تحلیلهای بداهه اقتصادی و زیرساختهای غایب «تولید»
یادداشت حاضر به یک خلأ تحلیلی مرتبط و مهم در اقتصاد ایران میپردازد؛ اینکه تمرکز صرف بر راهحلهای اقتصادیِ رایج، بدون توجه به زیرساختهای نهادی، میتواند سیاستگذاری را به بنبست برساند. تحقق شعار «سرمایهگذاری برای تولید» نیازمند زمینهها و بسترهایی است که در بسیاری از تحلیلهای اولیه نادیده گرفته میشوند.
تغییر در قاعده تعیین برنده
حالا نزدیک یک دهه است که در میان شعارهای اقتصادی سال، تمرکز بر تقویت بنیه نهاد تولید در کشور بهعنوان راهبرد اصلی تحقق اقتصاد مقاومتی از سوی رهبر فرزانه انقلاب اسلامی مورد تأکید قرار میگیرد...سال 1404 به یکی دیگر از لوازم توسعه تولید در کشور اشاره دارد: سرمایهگذاری. اما برای تحقق شعار سال 1404 و به تبع توسعه تولید در کشور چه باید کرد؟ این پرسش هر دغدغهمندی است که میخواهد فراتر از واکنشهای لحظهای، شعاری یا نمایشی- که معمولا اختصاص به فروردین ماه هر سال دارد- کشور را با این سیاست راهبردی و مبنایی جلو بیندازد...
مثبت جماران؛ فرامتن برنامه جماران: قسمت سوم
«منشور روحانیت» که در زمستان سال ۶۷ منتشر شد، فقط مربوط به روحانیت آن دوران و سخنرانی یک شخص نبود، بلکه میتواند نقشه راهی باشد تا برای امروز و فردای خود نیز از آن استفاده کنیم. در این نوشته سعی میکنیم با تبیین زمینه و زمانه آن اتفاق، مقصود امام خمینی (ره) را از صادر کردن این پیام دریابیم و آن نکته را برای امروز خود به کار ببندیم.
مشارکت مردم در تولید، چگونه؟
آنچه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی از سال 1396 مکرراً بهروی آن بهعنوان راهبرد اصلی در عنوان سال مدنظر قرار دادهاند، تمرکز بر نهاد «تولید ملی» است. برای افزایش سطح مقاومپذیری اقتصاد ملی و کاهش یا تسکین فشارهای دشمن بر اقتصاد ایران، همچنان تقویت بنیه تولید ملی یک ضرورت راهبردی است.
ایده تحولی؛ شاخصه اصلی کاندیدای پیروز انتخابات اسفند ۱۴۰۲
رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظلهالعالی) عنوان داشتند که «با انتخابات میشود در کشور تحول ایجاد کرد» و «راهش این است که با انتخابات کسانی را که با آن فکر سیاسی آنها و جهتگیری سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آنها همراهند، سر کار بیاورند؛ این میشود تحول. بنابراین پایه تحول انتخابات است.» در این نگاشت قصد داریم ایده تحولی مدنظر رهبری را که با انتخابات متجلی میشود، تبیین کنیم.
تعالی هویت زن در گرو تکریم خود
میپرسم آقا چه گفتند؟ خانمی تای ابرویش را بالا میدهد و میگوید: «آقا فرمودند وظیفه زن نیست که توی خونه کار کنه. این رو همه بدونن.» علت خوشحالی خانمها را متوجه نمیشوم! مثل اینکه مخاطب این صحبت آقا، صرفا شوهرانمان هستند و حالا باری از دوشمان برداشته شده و راحت شدهایم. من باز هم بیشتر از قبل ترسیدم. برداشتن بار کارهای خانه از دوش ما به این معنی است که فراغ بال بیشتری پیدا کردیم یا اینکه کارهای مهمتر و سختتری بر دوش ما گذاشته شد؟