنگ به عرصه روایت و برداشت از سیره پیامبر(ص) و واقعه غدیر کشیده شد، قلب ماهیّت غدیر ممکن شد، و این همان چیزی است که از آن می‌توان به «جنگ روایت‌ها» تعبیر کرد. پس از آن بود که با انحراف جریان حاکمیت، تحریف روایات نبوی(ص) و حذف تدریجی اصل واقعه غدیر نیز ممکن شد. خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) دقیقاً در موضع مقابله با تفسیری از سیره پیامبر(ص) بود که با عمل به آن، مسیر حاکمیت دینی تغییر کرد. حضرت زهرا(س) در این جنگ روایت‌ها، در خطبه فدکیه به تبیین تصویر واقعی می‌پردازد و با ارجاع به اصول و مسلّمات اسلامی در مقابل تفسیری از اسلام که می‌گوید پیامبر(ص) برای بعد از خود خلیفه تعیین نکرده است و آن را به امّت واگذار کرده، قرائتی که می‌گوید پیامبران ارث بر جای نمی‌گذارند و فدک به حضرت زهرا(س) نمی‌رسد بایستد. ایشان با فدک شروع می‌کند، اما فدک بهانه‌ای است برای نشان دادن کذب این تفسیر و روایت با اصول مسلّم تا نشان داده شود، تفسیر و روایت آن‌ها از حکومت هم باطل است.[۲] و این درسی است برای ما در افق تاریخ اسلام برای جلوگیری از تحریف انقلاب بعثت گونه امام خمینی(ره).

اینکه در مراسم تودیع و معارفه سرپرست مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، حجت‌الاسلام سید حسن خمینی بیان می‌کند که «ما نه خودمان و نه هیچ نهادی را متولی انحصاری قرائت و تفسیر شخصیت و اندیشه امام نمی‌دانیم و هیچ‌وقت نیز جلو نقل خاطرات از امام را نگرفته‌ایم؛ گرچه اگر جایی سندی برخلاف آن داشته باشیم، منتشر می‌کنیم.» اگر به معنای اجازه فهم و تفسیر عمیق‌تر امام(ره) به دیگران در چارچوب مبانی و اصول مکتب امام(ره) باشد سخن درستی است. امّا در جنگ روایت‌ها، بیش از آن که ارائه سند و جلوگیری از تحریف متن واقعه مطرح باشد، ارائه اصول و محکمات بیّن و جلوگیری از تفسیر به رأی و روایت منفعت‌طلبانه از واقعیّت مطرح است. امّا عملکرد مؤسّسه تنظیم و نشر امام(ره) به صیانت از متون و آثار امام(ره) بسنده می‌کند.

این مؤسّسه در مواردی که کسی خود را منسوب به امام(ره) معرفی می‌کند و بر اساس اسناد و تاریخ درست می‌گوید، اما با این انتساب به قانون‌شکنی روی می‌آورد، باید برای حفظ خط امام(ره) احساس وظیفه کند و به میدان بیاید و نشان دهد که این روایت، روایت غلط از امام(ره) است. یا وقتی کسی با بیان خاطراتی از امام(ره)، راه سازش با استکبار را هموار می‌کند، باید به میدان بیاید و نشان دهد روایت سازش، مخالف صریح اصل استکبارستیزی امام(ره) است. وقتی شخصی از شاگردان و همراهان سابق امام(ره) از مسیر امام(ره) منحرف می‌شود، باید بداند که از نظر امام، ملاک حال فعلی افراد است و در مطالب خود او را «فرزند امام» عنوان گذاری نکند! وقتی عدّه‌ای برای اعدام منافقین به دستور امام(ره) اشک تمساح می‌ریزند، باید به میدان بیاید و موضع صریح امام(ره) در مقابل منافقین را بیان کند تا جای جلّاد و شهید عوض نشود!

شاید گفته شود که موسسه وظیفه تنظیم و نشر آثار امام(ره) را بر عهده دارد نه حفظ و صیانت از اندیشه و راه امام(ره)! در این صورت سؤال این است که اوّلاً کارکرد چنین حفظ و نشری برای انقلاب و امام(ره) چیست؟ ثانیاً روایت‌سازی‌های مخالف اصول امام(ره) چه جایگاهی در وظایف این مؤسّسه دارد؟

[۱] – خطبه غدیر پیامبر اکرم(ص)

[۲] – برای فهم بهتر مقابله حضرت زهرا (س) در جنگ روایت‌ها رجوع کنید به: http://www.hkashani.com/?cat=5364