ویژهنامه «پژوهشی درباره راهبری پژوهش» به همت حلقه حکمرانی علوم اجتماعی مرکز رشد منتشر شد. این پرونده ویژه مشتمل بر مقالاتی از اعضای اصلی و شبکه پژوهشگران حلقه است که برخی از آنها همزمان با هفته پژوهش امسال در رسانههای داخلی منتشر شدند
ویژهنامه «پژوهشی درباره راهبری پژوهش» به همت حلقه حکمرانی علوم اجتماعی مرکز رشد منتشر شد. این پرونده ویژه مشتمل بر مقالاتی از اعضای اصلی و شبکه پژوهشگران حلقه است که برخی از آنها همزمان با هفته پژوهش امسال در رسانههای داخلی منتشر شدند. جهت آشنایی بیشتر با ویژهنامه، سرمقاله آن در ادامه تقدیم میشود.
مرگ مغزی جامعه
شاید عنوان کتاب«فقر احمق میکند!» را شنیده باشید. طبق ایده اصلی این کتاب، فقرا به خاطر فقیر بودنشان تصمیمهای بدی میگیرند نه اینکه به خاطر تصمیمهای بدشان فقیر شده باشند. بهعبارتیدیگر، شخص فقیر آنقدر مغز خود را درگیر نیازهای روزمره و اساسی مثل خوراک و پوشاک روزانه میکند که این کار او را از تفکّر به تصمیمهای خوب و گامهای پیشرفت بازمیدارد. بالأخره مغز و ذهن انسان محدود است و بهطور همزمان میتواند به موارد معدودی توجه کند. سایر قوا هم تابع مغز و تصمیمهای آن عمل میکنند. اگر مغز عمل نکند یا بد عمل کند، کل بدن تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. پژوهش نیز بهمثابه مغز در بدن است که فرمان عمل را صادر میکند.
فکر و اندیشه در انسان بهمثابه پژوهش و پژوهشگری در جامعه است. شخصی را فرض کنید که بیاندیشه عمل میکند و فرصتی برای تفکر ندارد یا اصلاً تفکر را به رسمیت نمیشناسد. این شخص بیش از اینکه اصلاح کند، افساد خواهد کرد. طبق هوا و هوس، گفتههای دیگران، بافتههای ذهنی و … عمل خواهد کرد. این امتناع اندیشه ممکن است او را به سمت نیازهای کاذب یا هر تصمیم بدی سوق دهد. پژوهش برای جامعه نیز تجلی همان اندیشیدن برای یک شخص است. جامعهای که پژوهش و تفکّر در آن مهم نیست و دیده نمیشود، بیشک بهسوی هوا و هوسها، رسانهها و امیال و … خواهد رفت. در چنین جامعهای افراد زیادی با یک سوت به یک سمت متمایل خواهند شد و با سوتی دیگر به سمت دیگر. پژوهشها ناظر به مسائل اصلی نخواهد بود و ادای پژوهش درآوردن از خود پژوهش مهم میشود. نظام محاسباتی جامعه دچار اختلال میشود. اوج این امتناع اندیشه هم ممکن است مرگ مغزی(مرگ پژوهش و دانشگاه) باشد که آنگاه بدن (جامعه) را به اجزای آن تقسیم میکنند و قلب و ریه و کبد و … را در بدن انسانی دیگر به کار میگیرند. مخلَص کلام اینکه اگر پژوهش بهصورت ارگانیک در جامعه حاضر نباشد، جامعه و نظام اداره آن احمقانه عمل خواهد کرد و اوج این فقدان هم استثمار و استعمار و استحمار توسط یاغیها و مستکبران روزگار خواهد بود.
امّا ریشه عملکرد صحیح یا غلط مغز در تصمیمگیریها مربوط به چیست؟ چه میشود که مغز درگیر مسائل خاصی میشود و برخی مسائل دیگر را از دایره توجّه خودش خارج میکند؟ شاید بتوان پاسخ این سؤالات را از مباحث روان شناسان در زمینهٔ کنترل ذهن و … یافت. این سؤال را در گستره جامعه نیز میتوان پرسید: چه میشود که پژوهشها درگیر مسائل خاصّی میشوند و برخی مسائل دیگر را از دایره توجّه خویش خارج میکنند؟ پاسخ این سؤال را میتوان در مباحث راهبری پژوهش یافت. مباحثی که اصلیترین ویژگی آن مقابله با استثمار و غارت ظرفیتهای جامعه توسط مستکبران عالَم است. بنابراین بهرهمندی از ظرفیتهای جامعه (بهمثابه قوای یک بدن) منوط به عملکرد و جهت صحیح پژوهشها (بهمثابه مغز و قوه عاقله) و بهتبع از آن راهبری پژوهش (بهمثابه کنترل ذهن و اندیشه) است و این امر یکی از حیاتیترین نیازهای انقلاب اسلامی برای امروز است.
مجموعه مقالات موجود در پرونده حاضر نیز به مناسبت هفته پژوهش سال ۱۳۹۹ تهیه شدهاند و رویکرد اصلی آنها تبیین مباحثی در حوزه راهبری پژوهش است. این پرونده ویژه توسط پژوهشگران و اعضای شبکه پژوهشگران حلقه حکمرانی علوم اجتماعی مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیهالسلام نگاشته شده است. این پرونده مشتمل بر ۸ مقاله و ۲یادداشت شفاهی است و موضوعاتی که در آن مورد توجه قرار گرفتهاند عبارتاند از: معنای حکمرانی و اداره پژوهش، چیستی حکمرانی علوم اجتماعی، اقتصاد پژوهش و پژوهشگران، حکمرانی دانش علمی، تاریخ و فرهنگ پژوهش.
مقاله اول با استفاده از مفهوم «جعبه سیاه» و تشبیه آن به مفهوم تحول علمی، نگاههای رایج به موضوع تحول علوم انسانی را بهنقد کشیده و رویکرد نوینی را برای رقم زدن این تحول بنیادین طرح کرده است. در ادامه این مقاله، یادداشت شفاهی اول به ارائه تعریفی جامع از «حکمرانی علوم اجتماعی» پرداخته است و البته علاوه بر چیستی حکمرانی علوم اجتماعی، چرایی آن و نحوه مواجهه با جبهه باطل در این زمینه مورد توجه قرار گرفته است.
سه مقاله بعدی از نقطهنظر فرهنگی و تاریخی به امر پژوهش پرداختهاند. مقالهای با عنوان «آیا جای درستی ایستادهایم؟» با تبیین دغدغه پژوهش و پژوهشگری در بستر انقلاب اسلامی و با بذل توجه به شهید عزیز فخری زاده، رنگ و بوی شهید و شهادت در راه علم را در این پرونده وارد کرده است. مقاله بعدی با روایت تاریخی پژوهش در آمریکا، کوشش کرده است که «راز گذر از پژوهش لوکس به پژوهش ضروری» را بیان کند. سپس مقاله چهارم تحت عنوان «ملکزادهها عارضهاند، علت را دریاب!»با تمرکز روی مسئله استعفای دکتر ملکزاده از معاونت تحقیقات وزارت بهداشت، ساخت جدیدی به این مسئله داده و ضرورت توجه به بنیانهای علمی را تبیین کرده است.
دو مقاله بعدی «حکمرانی دانش علمی» را مطمح نظر خود قرار دادهاند. «قصه روستای چشمهسار» با بیانی استعاری و داستانی، حکمرانی دانش را در قالب یک قصه سامان داده است. مقاله بعدی نیز با طرح ایده «همسوسازی حکمرانی دانش با مدیریت دانش»، مسیری برای بهبود عملکرد شبکههای پژوهشی ارائه کرده است.
آخرین موضوع پرداختهشده در این پرونده، «اقتصاد علم» است. «آیا نقطه آغاز، افزایش بودجه و اعتبارات پژوهشی است؟» سؤالی است که عنوان یکی از مقالات این بخش بوده و شبیه به استفهام انکاری است. این مقاله با نقد نگاههای رایج درباره بودجه پژوهشی، رویکردی برای افزایش و اثربخشی بودجه و اعتبارات پژوهشی ارائه کرده است. مقاله بعدی نیز به «ضرورت تنوع مکانیسمهای تأمین مالی پژوهش» میپردازد. پژوهش در حوزههای مختلف و پژوهش توسط پژوهشگران مختلف نیازمند سازوکارهای مختلفی برای تأمین و تخصیص مالی است و این امر در این مقاله تبیین شده است. در نهایت نیز یک یادداشت شفاهی در زمینه معرفی «سازوکار گرنت در دنیا» ارائه شده است. سازوکاری که بهصورت ناقص وارد ایران شده است و ظرافتهای آن مورد توجه واقع نشده است.
امید است با کنار هم گذاشتن این موضوعات و حوزههای نظری بتوان سهم یاری مفیدی در جهت نحوه عملیاتی سازی تحول علوم انسانی و نیل به مرجعیت علمی ارائه داد و یکی از ضروریترین نیازهای انقلاب اسلامی را تا حدودی برطرف کرد.
با توجه به شرایط کرونایی و عدم دسترسی آسان به نسخه کاغذی این پرونده ویژه و همچنین به جهت استفاده بیشتر پژوهشگران و خطمشیگذاران حوزه حکمرانی پژوهش،نسخه مجازی آن از اینجا قابل دانلود است.