کاندیدای درست چگونه با افکار عمومی مردم یک جامعه تعامل میکند و چگونه نقش خود را در افکار عمومی را مشخص میکند؟
انتخابات یک رویداد تاریخی برای فرآوری یک کاندیدا به کارگزار است که قرار است مردم یک جامعه در مورد آن اظهار نظر کنند. رویداد انتخابات در هر کشوری نقشهای بسیار مهمی در آینده یک کشور هم از دید بلندمدت و هم از دید کوتاهمدت دارد، پس دقیقاً در این نقطه اثرگذاری است که انتخابات پرشور با مشارکت حداکثری علاج بسیاری از دردهای مزمن میشود که البته این موضوع یک معطوف دارد و آن هم این است که انتخاب درست در مسیر انتخابات رخ دهد.
مسیر انتخاب درست یک مسئله چندوجهی است؛ چند وجه شامل داور انتخابات، نامزدهای انتخابات، مجری انتخابات و مردم شرکتکننده در انتخابات دارد. درست یا نادرست بودن بودن کاندیدا و شیوه بازیگری او در انتخابات یکی از نقاط حساس و مهم اثرگذاری در انتخاب درست است. کاندیدا اعم از کاندیدای یک جبهه یا کاندیدای مستقل، به دنبال نفوذ اجتماعی به معنای تغییر نگرش یا رفتارهای یک جامعه پیرامون خود است و برای این موضوع دست به دامن روشهای مختلف و متفاوتی خواهد شد.
همه انسانها دو بعد هیجانی و منطقی دارند و این طبیعی است که گاهی هیجان بر منطق غلبه پیدا میکند و گاهی اوقات به صورت برعکس منطق بر هیجان غلبه پیدا میکند. انتخابات از پدیدههایی است که جامعه ایران آن را تجربه میکند و هیجان جزء جدانشدنی جامعه در انتخابات است. این هیجانها اعم از ترس، مهرورزی، وطندوستی، تهدید، همرنگی و … همگی از سمت جبهه کاندیدا در انتخابات به وجود میآید. هیجانها یکی از امیدهای جامعه در مورد آینده هستند که دکمه فعالسازی و یا خاموش کردن آن برای مدتها در دستان نامزدها قرار میگیرد.
مسئله اصلی اینجاست که کاندیدا باید در انتخابات در تعامل با هیجان و منطق مردم قرار بگیرد و این تعامل میتواند مفید و مضر برای مسیر پیشرفت جامعه باشد. هیجان مفیدی که با یک منطق همراه باشد باعث امیدواری و خوشبینی خواهد شد که به دنبال خود مسئولیتپذیری، مقاومت در مشکلات، مشارکت و … را خواهد داشت. هیجان مضر که منطقی را درون خودش قرار نداده باشد و یا ظرفی پر از منطق و فلسفه غیرانسانی و غیراسلامی باشد اثرات منفی بر جامعه خواهد داشت. کاندیدای درست چگونه با افکار عمومی مردم یک جامعه تعامل میکند و چگونه نقش خود را در افکار عمومی را مشخص میکند؟
فعالیت انتخاباتی کاندیدای درست
ایستادگی بر اصول و انعطاف در فروع (گذشت در فروع)
اینکه فردی اصولی را در زندگی سیاسی خود تعریف کند و بر مبنای آن اصول با جامعه تعامل کند شخصیت و برند جذابی خواهد داشت. چرا که برای جامعه قابل اعتماد است و فردی نیست که با هر بادی در جامعه به هر سویی حرکت کند. این نوع از کارگزار تعامل با افکار عمومی را بر مبنای اصول و فروع خود انجام خواهد داد و به دنبال نیرنگ، حیله، دروغ و شبیه به اینها نیست و مردم جامعه این موضوع را درک میکنند. سیره امام خمینی و آیتالله خامنهای در جذب مخاطب تاکنون همین بوده است که جذابیت زیادی برای قشرهای مختلف جامعه در سالهای طولانی داشته است.
شناخت مخاطب
مخاطب رأیدهی در جامعه احتمالاً در نمودار نرمال قرار گرفتهاند. سیاه و سفید و خاکستری سه رنگی هستند که سه طیف این نمودار را تشکیل میدهند. لکوموتیو رأی سیاه یا سفید نظرات افراد ساکن در وسط نمودار را تغییر میدهد و نمودار نرمال، چولگی به سمت راست یا به سمت چپ پیدا میکند؛ به این معنا که تمایل به سمت چپ یا سمت راست پیدا خواهد کرد. کاندیدای درست باید خوب نیاز مخاطب را بداند و آن را شناسایی کند و با راهحل پیشنهادی به نیاز مردم، لکوموتیو رأی را به سمت خود بکشاند؛ در واقع کاندیدای درست درک اقتصادی، سیاسی، اجتماعی جامعه را افزایش میدهد و فلسفه نهان در انتقال هیجانی پیام که همان نیاز واقعی مردم است را به مخاطب خود نشان میدهد. پیامهای کاندیدای درست شاخصهای عملکردی آینده نامزد در مقام کارگزار را تشکیل میدهد. کاندیدای درست در مورد نیاز واقعی و حقیقی جامعه با مردم صحبت میکند و کاندیدای نادرست یک نیاز بدلی را جایگزین نیاز واقعی میکند و بر روی پاسخ به نیاز غیرواقعی مانور میدهد و درک افکار عمومی را تغییر میدهد؛ طبیعتاً کاندیدای نادرست پس از حضور در جایگاه ریاست جمهوری شاخصی برای سنجش و پاسخگویی ندارد و لطمه به اعتماد بدنه جامعه به حکومت میزند چرا که در مورد نیاز واقعی جامعه ایدهای نخواهد داشت.
انتخاب اهداف و روشها
اهداف و روشها برای شرکت در انتخابات از سوی کارگزار در چهار حالت مختلف قرار میگیرند که این ارزیابیِ مثبت و منفی بودن اهداف و روشها از جهات اخلاقی، انقلابی، توانایی در انتقال پیام، پتانسیل داشتن آن در ادراک جامعه، مراقبت از سرمایههای روانشناختی جامعه، توانایی پیادهسازی و اجرا بعد از رأی آوردن و … سنجیده میشوند که کاندیدای درست باید سعی کند در شاخصهای اهداف و روشها در ناحیهای قرار بگیرد که هر دو مثبت باشد.
مشخص کردن نسبت آرمانخواهی و واقعیتها
کاندیدای درست در مناظرات انتخاباتی خودش برای تبیین مسیر انتخاب درست آرمانها را بیان میکند و بر سر آرمانها میایستد اما واقعیتها را هم میبیند و بر روی واقعیتها صحبت میکند. آیتالله خامنهای پس از انتخابات ۹۲ نکاتی را فرمودند که مرتبط با مسئله کاندیدای درست است و به گونهای آسیبشناسی مسیر انتخاب درست از زاویه کاندیدای درست است: «ما آرمانگرایی را صددرصد تأیید میکنیم، دیدن واقعیتها را هم صددرصد تأیید میکنیم. آرمانگرایی بدون ملاحظهی واقعیتها، به خیالپردازی و توهّم خواهد انجامید. وقتی شما دنبال یک مقصودی، یک آرمانی حرکت میکنید، واقعیتهای اطراف خودتان را باید بسنجید و بر طبق آن واقعیتها برنامهریزی کنید. بدون دیدن واقعیتهای جامعه، تصور آرمانها خیلی تصور درست و صحیحی نخواهد بود، چه برسد به دستیابی به آرمانها.
اگر بخواهیم مثال بزنیم، باید بگوییم آرمانها مثل قلهاند. کسانی که اهل گردش در کوهستان و رفتن به سمت قلهها هستند، قله را درست تصور میکنند. رسیدن به قله، یک آرمان است؛ آرمانها را به این تشبیه کنید. انسان دوست میدارد به آن قله برسد. وقتی شما این پایین هستید، دوست میدارید بروید و برسید به آن نقطهی اوج و ستیغ این بلندی و ارتفاع؛ منتها واقعیتی وجود دارد؛ اگر بیتوجه به این واقعیت بخواهید این کار را بکنید، نیروی خودتان را هدر میدهید؛ آن واقعیت این است که راه رسیدن به این قله، این نیست که شما جلوی چشمت مشاهده میکنی که حالا اینجا قله است، این هم دامنه است، بگیر و برو بالا؛ اینجوری نیست، راه دارد. اگر چنانچه شما بیاحتیاطی کردید، همینی که جلوی چشم شما است، دامنه را گرفتید رفتید بالا، قطعاً به نقاطی خواهید رسید که نه راه پیش رفتن دارید، نه راه عقب آمدن. اینهایی که اهل رفتن به کوه و گردش در کوهستان هستند، چنین چیزی برایشان پیش میآید؛ برای بنده هم پیش آمده. وقتی انسان بدون آشنایی با راه حرکت میکند، به نقطههایی میرسد که راه جلو رفتن و عقب ماندن ندارد؛ با زحمت زیاد انسان باید خودش را از مشکل خلاص کند. واقعیت عبارت است از همین راه؛ راه را باید پیدا کرد.»[۱]
از زاویه کاندیدای درست این موضوع بدین معناست که کاندیدای درست باید علاوه بر آرمانها در مورد برنامههای عملکردی خود صحبت کند و واقعیتهای جامعه و تزاحمهای موجود مدیریتی آنها را تبیین کند و باید به گونهای تبیین کند که اقشار مختلف جامعه آنها را متوجه شوند. به بیان دیگر باید یک عملکرد را نقش بزند که مبتنی بر واقعیتها و موجودیتها باشد و هم اینکه بادکنکی نباشد که پس از انتخاب بترکند و قابلیت اجرا نداشته باشند. این کار فایدههای زیادی دارد؛ افزایش فهم عمومی جامعه از مسائل مدیریتی و سیاسی، تبیین شاخصهای عملکردی رئیسجمهور آینده، پرهیز از کلیگویی و شعار از جمله فواید واقعبینی در کنار آرمانخواهی است.
جمعبندی
یک کاندیدای درست بر حسب جایگاه کاندید بودن در انتخابات به دنبال نفوذ اجتماعی و تغییر نگرشهاست. کاندیدای درست باید برای مفهوم انتخاب درست مردم تلاش کند پس باید یک زمین بازی را به وجود آورد. کاندیدا باید رویکردها و اصولی را انتخاب کند که به مسیر انتخاب درست کمک کند؛ برای این کار باید کاندیدا اصول خود و فروع خود را مشخص کند و مخاطب خود را به خوبی بشناسد همچنین باید از بین اهداف و روشها به دنبال مثبتترین آنها حرکت کند. کاندیدای درست نسبت خود با واقعیتهای جامعه را به خوبی درک میکند و نیازهای اصلی جامعه که پس زمینه فعالیتهای انتخاباتی اوست را به خوبی میفهمد.
کاندیدای درست دوگانه عقلانیت و منطق جامعه را میفهمد و بر اساس هر دو عملکرد خود را مشخص میکند؛ یک عملکرد مسئولانه در برابر مردم، حکومت را مشخص میکند و در برابر سرمایههای روانشناختی جامعه، سرمایههای اجتماعی و سیاسی خود را مسئول میداند و مسئولیتپذیرانه در برابر مفهوم انتخاب درست در عرصه انتخابات حاضر میشود.
منتشر شده در شماره ۳۲۶۹ روزنامه فرهیختگان
[۱] بیانات در دیدار دانشجویان ۹۲/۵/۶