هم افزایی اجتماعی در تربیت رسمی – قسمت آخر
هم افزایی اجتماعی در تربیت رسمی – قسمت آخر

برای تمهید اثر بخشی تربیتی کیفی و خلاقیت ناشی از تنوع رویکرد آموزشی، لازم است تا الگوی سنجش و پذیرش دانشجو در آموزش عالی از الگوی متمرکز کنکور سراسری، بتدریج به الگوی متنوع و مبتنی بر نیاز دانشکده ها سوق پیدا کند.

مقدمه

تصور کنید برنامه درسی عملیاتی و ساز و کارهای مناسب با آن طراحی و عملیاتی شده است. همچنین تصور کنید که اعتبار سرانه آموزشی هم به مدارستخصیص داده شده است، ولی نظام سنجش کشور همچنان یکپارچه و در قالب کنکور سراسری برگزار می‌شود. به نظر شما در چنین شرایطی چقدر تحول محقق شده و چند درصد از برنامه درسی عملیاتی به نقطه اثر خود می‌رسد؟ قبل از پاسخ به این سوال لازم است کمی در مورد تاثیر کنکور در برنامه درسی بنویسم.

امپراطوری کنکور در برنامه درسی

برخی بر این باورند که میان کنکور و برنامه درسی رابطه جدی وجود ندارد. کنکور، سنجش ورود به دانشگاه است و این مسئله هیچ ربطی به برنامه درسی مدارس ندارد. نهایتا کنکور در بخشی از کتابهای درسی دو سال آخر کار دارد و ربطی به نظام برنامه درسی مدارس در طول ۱۲ سال تحصیلی ندارد. اما واقعیت ماجرا چیز دیگری است. کنکور بر کل برنامه درسی دوران تحصیلی حکمرانی می‌کند.

در جامعه‌ای که مدرک آموزش و پرورش اعم از سیکل و دیپلم هیچ ارزشی ندارد و دانش‌آموزان برای اخذ مدرک معتبر باید وارد دانشگاه شوند، کنکور بخش حیاتی زندگی آنهاست. اصلا بچه‌ها به بهانه ورود به کنکور درس می‌خوانند. این مسئله آنقدر جدی است که اگر در کنکور قبول نشوند یا رشته مورد نظر خودشان را کسب نکنند، کل زندگی‌شان از بین می‌رود. هر چند این مسئله در دوران اخیر کم رنگ شده ولی همچنان کنکور در زندگی خیلی از افراد نقش تعیین کننده‌ای دارد.در چنین شرایطی که همه تلاش می‌کنند در ماراتن کنکور موفق شوند، یقینا برنامه درسی تحت تاثیر قرار می‌گیرد. شاید تصور کنید که برنامه درسی در مقطع متوسطه دوم، درگیر کنکور می‌شود ولی واقعیت مدارس نشان می‌دهد که پای کنکور و آزمون‌های کنکوری تا مقطع ابتدایی هم کشیده شده است. برخی خانواده‌ها از دوران دبستان از معلمان می‌خواهند به نحوی تدریس کنند که دانش‌آموزان دبستانی مهارت تست زدن در کنکور را کسب کنند.


جالب است بدانید، کنکور مستقیما در کل فرآیند آموزش کتاب‌های تحصیلی اثر مستقیم دارد، حتی کتاب‌هایی که در کنکور نمی‌آید. چطور؟ اگر کتابی در کنکور موثر باشد، خوب به صورت کنکوری و تستی آموزش داده می‌شود. این نوع آموزش هیچ دانشی به مخاطب نمی‌دهد و صرفا یک مهارت تست زنی به او آموزش می‌دهد. اگر کتابی در کنکور موثر نباشد، خوب اصلا به آن پرداخته نمی‌شود و صرفا در حد مطالعه شب امتحان به آن توجه می‌شود. در الگوی جدید کنکور این چالش به نظر تشدید شده است، چراکه بخشی از آزمون یکپارچه ورود به دانشگاه‌ها به امتحان نهایی واگذار شده است و طبیعتا در این الگو برنامه درسی و کتب تحصیلی بیش از پیش درگیر امپراطوری کنکور می‌شوند. بنابراین کنکور اثر مستقیمی در برنامه درسی دارد. بعد از بیان این مقدمه باید به این سوال پرداخت که آیا کنکور با الگوی برنامه درسی راهبردی عملیاتی سازگار است یا خیر؟

کنکور، مصداق «نفهم، حل کن»

در برنامه درسی عملیاتی دنبال کشف استعدادها و شایستگی‌های افراد هستیم. به نظرتان چقدر توانایی‌های افراد در کنکور کشف می‌شود؟ یکی از علت‌های شکل‌گیری کنکور سراسری، کیفیت ورود و گزینش دانش‌آموزان در رشته‌های مختلف دانشگاهی است. طبیعتا ظرفیت رشته‌ها و دانشگاه‌ها محدود است و باید دنبال الگویی رقابتی بین دانش‌آموزان بود که بتوان بر اساس آن، این صندلی‌های دانشگاهی را پر کرد. کنکور الگوی بسیار خوبی در این زمینه است.

طبیعتا نباید انتظار داشت که در الگوی کنکور استعداد یا توانمندی دانش آموزان کشف شود، چرا که کنکور صرفا یک رقابت نفس‌گیر کاذبی است که اثرات روانی و اجتماعی فراوانی برای دانش‌آموزان دارد. الگوی تستی ارزشیابی کنکور نه تنها مهارتها و گرایشهای دانش آموزان را کشف نمی‌کند بلکه حتی دانشی را هم احراز نمی‌کند. توجه کنید در مهارت تست زنی هیچ فهمی وجود ندارد و اساسا قرار نیست چیزی را فهم کنی بلکه یک تکنیک و مهارتی برای حل مسئله است.ارزشیابی از جمله سنجش کنکوری، در فرآیند و روش یاددهی یادگیری اثر مستقیم دارد. اگر روش شما مسئله‌محور و تفهمی باشد ولی الگوی سنجش شما حافظه‌محور باشد، یقینا در روش موفق نخواهی شد و بچه‌ها از همان ابتدا به صورت حافظه‌محوری با آموزش شما برخورد می‌کنند. کنکور، بزرگترین الگوی سنجش یکپارچه است که به روش‌های آموزشی کل دوران تحصیل جهت می‌دهد و به بیان بهتر الگوی خود را بر روش‌های دوران تحصیلی تحمیل می‌کند.حال به نظر شما چه رابطه‌ای بین کنکور و برنامه درسی عملیاتی وجود دارد؟ هر چقدر که کنکور تقویت شود، در واقع الگوی سنجش یکپارچه و متمرکز و حافظه‌محور گسترش یافته است و این مسئله دقیقا در نقطه مقابل با برنامه درسی عملیاتی قرار دارد. برنامه درسی عملیاتی به دنبال کشف توانمندی‌ها و شایستگی‌های بچه‌ها هست ولی کنکور به دنبال قدرت «نفهم، حل کن» دانش‌آموزان است.

در چنین شرایطی، برنامه درسی عملیاتی قطعا شکست می‌خورد، چرا که بچه‌ها به حسب ظاهر دنبال کشف استعدادها هستند ولی در حقیقت به دنبال الگوهای تست زنی برای قبولی در کنکور هستند. از طرفی دیگر، فشار خانواده‌ها باعث می‌شود که الگوی برنامه درسی عملیاتی به حاشیه برود و تست و کنکور محور آموزش قرار بگیرد. بنابراین تا زمانی که کنکور امپراطوری می‌کند، هیچ جایی برای برنامه درسی عملیاتی وجود ندارد. سنجش، متناسب با نیاز دانشکده‌هاشکی نیست که الگوی فعلی سنجش، مانع جدی تحول نظام تربیت رسمی است و باید متناسب با برنامه درسی متنوع، الگوی سنجشی ارائه داد که بستر ورود به دانشگاه را تسهیل کند. همچنین این الگو باید کمک کند تا نظام شایستگی‌های دانش آموزان به خوبی احراز شود و در مسیر انتخاب رشته و انتخاب دانشگاه و در نهایت هدایت شغلی مورد استفاده قرار گیرد.در سند هم افزا، محور اصلی سنجش به عهده دانشکده‌ها گذاشته شده تا آن‌ها بتوانند متناسب با نیاز خود دانشجو پذیرش کنند. طبیعتا دانشکده‌ها هم باید بتوانند الگوی ارزشیابی شایسته‌محور خود را به سازمان ملی و سنجش و ارزشیابی ارائه دهند و الگوی خود را به تصویب آن‌ها برساند تا مجوز برگزاری سنجش ورودی به دانشکده خود را کسب کنند.در این مدل، سازمان ملی سنجش و ارزشیابی با طرح ساز و کارهای ارزشیابی دانشکده‌ها، بررسی و تصویب الگوهای سنجش و ارزشیابی آنها، یک وحدت و همگرایی میان دانشکده‌ها شکل می‌دهد تا این تنوع در ارزشیابی به واگرایی رادیکال و بی عدالتی آموزشی ختم نشود. در آخر لازم است که برای فهم بهتر، الگوی سنجش دانشکده‌ها برای جذب دانشجو که در سند هم افزا ذکر شده، بیان شود:

«برای تمهید اثر بخشی تربیتی کیفی و خلاقیت ناشی از تنوع رویکرد آموزشی، لازم است تا الگوی سنجش و پذیرش دانشجو در آموزش عالی از الگوی متمرکز کنکور سراسری، بتدریج به الگوی متنوع و مبتنی بر نیاز دانشکده ها سوق پیدا کند. شورای سنجش و پذیرش دانشجو، موظف است ظرف یک سال، مقررات تصویب و نظارت بر الگوهای سنجش و پذیرش دانشجو توسط دانشکدهها را تدوین و ابلاغ نماید. به همین دلیل الزم است تا طبق اولویتها و برنامه تنظیمی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، هر دانشکده یا گروه آموزشی در دانشکده، بر اساس رویکرد آموزشی، نیازمندیها و خصوصیات رشته های تحصیلی خود، معیارها و الگوهای سنجش و پذیرش دانشجوی خود را به تصویب شورای سنجش و پذیرش دانشجو رسانده و فرایند سنجش و پذیرش با نظارت سازمان ملی سنجش و ارزشیابی نظام آموزش کشور، بر اساس آن الگو انجام شود. بر این اساس دانشکده‌ها در یک فرایند تدریجی، از شمول سنجش و پذیرش متمرکزکنکور سراسری خارج شوند.»

منتشرشده در خبرگزاری فارس