عدالت که باشد، تولید به دستورکار عمومی اجتماعی تبدیل می‌شود
عدالت که باشد، تولید به دستورکار عمومی اجتماعی تبدیل می‌شود

تولید، مسئله است و تا تولیدی نباشد، نه ثروتی برای توزیع وجود دارد و نه استقلالی برای تدبیر امور. اما یک سوال را باید پاسخ گفت: کدام تولید و تولید توسط چه کسانی؟

تولید، مسئله است و تا تولیدی نباشد، نه ثروتی برای توزیع وجود دارد و نه استقلالی برای تدبیر امور. کشوری که تولید ندارد هم در اقتصاد و معاشش وابسته است و هم در سیاستش. لاجرم اجتماعش هم یک اجتماع منفعل و وابسته است. آنگاه است که چنین اجتماعی، حیات ندارد و مرگ، آن را احاطه کرده است.

اما یک سوال را باید پاسخ گفت: کدام تولید و تولید توسط چه کسانی؟ آیا تولیدی که توسط عموم فعالان اقتصادی و مردم (نه لزوما تعاونی) رقم می‌خورد یا تولیدی که در قطب‌های ثروت، متمرکز شده است؟! آیا تولید سرمایه‌دارانه را باید جستجو کرد یا تولیدی که ترکیب سرمایه، کار و امثال آن را با سهم‌بری‌های عادلانه به خدمت می‌گیرد؟

عدالت در متن پیشرفت است. پس عدالت را باید در متن تولید دنبال کرد. عدالت که باشد، تولید هم رنگ می‌گیرد و اگر نباشد، دوباره حلقه بسته تکاثر و انباشت ثروت شکل می‌گیرد. این حلقه‌های بسته، ساختارهایی ضد چرخش ثروت هستند و نه تعهدی به استقلال کشور دارند؛ آن‌ها ساختارهایی در خدمت تقویت نفوذ استکبارند.

وقتی تولید و اقتصاد در متن مردم قرار گیرد، آنگاه است که هم ثروت تولید می‌شود، هم چرخش ثروت رخ می‌دهد، هم معاش عموم تامین می‌شود و هم تعهد به استقلال کشور (به تعبیر امیرمومنان علیه‌السلام، مردم بار این جامعه را به دوش می‌کشند). بنابراین یکی از مهم‌ترین ارکان تولید عادلانه، وارد شدن تولید در دستورکار عموم است؛ به نحوی که ساختارهای ورود عموم فعالین اقتصادی فراهم باشد. وقتی همه فعال شوند، می‌توان انتظار از جهش تولید را داشت و برای آنکه تولید، عمومی شود، عدالت لازم است. در روایت می‌فرماید: «… الرعیه سواد یستعبدهم العدل…»؛ عدالت است که رعیت را به عبودیت و طاعت از سیاست می‌کشاند. عدالت می‌تواند زمینه اعتماد مردم به جامعه‌سازی، مشارکت آنان و عمومی شدن تولید (بخوانید جهش تولید) را فراهم کند. وقتی سیاست تولید، عادلانه شد، تولید هم به دستورکار عمومی اجتماع تبدیل می‌شود. برای این امر، عدالت در توزیع تسهیلات اقتصادی، در تخصیص‌ها و مالکیت‌ها، سهولت کسب و کار، نفی ساختارهای رانتی ظالمانه مثل خلق پول اسیر در دستان بانک‌های خصوصی، آموزش برای اقتصاد درون‌زا (نه مهارت افزایی به سبک آچارسازی و تولید نیروی کار مستخدم) و بسیاری تغییرات دیگر لازم می‌آید.