کاندیدای «برساخت شده» یا «کاندیدای ساخته شده»
کاندیدای «برساخت شده» یا «کاندیدای ساخته شده»

ردای ریاست جمهوری، بیش از آنکه به تن برساخته­‌های رسانه­‌ها اندازه باشد، قواره تن آن‌هایی است که خاموش و بدون هیاهوی رسانه­‌ای، به دنبال خدمت به مردم و به حرکت درآوردن چرخ­‌های کشورند. در یک کلام، کاندیدای درست را پیش و بیش از آنکه رسانه‌­ها بخواهند به افکار عمومی نشان دهند، باید افکار عمومی به رسانه­‌ها نشان دهند!

رفتن، رسیدن است…

مقدمه

کارزارهای انتخاباتی همواره محل بروز و ظهور کاندیداهایی است که معمولاً سعی دارند تا خود را ناجی وضع موجود در برابر افکار عمومی نشان دهند. اساساً احزاب و جناح­‌های مختلف سعی دارند تا با معرفی یک شخص -که معمولاً می‌­توان آن را تیپ ایده‌­آل آن گروه به شمار آورد- افکار عمومی را به سمت برنامه­‌ها و سیاست‌های مدنظر خویش هدایت کنند. فارغ از آن­که در انتخابات­‌ها، به ویژه انتخابات ریاست جمهوری، قرار گرفتن منتخب مردم و یک حزب به عنوان رئیس قوه مجریه، زمینه­‌ساز اجرایی شدن بسیاری از برنامه­‌ها و سیاست­‌های مدّ نظر افراد و احزاب را در سطح کشور فراهم می‌­آورد، اما نفس شکل­‌گیری تصویری از وی برای افکار عمومی می‌­تواند عاملی برای بروز همبستگی­، محبوبیت و عدم محبوبیت سلایق مختلف در جامعه گردد.

در این میان، اما، سؤال مشخص آن است که یک کاندیدای انتخاباتی چگونه می­‌تواند در افکار عمومی به عنوان چهره‌­ای محبوب شناخته شده و اساساً یک فرد برای محبوبیت و جلب توجه و حمایت عمومی چه مسیر و رویکردی را باید در دستور کار خود قرار دهد؟ به ناچار، برای جلب اعتماد عمومی صرفاً باید برنامه­‌ریزی­­‌های رسانه­‌ای برای بهبود تصویر خویش ساخت؟ این نوشته با مبنایی متفاوت نسبت به آنچه امروزه در گرو همراه‌­سازی عمومی است، قصد دارد تا با نگاهی انتقادی خارج از هیاهوها و چهارچوب‌­های رسانه­‌ای به یک کاندیدای مطلوب برای افکار عمومی بپردازد. کاندیدایی که نه برای خود بزک شده باشد و نه برای مخاطبانش!

بدیهی است که همواره مسیرها و تکنیک‌­های فراوان تبلیغات و اثرگذاری بر افکار عمومی و فعالیت­‌های رسانه­‌ای برای جلب اعتماد و توجه عمومی پیش­رویِ کاندیدای انتخابات باز بوده است. هرچند که این دستورالعمل­‌ها، در بسترها و موقعیت­‌های جغرافیایی مختلف توانسته است در ظاهر نیز موفق عمل کند و سال­‌ها در ایران و در میان سیاستمداران نیز محبوب بوده و هست، اما آفت‌­ها و مشکلات فراوانی نیز گریبان­‌گیر آن است که به نظر می‌­رسد مسیر و رویکردی دیگر باید نصب‌العین سیاستمداران و کارگزاران نظام اسلامی قرار گیرد. هرچند که در این میان، بی‌شک رسانه­­‌ها مهم‌ترین ابزار برای اعمال این تکنیک‌­ها و سیاست‌ها به شمار می­‌روند. قدرت رسانه‌­ها تا جایی در این فرآیند پیش رفته است که خود را به کاندیدا و عرصه سیاست تحمیل کرده و سیاستمداران را در مدار رفتار و مناسبات خود قرار می‌­دهند. از همین رو بسیاری از کنش­‌ها و رفتارهای سیاستمداران در افکار عمومی برساختی از عمق حضور رسانه­‌ها در سیاست تلقی می­‌گردد. این مسئله باعث گردیده است با مفهومی جدید از حضور رسانه‌­ها در سیاست و سیاستمداران با عنوان «رسانه‌­ای شدن سیاست» مواجه گردیم.

رسانه‌­ای شدن سیاست

هاروارد [۱] در کتاب «رسانه­‌ای شدن فرهنگ و جامعه» معتقد است، استفاده از مهارت­‌های رسانه­‌ای باعث شده است تا استفاده سالانه از نظرسنجی‌­ها برای سیاستمداران و احزاب، آن‌­ها را تحت فشار قرار دهد تا به نحوی عمل کنند که مطلوب افکار عمومی واقع شوند. او نتیجه اصلی رسانه­‌ای شدن سیاست را، تبدیل شدن رسانه­‌ها به «صنایع افکارسازی» می­‌داند. از همین رو، رجحان رسانه­‌ها به حضور میدانی در سیاست، عاملی نیز برای «شخصی شدن سیاست» فراهم آورده است. تأثیر این اتفاق باعث گردیده تا سیاستمداران به ارائه­ شخصیت­‌های عمومی خود در جامعه و برای افکار عمومی بپردازند. در واقع، اینکه یک کاندیدا و سیاستمدار چه تصویری از خود برای افکار عمومی بسازد، به مدیریت رسانه‌­ای او باز می­‌گردد. برای مثال، جرج بوش، شخصیت خود را پایبند به ارزش‌های خانوادگی و میهن‌پرست، مرکل زنی مقتدر شبیه سایر مردم و ژاک شیراک، تجسمی از یک روشن‌فکر را بازنمایی کردند. [۲] در ایران نیز شخصیت­‌های سیاسی سعی در نشان دادن تصویری از خود برای افکار عمومی داشتند. تصویری که آن را باید اغلب «برساخت» رسانه­‌ها دانست. در میان رؤسای جمهور، می­‌توان شخصیت هاشمی رفسنجانی را تصویرگر «توسعه»، خاتمی را منادی «آزادی»، احمدی‌نژاد را فریادگر «عدالت» و روحانی را نماد «اعتدال و تعامل با دنیا» دانست.

در غالب نمونه‌­های ذکرشده، کاندیدای انتخاباتی تلاش کرده تا «برساختی» از شخصیت خود برای افکار عمومی شکل دهد. به بیان دیگر، آنچه تصویر می‌­شود، بیش از آنکه مطابق با واقع و حقیقت اشخاص باشد، مطلوب جامعه و افکار عمومی است. به همین دلیل است که کاندیداهای مختلف سعی می­‌کنند تا در کارزارهای متعدد انتخاباتی و به کمک رسانه‌­ها و اقدامات مختلف خود، تصویر مورد پسند و محبوبی را برای افکار عمومی جامعه بسازند. اشخاص، بیش از آنکه خود را برای مسئولیت و وظیفه مورد نظر آماده کرده باشند، برای تمهید جامعه جهت اعتماد به خویش آماده می­‌کنند. بیش از آنکه خود را برای وظیفه­‌ای «ساخته» باشند، خود را برای افکار عمومی «برساخته‌­اند». حلقه مفقوده امروزه سیاست ایران را نیز باید در همین نکته جُست.

هرچند که می­‌توان برای یک کاندیدای مطلوب ویژگی‌­ها و دسته­‌بندی­‌های متعددی ذکر نمود، اما بر اساس آنچه گذشت، برای این دو دسته (کاندیدای برساخت‌شده و کاندیدای ساخته‌شده) سه ویژگی مهم را بررسی می‌کنیم:

کاندیدای برساخت شده

این دسته از کاندیداها که عمده شخصیت­‌های سیاسی را نیز تشکیل می­‌دهند، آنچه در واقع نیستند را برای افکار عمومی تصویر می‌کنند. آن‌ها را پیش از هر چیز باید ساخته و پرداخته رسانه­‌ها دانست، نه ساخته واقعیت و توانایی­‌های خود. سه ویژگی اصلی این دسته عبارت‌اند از:

توجه به دیگری: افراد و سیاستمداران امروزی بیش از آنکه به «خود» توجه نمایند، توجه به «دیگری» داشته و برای آنان خود را برمی‌سازند. اینان به دنبال سخن و موضعی می­‌گردند که عموم مردم را با خود همراه کنند. خواه این حرف مورد پذیرش وی یا به صلاح مملکت باشد یا نباشد. یک نمونه، اظهار نظر برخی از کاندیداهای جریان انقلابی در انتخابات‌های گذشته درباره برجام است. در واقع این حمایت از برجام در آن برهه زمانی به عنوان نمونه موفق در ذهن مردم تلقی می‌­شد و از همین رو، به دلیل همراهی افکار عمومی، برخلاف عقیده و واقعیت بیرونی، آن را یک موفقیت نامید.­

اسیرِ رسانه­: این افراد اعمال خود را تابعی از فضای رسانه‌­ای و مشاوران رسانه­‌ای خود قرار می‌­دهند. به بیانی دیگر، سیاست رسانه­‌ای آنان مقدم بر تمام سیاست‌­ها و رویکردها دیگر است. همواره به دنبال آن هستند که رسانه­‌ها چه چیزی را برای آنان تجویز می­‌کنند، تا سخن، شعار و حتی گفتمان خود را بر پایه­­ آن بنا نهند. اینکه در بحبوحه­ انتخاباتی با فلان سلبریتی، خواننده یا هنرمند دیدار کند تا رأی بیشتری کسب کند، بر اساس تجویز رسانه­‌ها و در یک کلام مصرف رسانه‌­ای است. در چنین شرایطی، فرد بیش از آنکه بر مبنای فکر و اندیشه خویش عمل نماید، بر پایه­ توصیه­‌های مشاوران رسانه­‌ای خویش عمل می‌نماید. بدیهی است که توجه به کار رسانه‌­ای و کنش رسانه­‌ای نه تنها مطرود نمی­‌باشد، بلکه لازم هم هست، اما مسئله اسیر شدن در چنگال سیاست­‌های رسانه‌ای است تا فارغ بودن و بهره بردن از آن.

این دسته از کاندیداها گفتمان­‌های سیاسی خود را نیز تابعی از نظر رسانه‌­ها می­‌دانند. آنچه در ایران امروز در سال­‌های اخیر نیز قابل مشاهده بوده است. اگر آرای عمومی با آزادی به دست ­آید، آزادی را فریاد می‌­زنند و اگر «اعتدال» راه رسیدن به پاستور باشد، آن را فریاد می­‌زنند و اگر با پوشیدن لباس «استضعاف و عدالت» همراهی عمومی فراهم می‌­شود، رخت استضعاف در بر می­‌کنند. در چنین شرایطی است که باید از مرگ گفتمان‌­ها نیز سخن گفت.

جنجالی و ناکارآمد: گروهی معتقدند سیاست امروز ایران «سیاست حرف و شعار» است. یکی از پیامدهای دیگر چنین شرایطی، اضمحلال گفتمانی است که در بلندمدت نیز شاهد ناکارآمدی در عرصه سیاست خواهد شد. چنین شرایطی فضای بی‌­اخلاقی، بی­‌قیدی و بی­‌اعتمادی عمومی را نیز فراهم می‌­آورد. این رویکرد و البته آسیب را به خوبی در کاندیداهای دو انتخابات اخیر می‌­توان مشاهده کرد. کاندیدایی که تنها با شعار و وعده بر سر کار آمده باشد، در ادامه نیز با حرف ­درمانی تلاش می‌­کند تا تصویری مطلوب از خود در میان افکار عمومی جامعه پدید بیاورد. تصویری که بتواند بی‌عملی‌ها را پنهان نماید. این تاکتیک، هرچند می­‌تواند در کوتاه‌مدت اثراتی در پی داشته باشد، اما در بلندمدت سرمایه اجتماعی را نابود خواهد کرد. این ویژگی را می‌­توان یکی از اصلی‌­ترین رفتارهای انتخاباتی این جنس از کاندیداها دانست. انتخابات­‌های ریاست جمهوری آمریکا به خوبی نمایانگر جنجالی کردن مسائل در عرصه سیاست است.

کاندیدای ساخته‌شده

منظور از کاندیدای ساخته‌شده کاندیدایی است که خود را برای عمل به وظیفه اصلی خویش در عرصه سیاست آماده ساخته است. کاندیدایی که سعی کرده است تا پیش از ساختن کشور، خویش را بسازد و قبل از شعار دادن برای عمل به آنچه بر عهده‌اش واگذار شده است توانایی‌­اش را تحصیل کرده باشد. این جنس از کاندیدا فارغ از بازی­‌های رسانه­‌ای، نه به دنبال مطرح کردن خویش و نه به دنبال سخن گفتن بر اساس میل جامعه عمل می­‌کند. به عبارت دیگر، به جای آنکه رسانه­‌ها او را بسازند، او خود را برای خدمت به کشور ساخته و پرداخته می‌کند. او دقیقاً در نقطه مقابل کاندیدای پیشین است:

توجه به خود: برخلاف گروه اول، این کاندیدا به خویش توجه دارد تا به دیگران. در واقع او بیش از آنکه به دنبال سخن گفتن و عمل کردن بر پایه­ «میل عمومی» باشد، برپایه‌­ی «صلاح عمومی» سخن می­‌گوید. از سویی دیگر، نه به دنبال مقصر کردن دیگران برای مشکلات، که وظیفه خویش را برای حل مشکل می­‌یابد. از زاویه‌­ای دیگر، کاندیدای ساخته‌شده خود را مسئول می­‌داند و نه دیگران. او برای آنکه مسیر اصلاحی را در کشور در پیش گیرد، بیش از همه با نگاه به ظرفیت­‌ها و توانایی­‌های خویش در مسیر بهبود قدم برداشته و خویش را معطل دولت گذشته و فلان نهاد ناکارآمد و غیره نمی­‌کند.
فهم رسانه و آزاد از آن: امروزه به همان اندازه که فهم رسانه‌­ای در سیاستمداران و سیستم رسانه­‌ای کشور وجود ندارد، افتادن در دام رسانه‌­ای برای هرگونه فعالیت رسانه­‌ای نیز بلای جان کشور شده است. کاندیدای خوب در عین توجه به موقعیت‌­ها و بسترهای رسانه‌­ای، خود را اسیر و وامدار آنان نمی‌­کند. کاندیدایی که با قرارگفتن در برابر رسانه­‌های دنیا نتواند به خوبی از حق هسته‌­ای ایران در جهان با زبان رسانه دفاع کند، به اندازه کاندیدایی که درگیر و دار رسانه­‌ای شدن است، خطرناک خواهد بود.
خاموش و کارآمد: حلقه مفقوده سیاست امروز را باید کارآمدی دانست. امروزه، اغلب سیاستمداران ما بیش از آنکه کارآمد باشند، به کمپین‌­های تبلیغاتی و نمایش‌های رسانه‌­ای پرداخته و تلاش می­‌کنند بدین وسیله خود را موجه نشان دهند. اما کاندیدای ساخته‌شده، فارغ از جنجال­‌های رسانه­‌ای و تلاش برای بازنمایی کارآمدی از خود، به حوزه مأموریتی و وظیفه­‌ای خویش عمل می‌­کند و در نهایت نیز به عنوان فردی کارآمد نزد عموم مردم تلقی خواهد شد. نگاهی به دوران ریاست جمهوری مقام معظم رهبری و دوران بسیار کوتاه شهید رجایی به خوبی این ویژگی را نمایان می­‌سازد. نمونه‌­هایی مانند شهید سلیمانی با آنکه هیچ‌گاه در قامت یک سیاستمدار ظاهر نگشت، نیز مؤید این نکته است.

جمع‎‌بندی

در نهایت باید گفت ردای ریاست جمهوری، بیش از آنکه به تن برساخته­‌های رسانه­‌ها اندازه باشد، قواره تن آن‌هایی است که خاموش و بدون هیاهوی رسانه­‌ای، به دنبال خدمت به مردم و به حرکت درآوردن چرخ­‌های کشورند. در یک کلام، کاندیدای درست را پیش و بیش از آنکه رسانه‌­ها بخواهند به افکار عمومی نشان دهند، باید افکار عمومی به رسانه­‌ها نشان دهند!

منتشر شده در خبرگزاری فارس


[۱] Stig Hjarvard

[۲] رسانه ای شدن فرهنگ و جامعه، پژوهشکده فرهنگ و ارتباطات، صص ۱۰۶-۱۲۶