خاطرم هست كه اولين بار در جلسهاي با حضور جناب «آقاي دكتر دانايي فر» شنيدم: «از برجستگیهای علمي ايشان آن است كه هيچ مطلبي را نيمخورده رها نميكنند». اين جمله پيش از آنكه بيان نقاط برجسته شخصيت آن استاد محترم باشد، نصيحتي مشفقانه به تمامي دانشجويان و پژوهشگران است...
دکتر حمیدرضا نیکوگفتار اولین دانشآموخته مقطع دکتری رشته مدیریت قراردادهای نفت و گاز دانشگاه امام صادق علیهالسلام است. ایشان که در رشته معارف اسلامی و حقوق فوق لیسانس گرفته بود در رساله دکتریشان یک مساله روز را پیگیری کرد: راهکارهای مدیریت آثار تحریم های اقتصادی بر قراردادهای بینالمللی نفت و گاز در ایران. در یکی از جلسات در مرکز ایشان به نکتهای کلیدی اشاره کرد: کسی که تنها در یک رشته علوم انسانی مطالعه میکند، حتی از ارائه راهکارهای جامع در حوزه مسالههای همان رشته نیز عاجز است. اما برای رسیدن به رشتههای دیگر و خروج از حیطه تخصصی مطالعات، باید اولا) روشمند، ثانیا) زیر نظر استادی در رشته مقصد و ثالثا) مسالهمحور باشد…
نیمخورده، ممنوع!
همه ما پس از پایان دوره دبیرستان و ورود به دانشگاه با فضای علمی جدیدی آشنا میشویم؛ شاید مهمترین تغییر، تخصصی شدن دروس و طرح و بحث نظریههای علمی گوناگون باشد. طبعاً هر نظریه علمی منتقدانی دارد و پیش از این در سطوح مختلف مورد انتقاد قرار گرفته است یا در چارچوبهای علمی پذیرفته شده، هر یک از ما میتواند این نظریات را نقد کند. در نگاه اول، این نقدها میتواند بهانههای مختلفی برای کمتوجهی به متون درسی متعارف به دست دهد، از جمله:
– این درسها را همه خواندهاند؛ اگر این تئوریها راهگشا بودند، در حال حاضر با چنین مشکلاتی روبرو نبودیم.
– اولویت هر نظریهپرداز حل مسائل و مشکلات جامعهایست که در آن زندگی میکند، از این رو نظریههای بیگانه پاسخگوی نیازهای ملی و بومی ما نیست.
– هر نظریه مبتنی بر پیشفرضهای آشکار یا پنهان است که در موارد بسیاری با مبانی اسلامی یا فرهنگ ایرانی همخوانی ندارد؛ ما باید مبتنی بر چارچوبهای دینی و ملی خود نظریهپردازی کنیم.
– فاصله عمل و نظر مانند آنچه از آن به عنوان فاصله صنعت و دانشگاه یاد میشود به روشنی موجب شده تا مطالعه و تعمق در نظریههای علمی، در فضای واقعی اگر نگوییم بیفایده، کم فایده است.
– …
اما متون درسی حائز امتیازاتی است که آنها را از میان میلیونها صفحه کتاب و مقاله ممتاز نموده است. بسیاری از این متون:
– نقطه عطفی در پاسخ به مشکلات علمی و عملی بوده است.
– روش تحقیق را توسعه داده است.
– آموزش را تسهیل کرده است.
– رویکرد جدیدی نسبت به بررسی مسائل و پاسخ به آنها ارائه نموده است.
– نکاتی که در برههای از زمان بر سایر پژوهشگران مغفول مانده بوده است را متذکر شده است.
– الگوی تئوریپردازی جدیدی را پیش روی محققین قرار داده است.
– دستهبندی کارآمدتری از مسائل و راهحلها پیشنهاد نموده است.
– …
تمامی این موارد موجب شده است تا این متون:
– الگوی توسعه دانش قرار گیرد.
– مفاهیم به کار گرفته شده در آنها مبانی ادبیات رشتههای علمی مرتبط را تشکیل دهد، از این رو هر تحول، نوآوری و نظریهپردازی جدیدی به ناچار باید نسبت خود را با این تئوریها روشن سازد تا مقبول بیفتد.
– ادبیات حاکم بر آنها، وسیله برقراری ارتباط میان متخصصین علمی و کاربردی این علوم محسوب میشود.
– نظریهپردازی و حتی نقد تئوریها بدون تسلط بر این ادبیات مقبول و حتی ممکن نیست.
– معیار اصلی سنجش تسلط علمی شما و نهایتاً رشد علمی در مقاطع بالاتر یا ارتقای جایگاه شغلی و حوزه اثر شما است.
– …
از این رو اگر میخواهیم از صرف بهترین سالهای جوانی خود حاصلی بیش از اخذ مدرک داشته باشیم، مطالعه دقیق و تعمق بر مفاهیم متون درسی، اولین گام در موفقیت علمی و عملی هر دانشجویی خواهد بود. این متون، حتی اگر در پایینترین سطوح علمی تدوین شده باشند، به مثابه تابلوهای راهنما و نقشهای هوایی شما را به کلید واژهها و منابع اصلی راهنمایی میکند. بیتوجهی به ارزشهای متون پایه موجب شده است که دانشجویان از این حداقل فایده نیز محروم شوند. پس از برداشتن این اولین گام راه برای توسعه سامانیافته دانش با مطالعه متون اصلی و مؤثر رشتههای علوم انسانی بر دانشجویان گشوده میشود.
خاطرم هست که اولین بار در جلسهای با حضور جناب «آقای دکتر دانایی فرد» از کسی شنیدم: «از برجستگیهای علمی ایشان آن است که هیچ مطلبی را نیمخورده رها نمیکنند». این جمله پیش از آنکه بیان نقاط برجسته شخصیت آن استاد محترم باشد، نصیحتی مشفقانه به تمامی دانشجویان و پژوهشگران است که در هیچ سطحی از مطالعه و پژوهش، به بهانههای مختلف از بررسی کامل و دقیق نظریات شانه خالی نکنند. بدیهی است اولین گام در این راه پیگیری این روش در مطالعه متون پایه و پس از آن مطالعه سایر متون اصلی است.