دانشجویی؛ مسیر یا دوره؟
دانشجویی؛ مسیر یا دوره؟

می‌توان گفت دوره دانشجویی یک دوره اعتباری است که بر اساس غایت مشخصی توسط اجتماع بشری بوجود آمده است اما آیا فرایند یادگیری انسان نیز یک امر اعتباری است؟ به نظر اینگونه نیست. فرایند یادگیری انسان یک امر طبیعی و تکوینی است که انسان تا آخر عمر به آن نیازمند است و به براساس نیاز وجودی خود دائم به سوی آن کشانده می‌شود.

در یک شب زمستانی در کنار خانواده و فامیل مشغول صحبت و بیان خاطرات هستیم. یکی می گوید یادش بخیر در دوره سربازی یه بار…. . دیگر می گوید منم توی دوره‌ی مجردی ام با رفقا رفته بودیم … . و شما می گویید من در دوره دانشجویی یه روز … .
زندگی دوره‌هایی گوناگونی دارد؛ دوره‌های طبیعی و دوره‌های اجتماعی. دوره‌ی طبیعی مانند دوره‌ی کودکی، نوجوانی، مجردی، متأهلی، میان سالی، دوره پدر شدن، دوره مادر شدن، دوره مریضی و…. است. دوره‌های اجتماعی به نوعی اعتبار اجتماع است. مثل دوره دبیرستان، دوره دانشگاه، دوره سربازی، دوره حبس، دوره‌ی فرصت مطالعاتی، دوره ریاست، دوره‌ی فقر و…؛ ویژگی اصلی دوره‌های اجتماعی آن است که آنها برآمده از اراده اجتماعی که یکی از مهم ترین آنها خود فرد است، می‌باشند. اینکه این دوره‌ها باید به چه نحوی چیده شود و چگونه طی شود و پاسخ نظام اسلامی به هر کدام از این دوره ها به چه نحو باشد، یکی از مهم ترین سوالات سبک زندگی اسلامی است، که فعلا مد نظر نگارنده این سطور نیست. اما دوره دانشجویی دوره‌ای طبیعی است یا اعتباری؟ چه نگاهی باید به آن داشته باشیم، می‌تواند دستمایه مباحثه خوبی باشد.
می‌توان گفت دوره دانشجویی یک دوره اعتباری است که بر اساس غایت مشخصی توسط اجتماع بشری بوجود آمده است اما آیا فرایند یادگیری انسان نیز یک امر اعتباری است؟ به نظر اینگونه نیست. فرایند یادگیری انسان یک امر طبیعی و تکوینی است که انسان تا آخر عمر به آن نیازمند است و به براساس نیاز وجودی خود دائم به سوی آن کشانده می‌شود. این نیاز از موجود سراسر نیاز کاملا طبیعی است و انسان برای زندگی دنیایی و حتی سیر و سلوک اخروی دائما نیازمند علم بیشتر است. لذا حرکت علمی، نوآوری علمی و فناوری در طول تاریخ بی وقفه تداوم داشته و خواهد داشت. از روایات ما نیز این چنین بر می‌آید که نگاه ائمه علیهم‌السلام به یادگیری و علم آموزی، دوره‌ای نیست بلکه یک مسیر دائمی و پویا است. در عباراتی می‌فرمایند:‌«طَلَبُ‏ الْعِلْمِ‏ فَرِیضَهٌ عَلَى کُلِّ حَال‏»،«طَلَبُ‏ الْعِلْمِ‏ فَرِیضَهٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ أَلَا وَ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ بُغَاهَ الْعِلْم‏»،«طَلَبِ‏ الْعِلْمِ‏ اجْتِهَاداً فَمَا یَزَالُ لِلْعِلْمِ طَالِبا»،«لَا یَتِمُّ عَقْلُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ حَتَّى‏… لَا یَمَلُّ مِنْ طَلَبِ‏ الْعِلْمِ‏ طُولَ دَهْرِه‏»«اطْلُبُوا الْعِلْمَ‏ تَرْشُدُوا»«اطلبوا العلم من المهد إلى‏ اللّحد»
از بحث دور نشویم. اگر فرایند یادگیری طبیعی و دائمی است، دوره ای کردن دانشجویی و دوره‌ای دیدن آن چه معنایی دارد؟ آیا دوره های مختلف دانشجویی مانند کارشناسی، ارشد و دکتری باید حذف گردند؟ و دانشگاه محل آموزش علمی تخصصی با تقاضایی معین از طرف افراد اجتماع باشد؟ یا مگر نمی‌شود هم دوره‌ای بود و هم مسیر متداوم علم آموزی را داشت؟

 

مجموعه نکات زیر درباره این مساله در نظام آموزش عالی به ذهن نگارنده می‌رسد.

به نظر هیچ دو نفری حتی با دغدغه‌ی یکسان و نیاز مشابه مطلوب نیست که به صورت دوره ای دانشجویی کنند و هر دو تعداد مثلا ۴ سال، یک مجموعه دروس، با مجموعه اساتید و دانشمند تقریبا یکسان و در یک مکان و دانشکده داشته باشند.
با روی کار آمدن فضای مجازی و میسر شدن آموزش‌های از راه دو و غیر حضوری، شکل و ماهیت علم آموزی دائمی نیز به کلی متفاوت شده است.
افراد شاید از نیاز خود با خبر باشند ولی از دریای روی هم انباشته شده ی علم باخبر نیستند. لذا اینکه چه بخواند و چه نخواند و چه علمی را به چه صورتی بیاموزند؟، حتما نیازمند مشاوره و راهنمایی است.
دوره‌های استاندارد را در نظر بگیرید. مثلا یک دانشجوی پزشکی بعد از گذشت هفت سال موفقت آمیز در دانشگاه پزشک عمومی می‌شود. باید با اینها چه کار کرد؟ عمومی و تخصصی شدن یک استانداردهایی دارد. طرح این مساله کاملا درست است ولی هیچ لزومی ندارد که پزشک عمومیِ عمومی داشته باشیم بلکه می توانیم عمومی‌های متجزی براساس نیاز، علاقه و استعداد دانشجویان داشته باشیم. مثلا پزشک عمومی حلق و بینی، پزشک عمومی اطفال، پزشک عمومی طب سنتی و… .
دانشگاه مدرک بدهد یا ندهد. دانشگاه چه به صورت مجازی و چه حقیقی دوره‌ها را برگزار می‌کند. هدف اولیه او ارائه مدرک نیست بلکه رفع نیاز و پاسخ به علاقه فردی از افراد اجتماع برای تحصیل است. ممکن است فردی برای یادگیری خود به دانشگاه آمده است و خودش نیز درخواست مدرک نکند. با این حال چه اشکالی دارد، دانشگاه آماده‌ی ارزشیابی دقیق و اعطای مدرک هم باشد.
با نگاه واقع گراتر می‌بینیم حذف دوره محوری در نظام فعلی آموزش عالی به سادگی ممکن نیست و کلی مناسبات و ذی نفع حول آن وجود دارد. آیا منظور حذف دوره محوری است؟ ایده اصلی حذف دوره‌ها نیست بلکه انعطاف و تکثر دوره هاست. اما آیا لازم است دوره ای باشد که همه باید آن را بگذرانند؟ به نظر می‌رسد که یک دوره کوتاه ۱ یا ۲ ساله لازم باشد که نشان دهد که چه نیازی در چه علمی پاسخ داده می شود. مثلا اسم این دوره را بگذاریم پیش دانشگاهی که البته نه در دبیرستان بلکه در دانشگاه گذرانده می‌شود.
نحوه پذیرش دانشجو و کنکور و اینها را هم باید منظور کرد. در حالت عادی وقتی که متقاضی یک دوره آموزشی، کمتر از توان عرضه‌ی آن در یک دانشگاه یا در کل کشور است، مشکلی وجود ندارد. مشکل زمانی است که تقاضا بیشتر از عرضه باشد. در چنین رشته یا دوره‌های آموزشی نیازمند آزمون داوطلبین هستیم. البته شرایط باید به نحوی باشد که سایر افرادی که در آزمون پذیرفته نمی شوند بتوانند از طریق آموزش مجازی به علاقه و نیاز خود پاسخ دهند و با این کار تا حد توان از بار روانی یک آزمون رقابتی کاست.
چگونه تکثر بدهیم؟ دوره های و رشته‌های مختلف آموزشی را چگونه ایجاد کنیم؟ اینجا ظرافت های سیاستگذاری علم و آموزش مطرح می‌شود اما نکته‌ای که در همین جا هم می‌توان گفت این است اجازه دهیم این فرایند غیر متمرکز و در دست دانشگاه‌ها باشد.
خلاصه اینکه ما نیازمند دوره های متکثر و منعطف آموزشی هستیم. پس هم دوره‌ها باید متنوع و زیاد باشند و هم اینکه در خود دوره‌های انعطاف‌هایی برای دانشجو جهت انتخاب درس، استاد و… فراهم شود تا دانشجویی در کشورمان یک مسیر دائمی شود نه یک دوره گذرا که خاطراتی از آن به جا می ماند.

سخنی با خودمان (دانشجویان)؛
نکات و حرف‌های فوق، شاید همگی خوب و قابل تأمل باشند ولی وظیفه‌ی ما برای دوره‌ای و پروژه‌ای ندیدن دانشجویی بلکه دائمی و پروسه‌ای دیدن آن همچنان باقی است. این یک وظیفه انسانی و دینی است. بیایید همیشه دانشجو باقی بمانیم و نگذاریم نهال نوزاد علم،تفکر و تحقیق در درونمان خشکانده شود. این می‌تواند مبنای صحبت دیگرمان باشد. چگونه همیشه دانشجو بمانیم؟