حکمرانی برنامه درسی، حکمرانی توزیع‌شده در تحول اجتماعی نظام تربیت – قسمت سوم
حکمرانی برنامه درسی، حکمرانی توزیع‌شده در تحول اجتماعی نظام تربیت – قسمت سوم

در رویکرد حکمرانی توزیع‌شده، حاکمیت، ساز و کارهای حضور و اثرگذاری مردم را فراهم می‌کند، و نهادهای اجتماعی در کنار حاکمیت به بررسی، تصویب، نظارت، ارزشیابی و اعتباردهی برنامه‌های درسی عملیاتی می‌پردازند.

مقدمه
در قسمت قبلی در مورد برنامه درسی راهبردی عملیاتی نکاتی بیان شد و مشخص شد که اساسا برنامه درسی عملیاتی که به واسطه مدیران و معلمان مدارس تدوین می‌شود، ذیل برنامه درسی راهبردی است که یک همگرایی بین این الگوهای متنوع ایجاد می‌کند. حال سوالی که در این قسمت به آن خواهیم پرداخت، کیفیت حکمرانی در چنین الگویی است. خوب مشخص است که حکمرانی به معنای اعمال قدرت برای تحقق هدف مطلوب است و سوال دقیقا همین جاست که چگونه می‌توان برنامه‌های درسی عملیاتی را ذیل برنامه درسی راهبری محقق کرد؟
حکمرانی برنامه درسی
شاید این عبارت حکمرانی برنامه درسی خیلی مانوس نباشد ولی خاصتا در اینجا به این معناست که برای تحقق برنامه درسی عملیاتی، نیازمند ساز و کارهایی هستیم که آنها بتوانند پنج گام مهم حکمرانی در برنامه درسی را محقق کنند. در ادامه این پنج گام بیان می‌شود. در گام اول حکمرانی برنامه درسی عملیاتی، باید بررسی کرد که آیا این برنامه، ذیل اصول و خطوط قرمز برنامه درسی راهبردی هست یا خیر؟
در گام دوم به مسئله تصویب پرداخته می‌شود. اگر الگوی پیشنهادی ذیل برنامه درسی راهبردی قرار گرفت و برای مسئولین محرز شد که تیم مدیریتی مدرسه می‌توانند این الگو را عملیاتی کنند، به تصویب می‌رسد. در گام سوم که پس از تصویب است، مسئله نظارت مطرح می‌شود. در مسیر اجرای الگو باید بر عملکرد مدرسه نظارت شود که آیا مطابق برنامه مطلوب خود پیش می‌رود، یا این که صرفا این برنامه، بهانه‌ای بوده که مسیر خودش را پیش رود. در گام چهارم، مسئله ارزشیابی مطرح است. همانطوری که از اسم آن پیداست ارزشیابی به دنبال یافتن ارزش‌هاست. مدرسه در الگوی خود اهداف و ارزش‌هایی را مشخص کرده است که باید سنجید که آیا این برنامه، اهداف را محقق کرده است یا خیر؟
در گام آخر، مسئله اعتباربخشی است. طبیعتا اگر مدرسه در ارزشیابی، عملکرد خوبی داشته باشد و تا حد قابل قبولی اهداف را محقق کرده باشد، اعتبار لازم برای ارتقاء به سطوح بالاتر را به دست می‌آورد، در غیر این صورت ممکن است حتی اعتبار خود را از دست بدهد و دیگر صلاحیت اجرای برنامه درسی عملیاتی خود را نداشته باشد. طبیعتا ساز و کارهای اجرای این گام‌ها با ستاد تعلیم و تربیت شورای عالی انقلاب فرهنگی است که به صراحت در سند هم افزا به آن ذکر شده است:«ستاد تعلیم و تربیت شورای عالی انقلاب فرهنگی، موظف است ظرف یک سال از ابلاغ این سیاستها، در تعامل با نهادهای حاکمیتی و اجتماعی ذینفع، مقررات، و سازوکارهای حکمرانی را بخصوص در تمهید و تضمین کیفیت پایدار الگوهای متنوع برنامه درسی عملیاتی و اجرای آنها، از جمله فرهنگ سازی، بررسی، تصویب، نظارت، ارزشیابی و اعتباربخشی، به صورت توزیع شده و غیرمتمرکز، توسط نهادهای پژوهشی، رسانه‌ای، مشاوره‌ای، حمایتی، اعتبار سنجی و نظارتی حاکمیتی و اجتماعی، طراحی، تصویب و ابلاغ نماید.»
حکمرانی توزیع‌شده
اگر به دو خط آخر پاراگراف قبلی دقت کنید، حتما عبارت «به صورت توزیع شده و غیر متمرکز، توسط نهادهای پژوهشی، رسانه‌ای، مشاوره‌ای، حمایتی، اعتبار سنجی و نظارتی حاکمیتی و اجتماعی» این سوال را ایجاد می‌کند که به صورت توزیع شده و غیر متمرکز یعنی چه؟ مگر می‌شود که مثلا ارزشیابی هم غیر متمرکز باشد؟ آیا امکان نظارت اجتماعی وجود دارد؟وقتی اسم حکمرانی به میان می‌آید چنین برداشت می‌شود که حاکمیت چگونه می‌تواند اعمال قدرت کند یا چگونه پنج گام بررسی، تصویب، نظارت، ارزشیابی و اعتباربخشی را محقق می‌کند در حالی که گاهی حاکمیت به واسطه جریان‌های مردمی و بازیگران عمومی اعمال قدرت می‌کند. در حکمرانی مردمی چنین نیست که تصور کنیم، فقط در مرحله اجرا و عملیات، حاکمیت به اقشار وسیع مردم نیاز دارد بلکه بازیگران اجتماعی از طراحی تا نظارت و ارزشیابی نیز می‌توانند ایفای نقش کنند.البته فراموش نکنیم، طراحی ساز و کارهای کنش‌گری مردم در لایه‌های اجرا، نظارت و ارزشیابی با خود حاکمیت است و چنین تصور نشود که حاکمیت وظیفه خود را به مردم تفویض کرده است که طبیعتا چنین امری مطلوب نیست. آنچه ضروری است استفاده از ظرفیت تمام بازیگران در نظارت و ارزشیابی است. اگر تصور کنیم یک عده معدودی می‌توانند بر کل مدارس کشور، نظارت و ارزشیابی کنند، حتما گرفتار پندارهای غیر عملیاتی شدیم.
در نظارت و ارزشیابی برنامه‌های درسی عملیاتی، تاکید سند هم‌افزا بر همین الگوی مردمی در حکمرانی است که از آن با عنوان حکمرانی توزیع شده یاد شده است. با توجه به این که دنبال الگوهای عملیاتی متناسب با اقتضائات فرهنگی، اجتماعی مدارس هستیم، بدون شک باید از ظرفیت نظارت و ارزشیابی محلی استفاده کنیم چرا که اقتضائات منطقه خود و خاصتا نقش آن در برنامه درسی عملیاتی را بهتر فهم می‌کنند و در نتیجه بهتر می‌توانند ارزشیابی کنند. بنابراین حاکمیت، ساز و کارهای حضور و اثرگذاری مردم را فراهم می‌کند و همچنین نهادهای اجتماعی در کنار حاکمیت به بررسی، تصویب، نظارت، ارزشیابی و اعتباردهی برنامه‌های درسی عملیاتی می‌پردازند.
دیوار کوتاه دانش‌آموزان
متاسفانه در فرآیند ارزشیابی آموزشی، دیواری کوتاه‌تر از دانش‌آموزان نیست و تمرکز ارزشیابی‌ها روی دانش‌آموزان است. اگر دانش‌آموزی در امتحانات عملکرد ضعیفی داشت، صرفا او یا نهایتا خانواده‌اش توبیخ می‌شوند، ولی دقیق بررسی نمی‌شود که نقش دیگران در این عملکرد ضعیف چه بوده است. لذا در پایان لازم است اشاره کنم که برای حکمرانی آموزشی باید سطوح مختلفی از نظارت و ارزشیابی دیده شود. تصور کنید بچه‌ای در درس ریاضی عملکرد ضعیفی دارد و این عملکرد به هیچ عنوان پای مدرسه نوشته نمی‌شود ولی همین فرد در هنر نخبه است و مدرسه جز افتخارات خود از آن یاد می‌کند.
واقعیت ماجرا این است که مدرسه و فراتر از مدرسه در عملکرد‌های قوی و ضعیف دانش‌آموزان موثر هستند. اگر به دنبال ارزشیابی جامع و کامل هستیم باید بتوانیم تمام این موارد را ارزشیابی کنیم. در مجموع چهار سطح ارزشیابی در کنار هم باید انجام شود تا بتوانیم وضعیت دانش‌آموزان را به خوبی تشخیص دهیم: ارزشیابی دانش‌آموزان، ارزشیابی معلمان، ارزشیابی مدرسه و ارزشیابی کل نظام آموزشی. طبیعتا ارزشیابی در سطح دانش‌آموز انجام می‌شود ولی متاسفانه کم‌تر به سطوح بالاتر ارزشیابی توجه می‌شود. در سند هم‌افزا به جهت اهمیت، به صراحت آن سه سطح دیگری که باید مورد ارزیابی قرار بگیرند، بیان شده است:«برای ایجاد فضای مشارکت وسیع جامعه در سنجش و ارتقاء کیفیت در حوزه حکمرانی نظام تربیت، ستاد تعلیم و تربیت شورای عالی انقالب فرهنگی، موظف است، ظرف شش ماه از ابلاغ این سیاستها، مقررات، و سازوکارهای فعالیت نهادهای مشاوره، نظارت و ارزشیابی و اعتباربخشی کادر، نهادهای تربیت، و دیده بان نظام تربیت را تعریف، و تصویب کند.»
منتشرشده در خبرگزاری فارس