در این سلسله نگاشت تصویرهای برداشتی پژوهشگر که بعضاً ناشی از یک اتفاق برجسته یا برآیندی از وقایع و اقدامات است، در ادوار مختلف مجلس روایت شده است. تنوع و گونهگونی این تصاویر میتواند معیاری برای تشخیص «مجلس طراز انقلاب اسلامی» مبتنی بر دو ویژگی موردنظر امام(ره) یعنی «عصاره فضائل ملت» و «در رأس امور» باشد.
مقدمه
از جمله مهمترین اقدامات امام خمینی(ره) برای تثبیت حکومت بعد از انقلاب اسلامی، برگزاری پنج انتخابات در سال اول پیروزی انقلاب اسلامی بود. امام با استفاده از عنصر مردمیبودن انقلاب، نهایت بهره را برد و با به میدان کشیدن مردم به انتخاب آنها اعتنا کرد و اعتبار بخشید. امام(ره) که مجلس را «عصاره فضائل ملت» و «در رأس امور» میدانست، بنای انقلاب را بر خواست مردم گذاشت و از درون همان انتخاباتها، به نوع حکومت، تدوین قانون اساسی، قوه قانونگذاری و قوه اجرایی رسید.. در بین انتخابهای مردم، انتخابات مجلس شورای اسلامی، جنسی مردمیتر و برخاسته از درون تودههای مردم برای اثرگذاری در سطح ملی و حضور در قوه مقننه دارد؛ حتی بیش از انتخابات شوراها، که اگرچه مردمی است ولی سطحی محلّی دارد. اکنون بعد از گذشت بیش از چهل سال از انقلاب میتوان گفت هر کدام از این «مجلس»ها از دو حیث «از مردم بودن» و «برای مردم بودن» برای خود روایت و داستانی مجزّا دارند و به همین نسبت در اذهان، تصویر و ادراک متفاوتی را ساختهاند. از آنجا که تصویر، برساختهای کاملاً فردی است، در این سلسله نگاشت تصویرهای برداشتی پژوهشگر که بعضاً ناشی از یک اتفاق برجسته یا برآیندی از وقایع و اقدامات است، در ادوار مختلف مجلس روایت شده است. تنوع و گونهگونی این تصاویر میتواند معیاری برای تشخیص «مجلس طراز انقلاب اسلامی» مبتنی بر دو ویژگی موردنظر امام(ره) یعنی «عصاره فضائل ملت» و «در رأس امور» باشد.
مجلس دوم: شکاف بین نیروهای متحد انقلاب
با خروج حزب توده و سازمان مجاهدین از عرصه سیاسی جمهوری اسلامی، انتخابات مجلس دوم محلّ رقابت حزب جمهوری اسلامی و نیروهای خط امام شد. مسلماً مهمترین واقعه مجلس دوم، چالش انتخاب میرحسین موسوی بهعنوان نخستوزیر در چهارساله دوم دولت آیتالله خامنهای بود. آیتالله خامنهای در دوره تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری ضمن نقد عملکرد دولت اول موسوی در تصدّیگری دولت در همه امور، اظهار داشتند: «در هر کاری که مسئولیت آن صد در صد دولتی بوده، ضرر کردهایم؛ در زمینه واردات و بازرگانی و صنایع، دخالت دولت باعث ضرر شده است؛ زیرا نیروی کارآمد مردم و سرمایه مردم را از دست دادهایم و پرسنل دولت زیاد شده است و سلایق و انگیزههای شخصی را که عامل افزایش ثروت است، از بین بردهایم. راه مستقیم، بینابینی است: اقتصاد مردمی با نظارت دولت». پس از برگزاری انتخابات، میرحسین موسوی به انتقادات پاسخ داد و به این ترتیب اختلافنظر بین رئیس جمهور و نخستوزیر علنی شد.
گویا قبل از انتخابات که آیتالله خامنهای تمایلی به حضور مجدد در عرصه ریاست جمهوری را نداشتند، با صحبتهایی قانع میشوند و حضرت امامرحمهاللهعلیه نیز با تغییر نخستوزیر که مدّنظر ایشان بوده، موافقت ضمنی مینمایند ولی بعداً به واسطه گزارش فرماندهان جنگ و شرایط میدانی آن و مشکلات نظام، امام تغییر نخستوزیر را جایز نمیدانند؛ لذا آیتالله خامنهای، میرحسین موسوی را بهعنوان نخستوزیر به مجلس معرفی میکنند. صحنه نامهنگاری آیتالله خامنهای و امام جالب است: «اگر حضرتعالی تشخیص میدهید که مهندس موسوی را معرفی کنم، حکم کنید، شما رهبر هستید. شما روز قیامت جواب دارید ولی من جواب ندارم کسی را که مصلحت نمیدانم، نخستوزیر بکنم، مگر اینکه حکم ولی فقیه بالای سر او باشد … «امام در جواب فرمودند: من حکم نمیکنم. من حرف خودم را میزنم …» و البته زعمای امر از این تعبیر امام، « حکم» فهمیدند و برای آیتالله خامنهای «اتمام حجّت» شد.
با اعلام امام و البته این جمله آخر که «در حال حاضر تغییر نخستوزیر را صلاح نمیدانم ولی حق انتخاب با رئیسجمهور و مجلس شورای اسلامی است … »، جوّ غالب مجلس بهنفع میرحسین موسوی تغییر کرد و جای اکثریت و اقلیت عوض شد. نهایتاً از مجموع ۲۶۱ رأی، ۱۶۲ رأی موافق موسوی و ۹۹ رأی مخالف او بودند … این مخالفت که با تعبیرهای تندی از سوی رقیب مواجه شد، سرآغازی بر شکاف نیروهای متّحد انقلاب در مجلس دوم بود که آثار خود را در مجلس بعدی و جریان عمومی سیاست کشور نشان داد.