وقتی پیرامون تحریم اخبار و یا گزارشاتی می شنویم به ذهنمان مصادیقی تبادر می شود، به طور مثال تحریمهای اقتصادی با انواع و اقسام آن، مالی _ بانکی، بیمه،حمل و نقل و فروش نفت و ... یا تحریم تسلیحاتی و نظامی یا تحریمهای فناوری یا تحریمهای فرهنگی و تحریمهای سیاسی و یا تحریمهای رسانهای. این یادداشت براین موضوع تمرکز دارد که باید ذهن ما مقداری کلان تر و با عمق بیشتری به موضوع تحریم توجه کند و صرفاً تحریم های اقتصادی و یا موارد فوق الذکر را مورد توجه قرار ندهیم، چرا که این بحث خود بخشی از پازل دشمن است که می خواهد ذهن ما را فقط درگیر این نوع از تحریم های ظاهری کند و به پشت پرده تحریمها فکر نکنیم و در واقع در زمین بازی که آنها طراحی نموده اند بازی کنیم و به دنبال راهکارهای دور زدن تحریم ها باشیم.
تحریم واژهای است که وقتی آن را می شنویم به ذهنمان بر اساس زمینه کاری و یا اخبار و گزارشات رسانهای مصادیقی تبادر می شود، به طور مثال تحریمهای اقتصادی با انواع و اقسام آن، مالی _ بانکی، بیمه،حمل و نقل و فروش نفت و … یا تحریم تسلیحاتی و نظامی یا تحریمهای فناوری یا تحریمهای فرهنگی و تحریمهای سیاسی و یا تحریمهای رسانهای نظیر کاری که برای اربعین انجام میشود و یک اتفاقی مثل اربعین را تحریم رسانهای میکنند و یا تحریم اشخاص مانند کاری که در مورد ایران و حزب الله از سوی ایالات متحده انجام می شود اینها چیزهایی است که معمولاً ما میدانیم و با آنها آشنا هستیم ولی در این یادداشت به این نکته می پردازیم که وقتی صحبت از تحریم می شود باید ذهن ما مقداری کلان تر و با عمق بیشتری به این موضوع توجه کند و صرفاً تحریم های اقتصادی و یا موارد فوق الذکر را مورد توجه قرار ندهیم، چرا که این بحث خود یک بخشی از پازل بازی دشمن است که می خواهد ذهن ما را فقط درگیر این نوع از تحریم های ظاهری باشد و به پشت پرده تحریمها فکر نکنیم و در واقع در زمین بازی که آنها طراحی نموده اند به دنبال راهکارهای دور زدن تحریم ها باشیم.
در موضوع تحریم دو دسته تحریم بسیار مهم و تاثیرگذار در روند فعالیت ها است که کمتر به آنها توجه شده است و یا به عبارتی بهتر این رویکرد و نوع نگاه کمتر در مواجهه با تحریم مورد مداقه قرار گرفته است؛ یکی تحریم روانی و ذهنی است و یکی تحریم مدیریتی
این دو تحریم پنهان همانطور که از عنوان آنها مشخص است، یکی فعالیتهای ذهن شما را تحت تاثیر قرار می دهد و سعی دارد ذهن شما را از فلج کند، قوه ایده پردازی و خلاقیت و نوآوری را از شما بگیرد و این حس را در شما ایجاد کند که تلاش و کوشش شما راه به جایی ندارد و یکی دیگر اینکه مدیریت شما و تصمیم گیری مدیران شما را تحریم میکند.
تحریم روانی و ذهنی:
قرآن کریم در سوره زخرف در رابطه با فرعون و قوم بنی اسرائیل اشاره دارد که « فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ » فرعون، بنی اسرائیل را تحقیر میکرد و آن تحقیر کردن یک نوعی از تحریم بوده است و از اینجا می توان دریافت تحقیر کردن و ایجاد فشار روانی و فشار اجتماعی یک ملت خود میتواند یک از اهداف اصلی تحریم باشد. در این نوع تحریم، دشمن درصدد این موضوع است تا با فشار روانی که وارد میکند ذهن شما را از فکر کردن فلج کند،قوه ایده پردازی و خلاقیت و نوآوری را از شما بگیرد و این حس را در شما ایجاد کند که تلاش و کوشش شما راه به جایی ندارد و هر قدر که شما تلاش بیشتری کنید ثمرهای نخواهد داشت و مثل پا زدن در دوچرخه ثابت فقط باعث تحلیل رفتن انرژی خواهد شد ولی در انتها متوجه می شوید که مسافتی را طی نکرده اید، که شاهد مثال این موضوع اتفاقی است که برای کشور لیبی اجرا شد، یعنی دشمن آنقدر فشار قوی روانی و اجتماعی آورد که دولت مردان و مردم لیبی گفتند که راهی جز تسلیم نداریم و خود را تسلیم کردند.
تحریم مدیریتی:
در این نوع تحریم، دشمن از طریق پروژه نفوذ مدیریت شما را تحریم میکند و از طریقی بر مدیران و سیاستگذاران ارشد شما نفوذ میکند، حال نفوذ میتواند در زمینه چارچوب فکری باشد، نفوذ رسانهای باشد یا میتواند نفوذ از طریق افراد نزدیک و خانواده باشد.
برای واضح تر شدن این موضوع بررسی تاریخچه برخی تحریم های بین المللی بسیار روشن کننده بحث خواهد بود.
تحریمهای آفریقای جنوبی:
تنها در آفریقای جنوبی است که تحریمهایی که انجام شد باعث از هم پاشیدگی دولت گردید. در سال ۱۹۶۲، در نشست عمومی سازمان ملل قطعنامه ۱۷۶۱ تصویب شد. در این قطعنامه آمده بود که آپارتاید بر اساس موازین سازمان ملل، نقض حقوق بشر در آفریقای جنوبی است و تهدیدی برای صلح و امنیت جهان به شمار میآید. چند عضو از سازمان، تحریم داوطلبانه و قطع روابط سیاسی را درخواست کردند. این قطعنامه موجب تحریمهای اولیه بیشتر کشورها و تشکیل مجامع مخصوص علیه آپارتاید در سازمان ملل، توجه افکار عمومی کشورها و تشکیل پویشهای یکپارچه در سرتاسر دنیا گردید. با شروع سال ۱۹۶۵، یک تحریم سراسری دانشگاهی آغاز شد و دانشکدههایی در سراسر دنیا از سخنرانی، اجرای پروژه و برنامه در افریقای جنوبی سر باز زدند و برنامههای آن کشور را تحریم کردند. ورزشکاران نیز در جامعه آفریقای جنوبی گزینههای مهمی بودند. لذا محرومیتهای ورزشی از سال ۱۹۶۱ توسط فیفا (سازمان بین المللی فوتبال) شروع شد. ورزشکاران آفریقای جنوبی به بسیاری از رقابتهای بینالمللی فراخوانده نشدند و در المپیک ۱۹۶۴ توجهی به آنها نشد. ۵۰ کشور در اعتراض به شرکت آفریقای جنوبی، تهدید به تحریم المپیک ۱۹۷۰ کردند که در نهایت به اخراج این کشور از بازیها انجامید. در سال ۱۹۸۰ نیز سازمان ملل شروع به تدوین «فهرست دیدارهای ورزشی با آفریقای جنوبی» نمود که این فهرست شامل ورزشکاران و مقاماتی میشد که در مسابقات ورزشی در آفریقای جنوبی شرکت کردهاند و اساساً از روی گزارشهای رسانهای مطبوعات آفریقای جنوبی تهیه شد. حضور در این فهرست موجب عواقب ناگوار برای ورزشکاران نمیشد اما نوعی فشار روحی روانی بهشمار میآمد.سر انجام آپارتاید در آفریقای جنوبی در سال ۱۹۹۴، رسماً برچیده شد.
همانطور که می بینیم در این مورد تحریم ها بیشتر بر روی فشار روانی و ذهن کشور مورد تحریم متمرکز بوده است که البته موفق به از بین رفتن آن حکومت نیز می گردد.
تحریمهای لیبی:
در لیبی درگیریها از دوم دسامبر سال ۱۹۷۹ با یک آتش سوزی مشکوک که منجر به تعطیلی سفارت آمریکا در طرابلس شروع و با قرار گرفتن لیبی در لیست سیاه تروریستی آمریکا در ۲۷ دسامبر همان سال به صورت رسمی آغاز میشود و بر اساس فرمان رونالد ریگان رییس جمهور وقت آمریکا هرگونه مبادله با لیبی مورد تحریم قرار گرفته و اموال لیبی در آمریکا نیز مصادره میشود. با ساقط شدن هواپیمای خطوط هوایی «پان آمریکن» بر فراز «لاکربی» اسکاتلند و همچنین هواپیمای خطوط هوایی “یو تی ای” با شماره پرواز ۷۷۲ به مقصد پاریس در سال ۱۹۸۹ پرونده جدیدی برای لیبی در سازمان ملل متحد گشوده میشود که منجر به صدور سه قطعنامه تحریمی ۷۳۱، ۷۴۸ و ۸۸۳ بر ضد این کشور در شورای امنیت سازمان ملل متحد شد .این قطعنامهها علاوه بر این که از لیبی میخواست تا عاملان انفجار را به دادگاه بینالمللی تحویل دهند، تحریمهای اقتصادی را نیز بر علیه لیبی به اجرا میگذاشت.
در اواخر دهه ۹۰ میلادی، زمانی که لیبی به دلیل تحریمهای بین المللی و یکجانبه آمریکا به شدت در مضیقه مالی قرار گرفت. اولین نشانههای مذاکرات پشت پرده مقامات لیبیایی و آمریکایی بر سر تعطیلی برنامه هستهای این کشور نمایان شد در نهایت در ۱۹ دسامبر سال ۲۰۰۳ بعد از مذاکرات پشت پرده ۹ ماهه بین مقامات آمریکایی و لیبیایی وزیر خارجه لیبی از آمادگی کشورش برای توقف کامل برنامههای اتمی خود و امضای پروتکلهای مربوطه خبر میدهد. همچنین لیبی موافقت خود را با پذیرفتن بازرسانی به طور جداگانه میپذیرد و یک ماه بعد، یعنی در ژانویه ۲۰۰۴، هواپیماهای ارتش ایالات متحده نزدیک به ۲۵ هزار کیلوگرم از اسناد و تجهیزات مرتبط با برنامههای هستهای و موشکی لیبی را به آزمایشگاهی در ایالت تنسی منتقل کردند. در مارس همان سال هم بیش از ۱۰۰۰ سانتریفیوژ و قطعات موشکی به خارج از لیبی منتقل شدند. (جالب اینجاست که این اقدام لیبیهایی با تشویق گرم آمریکاییها همراه میشود و به آنها نوید یک «اقتصاد مرفه» داده می شود) مقامات ایالات متحده اظهار داشتند در صورتیکه لیبی به تعهدات خویش پایبند بوده و آن را بطور جدی اجرا کند امکان روابط به مراتب بهتری بین واشنگتن و طرابلس وجود دارد.
در سال ۲۰۱۱ پس از رسیدن اعتراضهای موسوم به بهار عربی به لیبی، قذافی سعی کرد از خلع سلاح داوطلبانه کشورش به عنوان ابزاری برای متقاعد کردن ناتو جهت توقف عملیات در لیبی استفاده کند ولی این کار موفق نبود. آمریکا نیز سفارت خود را در طرابلس بست و خواستار مقابله سخت با دولت لیبی شد. فاز اول حمله با عملیات گسترده ارتش فرانسه علیه نیروهای قذافی در بنغازی شروع شد و بلافاصله بعد از آن حمله زیر دریاییهای آمریکایی ادامه یافت. در ادامه عملیات نظامی علیه لیبی با بمباران نیروهای زمینی لیبی همراه میشود تا در نهایت در ماه مارس ۲۰۱۱ ادامه عملیات بر عهده سازمان ناتو برای حمایت از شورشیان قرار میگیرد. نگاهی به نحوه تسلیم شدن دولت قذافی در مقابل آمریکا و مقامات اروپایی نشانه هایی از تاثیر بر افکار مدیران و سیاست گذاران لیبی برای مخاطب نمایان میکند که مهر تاییدی بر تحریم مدیریتی این کشور در آن برهه زمانی است. (از سوی مقامات لیبیایی به منتقدان گفته می شد که در ازای برچیده شدن برنامههای هستهای و موشکی خود توانسته اند در جامعه بین المللی پذیرفته شوند و یک کرسی موقت شورای امنیت سازمان ملل متحد را به دست آورند که برای امنیت کشورشان بسیار حائز اهمیت است)
تحریمهای شیلی:
در کشور شیلی دولت آلنده از سال ۱۹۷۰ با رأی مردم روی کار آمد، سیاست استقلال اقتصادی و ملی کردن منابع زیرزمینی این کشور که مس مهمترین آن بود را در پیش گرفت؛ راهبردی که به هیچ عنوان مورد پسند شرکتهای آمریکایی که سهامدار منابع مس این کشور بودند، قرار نگرفت. به تدریج حلقه محاصره علیه دولت آلنده تنگ شد و علاوه بر تحریم خرید، اعتصاب رانندگان کامیون نیز فرآیند حمل و نقل را در این کشور را با مشکل روبهرو کرد. با این وجود دولت آلنده توانست به لطف یک سیستم رایانهای آنالوگ با تنها نزدیک به ۵۰۰ کامیون تمام نیازمندیهای اساسی شیلی را تأمین کند.
با این حال به قطع می توان گفت آنچه که توانست ضربه اصلی را به وجهه دولت در تأمین نیازمندهای کشور بزند، زنانی بودند که در اعتراض به گرسنگی با قابلمههای خالی در دست در سانتیاگو تظاهرات کردند. جالب اینجا بود که بسیاری از این زنان به هیچ عنوان علائم گرسنگی یا سوء تغذیه را بر چهره نداشتند به ظاهر جزو کارمندان و طبقه میانه یا مرفه محسوب میشدند اما چهرهای که با این راهپیمایی از شیلی در رسانهها منعکس شد، یک کشور قحطیزده و در حال گرسنگی بود. در هر حال اندکی بعد دولت آلنده با کودتای «ژنرال پینوشه» سرنگون شد اما اسنادی که سالها بعد از این کودتا منتشر شد نشان داد که اساساً این تظاهرات یک طرح کاملاً آمریکایی بود و در واقعیت خبری از گرسنگی در این کشور نبود بلکه آن چه که در حال اجرا بود یک جنگ روانی گسترده با استفاده از عوامل داخلی شیلیایی بود.
همانطور که در روند تحریم های شیلی نیز دیده می شود زمانی که تحریم های اقتصادی در این کشور مدیریت می شود، تحریم های روانی و ذهنی به همراه چاشنی نفوذ کار خود را انجام می دهد و باعث در هم شکستگی این حکومت ضد آمریکایی می شود.
آن چه از مطالب فوق می توان به صورت کلی نتیجه گیری کرد و به عنوان جمع بندی این بحث ارائه نمود این است که دشمن ادعایی دارد تحت عنوان اعمال تحریمهای فلج کننده،که بایستی دقت کنیم در اینجا موضوع فروش یا عدم فروش نفت خام نیست، دنیای امروز دنیایی نیست که بتوان فروش نفت یک کشور، آن هم کشوری مثل ایران را به صفر رساند، یا حتی تحریم بانک مرکزی و نقل و انتقالات مالی و تبادلات بانکی را به صورت جامع و کامل قفل نمود؛ بلکه آنجایی کشور فلج میشود که شما روی تحریم ذهنی و مدیریتی موفق باشید، آنجایی کشور فلج میشود که از طریق القا یاس و ناامیدی به مردم و جوانان یک کشور که موتورمحرکه کشور هستند حس ناتوانی و شکست نهادینه شود و تنها راه برون رفت از آن را در خارج از کشور و در دست سیاستمداران خارجی ببینند، آنجایی کشور فلج میشود که مدیران ارشد و اجرایی آرمانهای ابتدایی خود را فراموش کنند و سبک زندگی دیکته شده از سوی دشمن را انتخاب کنند، آنجایی کشور فلج میشود که همت و شجاعت و اراده از مدیران کشور برای اجرای راهکارهای مشخص حل معضلات موجود گرفته شود و آنها به فکر انتقامجویی های سیاسی و یا نادیده گرفتن منافع ملی به خاطر رسیدن به مقاصد سیاسی خود باشند.