افزایش مشارکت سیاسی؛ موانع و راهکارها
افزایش مشارکت سیاسی؛ موانع و راهکارها

در نگاه روان‌شناسی اجتماعی-سیاسی به مساله مشارکت سیاسی با ایجاد قاب‌بندی جدید، با تغییر نگرش و همراهی و همنوایی با صدا و تصویر جامعه معترض از درون مایه هویتی آن‌ها بدون سانسور، و با چارچوب‌دهی به بسترهای بیم و امید جامعه هدف، می‌توان تا حدودی بر کاهش مشارکت سیاسی فائق آمد. اما نباید نگاه سطحی به حل مساله جای نگاه ریشه‌ای به آن را در آینده بگیرد.

مقدمه

انتخابات یکی از جلوه‌های بارز مردم‌سالاری دینی است که در طول ۴۰ سال انقلاب به عنوان نقطه‌های حساس و تعیین کننده در سیر حرکتی نظام تعریف شده و به تعبیری در حکم ناموس نظام قرار گرفته است. بماند که آیا نگاه به انتخابات در کشورهای دیگر که به عنوان یک پروژه-پروسه انتقال قدرت تعریف می‌شود ولی در کشور ما هر چهار سال در جایگاه یک رفراندوم برای نظام قرار گرفته است و ضریب وزن‌دهی به آن در نظام چقدر باید باشد، محل تأمل و بازنگری است.

مشارکت سیاسی در یک نظام رابطه مستقیمی با مفهوم اعتماد دارد و بدون اعتماد عمومی نسبت به عملکرد نظام عملاً مشروعیت کارکردی نظام دچار خدشه می‌شود. از طرفی خود اعتماد عمومی نیز ریشه در رضایتمندی از نحوه عملکرد و کارآمدی نظام دارد که هرچقدر کارآمدی بیشتر به تبع آن رضایت و اعتماد ملی بیشتر خواهد شد. اگر مردم در انتخابات‌های قبلی به خصوص در پایان دولت‌های هشت ساله از وضعیت موجود ناراضی بودند؛ لکن یک امید و اعتمادی به تغییر وضعیت موجود داشتند و بستر انتخابات را زمینه‌ای برای تغییر می‌دیدند. اگر در سال ۸۸ ضربه به اعتماد عمومی در مکانیزم اجرایی انتخابات بود این بار اعتماد از دست رفته در موضوعیت خود انتخابات و خروجی آن برای تغییر وضعیت موجود است. آنچه که امروز از وضعیت کشور و آینده آن در ذهن افکار عمومی نقش بسته است ناامیدی نسبت به آینده کشور و کاندیداهایی است که به وعده‌های خود عمل نکرده و مردم را به نوعی نسبت به تغییر وضعیت موجود دلسرد کرده است و افق روشنی برای تجدیدنظر سیاسی در کشور نمی‌بینند.

نگارنده با عنایت به این مساله و اهمیت مشارکت عمومی مردم در انتخابات پیش رو، می‌خواهد خوانندگان محترم را به این نکته معطوف سازد که ظاهر مساله صرفاً قهر یا آشتی مردم با صندوق رأی نیست بلکه اعتماد از دست رفته‌ای است که حاصل وعده‌های انجام نشده، عدم پاسخگویی‌ها و بی‌مهری‌ها و نارضایتی‌های عمیق و گسترده‌ای است که در این سال‌های اخیر روی هم انباشته شده است که حل آن کار یک روز یا دو روز نیست بلکه یک کار چند وجهی و چندبخشی است که در یک زمان معناداری خروجی‌های آن به ثمر خواهد نشست. اما آنچه امروز در این برهه حساس کنونی اهمیت پیدا کرده است افزایش مشارکت سیاسی مردم بوده و باید راه حل‌های میان‌ بر و سریعی به کار گرفته شود و حل مساله به صورت ریشه‌ای را به بعد از انتخابات با روی کارآمدن یک دولت مردمی و کارآمد دنبال کرد.

روان‌شناسی مشارکت سیاسی

در تئوری‌های مشارکت سیاسی از منظر روان‌شناسی اجتماعی-سیاسی، پارادایم برساخت‌گرای اجتماعی، یکی از نظریه‌های معاصر است که بر چگونگی فهم و تفسیر افراد و گروه‌ها از شرایط اجتماعی-سیاسی تأکید دارد.

این پارادایم بر این فرض بنیان نهاده شده که، جنبش‌های اجتماعی فرایندهایی تعاملی، نمادین و گفتمانی هستند که دربرگیرنده مشارکت‌کنندگان، مخالفان و تماشاگران‌اند. اندیشمندان این پارادایم بر این باورند که رهیافت برساخت‌گرای اجتماعی، به صورتی گسترده حول سه مفهوم شکل گرفته است: قاب‌بندی، هویت و عواطف.

قاب‌بندی

قاب‌ها به معنای الگوهای تفسیری هستند که افراد را قادر به «تعیینِ مکان، فهم، شناسایی و برچسب زدن» رویدادها در زندگی می‌کنند. براین اساس، قاب‌بندی بر دلالت یافتن یا برساخته شدن معنا از سوی مشارکت‌کنندگان تأکید دارد. آنچه که از شرایط امروز در افکار عمومی قاب‌بندی شده است عدم اعتماد و ناامیدی از وضعیت موجود و از صندوق رأی است که برای تغییر این قاب نیازمند تغییر نگرش نسبت به شرایط پیش آمده است. این تغییر نگرش به جز گفت و شنود با جامعه هدف به صورت مستقیم و چهره به چهره موثر نیست لذا تشکیل گروه‌های مبلغ و خودجوش و تجهیز و اعزام آن‌ها نیاز فوری و ضروری امروز می‌باشد.

هویت

از منظر نظریات مبتنی بر هویت، بیش از آنکه اعضاء یک گروه، مطالباتشان را به صاحبان قدرت اعلام کنند یا استراتژی‌شان را برای ایجاد تغییرات مطلوب روشن سازند، نیاز است بفهمند چه کسی هستند و کارگزاران و نمایندگان آن‌ها با چه عنوانی با آن‌ها سخن می‌گویند. احساس تعلق به یک گروه، هیجان‌انگیز و مشوق مهمی برای مشارکت است. در سطح خُرد، مردم عموماً از هویت‌های اجتماعی مثبت در ارتباط با گروه‌هایشان سود می‌برند و برای آن تلاش می‌کنند. مطالعات روان‌شناسان اجتماعی نیز نشان می‌دهد که احساس تعلق بیشتر به یک گروه سبب می‌شود تا مردم تمایل بیشتری در حمایت از آن در قالب مشارکت سیاسی از خود نشان دهند. لذا در این بین کاندیداها و رسانه ملی و شبکه‌های اجتماعی نقش مهمی در تشخیص هویت امروز جامعه ایرانی در شرایط فعلی داشته و باید بتوانند تصویری از خود بسازند که با هویت جامعه رنج کشیده و ناامید همخوانی داشته باشد. به عبارت دیگر هر کاندیدایی باید بتواند صدا و تصویر و کنش خود را با صدا و تصویر آن بخش از جامعه هماهنگ و همنوا کند و بتواند عبارت‌ها و پیام‌ها و خطابه‌های خود را از درون مایه هویتی فعلی آن‌ها استخراج کند و رسانه‌های عمومی نیز صرفاً به پخش برنامه‌های حماسی و ملی بسنده نکرده و صدا و تصویر جامعه معترض را سانسور نکند و با همراهی در مرحله اول و تبیین مشارکت در مرحله دوم جهت‌دهی نماید.

عواطف

مطالعات اخیر در زمینه جامعه‌شناسی و روان‌شناسی اجتماعی-سیاسی، موضوع عواطف را به حوزه مطالعات مشارکت سیاسی وارد کرده است. بر اساس این تحقیقات، عواطف را نمی‌توان از مشارکت‌ها در حوزه‌های مرسوم و غیرمرسوم جدا کرد. در واقع، عواطف هم با جهت گیری اجتنابی و هم ایجابی می‌توانند در میزان مشارکت سیاسی مؤثر باشند. برای مثال، ناامیدی مؤلف‌های اجتماعی است که سبب ممانعت مردم از مشارکت در کنش جمعی می‌شود و نمونه‌ای از یک عاطفه با جهت‌گیری اجتنابی است. ازطرف دیگر، خشم عاطفه‌ای با جهت‌گیری ایجابی است و مانند یک امر پیشینی برای مشارکت اعتراضی در نظر گرفته می‌شود که برخی از کاندیداها از این تکنیک‌ها در انتخابات قبل و انتخابات فعلی با ایجاد ترس از رقیب یا برانگیختن خشم اعتراضی جامعه هدف نسبت به تایید صلاحیت‌ها از آن برای شرکت جامعه هدف در حال استفاده هستند. آنچه که امروز به صورت گسترده در رسانه‌ها و مجموعه‌های رسمی و غیر رسمی شاهد آن هستیم تلاش برای تزریق امید به جامعه هدف است، اما آنچه که در تحقیقات روان‌شناسی اجتماعی- سیاسی به آن اذعان دارند این است که بیم و ترس اثرگذاری بیشتری نسبت به امید و بشارت نسبت به آینده دارد و باید بیم و امید در کنار هم در برنامه کاری مجموعه‌های مختلف قرار گیرد که در قرآن کریم نیز به خوف و رجاء توامان توجه شده است اما رتبه رجاء بعد از خوف است زیرا رجاء مخصوص کسی است که در مقام خوف قرار گرفته و برای تعدیل آن حالت به رجاء نیاز دارد که به افراط در خوف نیفتد و از طرفی مشاهده می‌شود که کاربرد خوف و مشتقات آن در قرآن ۱۲۲ بار بوده درحالی که کاربرد رجاء و مشتقات آن در قرآن ۲۲ بار بوده است که این حکایت از اثرگذاری خوف در امر تبلیغ و بلاغت دارد که علوم تجربی و روان‌شناختی نیز به این نتیجه رسیدند.

جمع‌بندی

در نگاه روان‌شناسی اجتماعی-سیاسی به مساله مشارکت سیاسی با ایجاد قاب‌بندی جدید با تغییر نگرش و همراهی و همنوایی با صدا و تصویر جامعه معترض از درون مایه هویتی آن‌ها بدون سانسور، و با چارچوب‌دهی به بسترهای بیم و امید جامعه هدف، می‌توان تا حدودی بر کاهش مشارکت سیاسی فائق آمد اما نباید نگاه سطحی به حل مساله جای نگاه ریشه‌ای به آن را در آینده بگیرد چراکه سرمایه اجتماعی هر نظام در گرو اعتماد به آن است و ساخت اعتماد کار یک روز یا دو روز نیست و نیازمند برنامه مستمر و بلندمدت می‌باشد.