شکاف میان روایت بود و نمود
شکاف میان روایت بود و نمود

آیا واقعاً اوضاع برای همه ما در حال بدتر شدن است؟ آیا همۀ سرمایۀ ما در حال ضایع شدن است؟ آیا ما دیگر نمی‌توانیم با این وضعیت، تشکیل خانواده دهیم؟ آیا خرید مسکن برای ما غیرممکن است؟ پاسخ این پرسش‌ها و مانند این‌ها، نیازمند تأمل است، شاید در نگاه اول و بسیار بدبینانه ما پاسخ دهیم که با وضعیت کنونی توان انجام هیچ کاری را نداریم، ولی به راستی آیا اینگونه است که شرایط اقتصادی کنونی، توان انجام هرکاری را از ما سلب کرده باشد؟

آیا واقعاً اوضاع برای همه ما در حال بدتر شدن است؟ آیا همۀ سرمایۀ ما در حال ضایع شدن است؟ آیا ما دیگر نمی‌توانیم با این وضعیت، تشکیل خانواده دهیم؟ آیا خرید مسکن برای ما غیرممکن است؟ پاسخ این پرسش‌ها و مانند این‌ها، نیازمند تأمل است، شاید در نگاه اول و بسیار بدبینانه ما پاسخ دهیم که با وضعیت کنونی توان انجام هیچ کاری را نداریم، ولی به راستی آیا اینگونه است که شرایط اقتصادی کنونی، توان انجام هرکاری را از ما سلب کرده باشد؟ اگر پاسخ به این پرسش منفی است، پرسش مهمی پیشرو خواهیم داشت که چرا این وضعیت ناامیدی پدید آمده؟ نگاشت حاضر به دنبال پاسخ به پرسش‌های یاد شده است و در تلاش است تا واقعیت موجود را با توضیح یک شکاف، تبیین نماید.

عصر اطلاعات نادرست و پیدایش وضعیت «می‌دانم»

مدت‌هاست که ما از عصر اطلاعات به عصر اطلاعات نادرست وارد شده‌ایم، هرچند در گذشته نیز به صورت‌های مختلفی ردپای این عصر قابل مشاهده است. علی رغم پیچیدگی مسائل اکنون و گسترش اطلاعات نادرست، «می‌دانم»‌ها در جامعه افزایش پیدا کرده است. بلاخره فضای مجازی گسترش یافته است و دسترسی به اطلاعات برای همه افزایش یافته، همین امر این باور را ایجاد کرده است، که دیگر «نمی‌دانم»‌ای وجود ندارد. برداشت از یک شخص یا واقعه در گرو یک سرچ و جستجوی اینترنتی است. بدون آنکه مطمئن باشیم آنچه دریافت می‌کنیم درست است، آنچه (در فضای مجازی) دیده می‌شود و آنچه (در فضای مجازی) موجود است را ملاک «دانستن» قرار می‌دهیم و بر مبنای آن تصمیم‌گیری می‌کنیم.

وضعیت «می‌دانم» در اکنون، محصول گسترش رسانه‌های جمعی و اینترنت است، در واقع این وضعیت ناشی از «روایت نمود» است. روایتی که خود مجموعه‌ای از «می‌دانم» هاست که در عصر اطلاعات نادرست به دست آمده است.

«روایت نمود» در اکنون

روایت نمود، شامل آن چیزی است که افراد جامعه در تلاشند تا آن را در خصوص وضعیت خود القاء کنند. زمانی که فرد بیمار باشد، تلاش می‌کند نمودی از بیماری خود ارائه دهد، بسته به اینکه چه بیماری دارد، نمود خاصی را انتخاب می‌کند، گاهی لنگ می‌زند تا نشان دهد که پایش دچار مشکل است، گاهی دستش را با پارچه‌ای می‌بندد که نشان دهد دستش بیمار است و گاهی هم در رختخواب می‌ماند تا بگوید سرما خورده است. البته که شخص می‌کوشد بازنمایی از حال درون خود ارائه دهد، تا دیگران یا به او کمک کنند یا او را به حال خود رها کنند و آزارش ندهند. این نمود در سطح جامعه با اندکی تفاوت نیز قابل ردیابی است، گاهی جامعه دچار بیماری می‌شود و کودکان کار گسترش پیدا می‌کند، نمودش در تشکیل سازمان‌های مردم نهاد فعال در این حوزه، یادداشت‌های دغدغه‌مندان این حوزه و حتی سیاستگذاری‌های قانونی قابل مشاهده خواهد بود. روایت نمود، افکارعمومی را بر یک مسئله مشخص یا یک وضعیت خاص متمرکز می‌کند.

در اکنون ایران، هرچند روایت نمود که قصد تشریح آن را داریم برای همگان قابل تعمیم نیست، اما دیده می‌شود که ناامیدی افزایش پیدا کرده است، افراد مدام عنوان می‌کنند با وضعیت اقتصادی کنونی و رشد مستمر قیمت مسکن، هرگز نخواهند توانست خانه بخرند، این وضعیت نمی‌گذارد تفریحی وجود داشته باشد، این وضعیت مانع از آن است که فرد بتواند خودرویی تهیه کند و اصلاً این وضعیت آینده را تباه می‌کند. این نمود را می‌توان در یادداشت‌های پر شمار این روزها در خصوص سرمایه اجتماعی، مشارکت سیاسی، تورم و … دید، حتی روایت نمود را می‌توان از طریق رسانه‌های جمعی و اجتماعی نیز ردیابی کرد. روایت نمود، سازنده وعده‌های برخی کاندیداها در سطوح مختلف اداری نیز می‌باشد. بلاخره آنکه روایت نمود، تعیین کننده میزان امید به آینده است.  

«روایت بود» در اکنون

«بود» همان وضعیتی است که در واقع وجود دارد و روایت بود، تشریح و تبیین وضعیت حقیقی است. هرچند روایت بود هم یک برداشت است، اما این برداشت مطابق واقع است و ناشی از اطلاعات نادرست نیست. روایت بود برداشتی است که ما مستقیماً و متأملانه به آن دست یافتیم و از این رو ارزشمند است. این روایت خود تعیین کننده حرکت‌ها و کنش‌های آتی ماست، اینکه ما، به صورت فردی در اکنون و آینده چه خواهیم کرد وابسته به روایت «بود» است. برای مثال شما با توجه به هزینه و درآمدتان و همچنین قیمت بازار، به این نتیجه می‌رسید علی رغم تداوم گرانی‌ها ولی در یک ماه آینده قادر خواهید بود یک اتومبیل بخرید، این تصمیم‌گیری شما ناشی از روایت «بود» است.

تفاوتی که روایت بود با نمود دارد این است که روایت نمود محصول یک ارائه جمعی است، حال آنکه روایت بود خود برداشتی فردی است، همچنین آنکه روایت نمود گسترش یافته است، اما روایت بود اینگونه نیست و معمولاً از آنِ سازنده خود و حداقل افراد مورد اطمینانش خواهد بود.

چیستی و چرایی شکاف بود و نمود

باید گفت ما در مقابل دو روایت متفاوت قرار داریم، روایت نمود که گستردگی زیادی دارد و به عنوان یک برداشت عمومی از جامعه عنوان می‌شود و روایت بود که اساس کنش‌های فردی ما است و براساس برداشت ما مطابق واقع است. از همین رو است که روایت نمود سهم بسیار بیشتری در زندگی اجتماعی دارد، چراکه اساساً روایت نمود برای ارائه آماده شده است و روایت بود، تصمیمات شخصی ما را هدایت می‌کند. متأسفانه در جامعه امروز ایران مشاهده می‌شود که فاصله زیادی میان روایت نمود و بود وجود دارد، چراکه بخشی از روایت نمود برساخت رسانه‌های بیگانه‌ای است که قصد نابودی انسجام اجتماعی ایران دارند و برخی دیگر از این رسانه‌ها منافع صاحبان خود را دنبال می‌کنند و نگاه اقتصادی به روایت نمود دارند. از طرفی ما ایرانیان در شرایط بد اقتصادی، مایل نیستیم به صورت واقعی توانمندی‌های خود را عنوان کنیم و ترجیح می‌دهیم روایت ما هم روایتی هماهنگ با روایت نداری و ناامیدی باشد.

روایت نمود می‌تواند خصلت «حقیقت‌گریزی و پنهان‌کاری» باشد که حسن نراقی در کتاب «چرا درمانده‌ایم؟» از آن یاد کرد. اما گذشته از آن، پرسش مهمی است که چگونه روایت نمود شکل‌ می‌گیرد؟ و این روایت چه تأثیری در زندگی اجتماعی ما دارد؟ روایت نمود خود چند عاملی است، عامل اول رسانه است که به عنوان یک مرجع ارائه روایت نمود در نزد مردم مورد اهتمام قرار می‌گیرد و به دلیلی گستردگی بالا و دسترسی آسان، به سرعت روایت نمود را تولید می‌کند. بسته به اینکه رسانه‌ها چه نسبتی با جامعه هدف دارند، روایتی که ارائه می‌دهند از واقعیت فاصله می‌گیرد.

عامل بعدی سلبریتی‌ها هستند. این عامل نیز که بسیار تحت تأثیر رسانه‌هاست و مایل است تا با ارائه صورتبندی نزدیک به روایت نمود ارائه شده توسط رسانه‌ها در ساخت روایت نمود سهیم باشد، بخش دیگری از روایت نمود جامعه را بر روی هم سوار می‌کند. فارغ از آنکه واقعاً چه اتفاقی در حال رخ دادن است. اما پیش از آنکه آخرین پرسش را مورد بررسی قرار دهیم و بررسی کنیم که روایت نمود چه تأثیری بر زندگی اجتماعی ما خواهد داشت. باید یک پرسش دیگری را مطرح کنیم، چرا روایت‌های بود و نمود یکسان نیستند؟

روایت «بود» همان انگیزه اصلی ما برای حرکت‌های روزانه است، روایتی که ما را بر آن می‌دارد تا شاغل باشیم، کار کنیم، پس انداز کنیم، ماشین بخریم، ماشین خود را عوض کنیم، برای ازدواج اقدام کنیم، در طرح خرید خودرو و مسکن ثبت‌نام کنیم و هزاران کاری که ما در طول زندگی خود انجام می‌دهیم، در واقع همان برداشت شخصی ماست که به ما می‌گوید تو می‌توانی و تلاش کن. روایت نمود، اما برساختی از اطلاعات نادرست و مغرضانه‌ای است که از سوی عوامل مختلف در جامعه منعکس می‌شود و نسبت چندانی با واقعیت ندارد، مؤید چنین نسبتی هم تفاوت امید فردی و اجتماعی است، که ما امید فردی داریم، اما به دلیل روایت نمود نادرستی که ارائه می‌شود امید اجتماعی چندانی نداریم.

روایت نمود، عامل انفعال اجتماعی

نمی‌توان گفت مشکل اقتصادی نداریم، یا گرانی وجود ندارد. بخشی از گرانی‌ها تاریخ دور و درازی دارد و همیشه در تاریخ شاهد آن بوده‌ایم. بخشی از گرانی‌ها خود ناشی از ناکارآمدی‌هاست و بخش دیگری هم ناشی از تحریم‌ها و فشارهای بیرونی است. اما بخش دیگری از این وضعیت هم ناشی از نبود امید و اعتماد اجتماعی و عدم همکاری جمعی است. وضعیتی که خود محصول روایت نمود است، روایتی که در آن همه چیز را از دست رفته بازنمایی می‌کند و تلاش می‌کند که هرکدام از ما در ساحت اجتماعی، روایت «بود» خود را فراموش کنیم، به گونه‌ای که پس از مدتی درگیری با روایت نمود، این روایت، «بود» ما را می‌سازد و همکاری را غیرممکن می‌کند.

به این جهت شایسته است که مسئولین بخش‌های فرهنگی و رسانه‌ای ضمن تبیین این شکاف و جلوگیری از آن، از انجام اقدامات نسجیده و تقویت این شکاف بپرهیزند و آخر آنکه مردم خود ضمن توجه به روایت بود، تلاش کنند روایت نمود را بازخوانی نمایند و تلاش کنند تا روایت نمود، همان روایت بود شود، در آن صورت آنچه مسئله می‌شود و آنچه انجام می‌گیرد، درست منطبق بر واقع خواهند بود و مشکلات اقتصادی-اجتماعی جبران خواهند شد.