هم افزایی اجتماعی در تحول راهبردی نظام تربیت – قسمت اول
هم افزایی اجتماعی در تحول راهبردی نظام تربیت – قسمت اول

حضور فعال مردم، تنها راه تحول در تعلیم و تربیت رسمی است. حاکمیت دینی اگر می‌خواهد با قدرت حکمرانی خود در عرصه تربیت رسمی موثر باشد، باید بتواند از ظرفیت مردم استفاده کند.

مقدمه

سالهاست که تحول در نظام تعلیم و تربیت، نقل محافل تربیتی است، تا جایی که اساسا سند تحول برای همین مسئله تدوین شد. ولی واقعیت این است که تا کنون هیچ گاه تحول به معنای دقیق آن در تربیت رسمی محقق نشده است و حتی با تحول در نظام رسمی تربیت فاصله بسیار زیادی داریم. به نظرتان تحول در نظام رسمی از کجا و چگونه شروع می‌شود؟از سال گذشته، تعاملی با ستاد تعلیم و تربیت شورای عالی انقلاب فرهنگی شکل گرفت که در آن تعاملات قرارگاهی با عنوان هم افزا شروع به کار کرد. در این قرارگاه که بازیگران موثر مردمی در حوزه تعلیم و تربیت در آن حضور دارند، بسته سیاستی با عنوان «هم افزایی اجتماعی در تحول راهبردی نظام تربیت» مطرح شد و محور دستورات قرار گرفت. مسئله اساسی بسته سیاستی این است که چگونه می‌توان با پشتوانه مردم در تربیت رسمی تحول ایجاد کرد؟ در حقیقت این سند دو عنصر کلیدی دارد. اول نقش مردم در تحول، و دوم گلوگاه‌های تحول رسمی که در ادامه این دو مولفه اساسی تحول مورد بررسی قرار می‌گیرد.

هم‌افزایی اجتماعی
شاید برخی چنین گمان کنند که بدون بازیگران مردمی می‌توان تحولی در عرصه تعلیم و تربیت رقم زد، درحالی که اساسا تحول بدون حضور مردم بی معناست. حضور مردم، یکی از راه‌های تحول نیست، بلکه تنها راه تحول در تعلیم و تربیت رسمی است. البته از این جمله چنین برداشت نشود که حاکمیت دینی در تحول هیچ نقشی ندارد. حاکمیت دینی اگر می‌خواهد با قدرت حکمرانی خود در عرصه تربیت رسمی موثر باشد، باید بتواند از ظرفیت مردم استفاده کند. اساسا حاکمیت دینی با مشارکت مردم می‌تواند اعمال قدرت کند و به جامعه جهت دهد، در غیر این صورت حاکمیت بدون مردم هیچ کنشی نمی‌تواند انجام دهد. در حوزه تربیت رسمی هم باید برای حضور مردم فکری کرد. طبیعتا متولی تعلیم و تربیت حاکمیت است ولی برای تحقق تعلیم و تربیت باید مردم حضوری فعال داشته باشند. این عبارت حضرت آیت الله خامنه‌ای که در سند هم‌افزا هم آمده است، بسیار قابل تامل است:«در هر کارى که مسئولین کشور و مدیران اصلى کشور، امور را به مردم محوّل کردند، این کار موفّق شد، این کار پیشرفت کرد؛ این یک تجربه است، این را باید ما یاد بگیریم؛ مکرر این را ما گفته‌ایم. یک وقت نگاه تنگ نظرانه است و مسئول دولتى انحصاراً کار را در دست می‌گیرد، این کار می‌ماند، متوقف می‌شود؛ کار وقتى داده شد به نیروى عظیم و بى پایان مردم، با انگیزه‌هایشان، با توان‌هاى مادّى و معنویشان، آن وقت کار رشد پیدا می‌کند، شکوفایى پیدا می‌کند.» (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضاى هیأت مدیره جامعه خیرین مدرسه‌ساز، /۱۵ /۲/ ۱۳۹۳)
این بسته سیاستی از دو جهت هم‌افزایی اجتماعی را معنا کرده است: جهت اول به دنبال طراحی ساز و کارهایی در تربیت رسمی است که اساسا با حضور مردم، تربیت شکل بگیرد که جلوتر بیان می‌شود. جهت دوم، فرآیند تصویب همین سند است که به صورت اجتماعی و با کمک بازیگران مردمی در حال ویرایش و تکمیل است و تا کنون بیش از صد نفر از فعالین تعلیم و تربیت در شکل‌گیری این بسته سیاستی موثر بوده و هستند و در ادامه این تعداد نیز بیشتر خواهد شد. در همین راستا در سند هم افزا چنین آمده است: «نقطه کانونی شکل گیری و تکامل این بسته، بر یک تعامل جمعی، و شکل گیری یک تلاش جمعی هم افزا انجام شده است. چگونه یک قانون بدون اینکه خود به صورت نهادی شکل گرفته باشد، می تواند منشاء شکل گیری یک تحول نهادی شود؟ ذات نایافته از هستی بخش، چون تواند که بود هستی بخش؟ بسته سیاستی حاضر نیز در یک فرایند اجتماعی، ضمن تعامل موثر با حاکمیت و ساختارهای حکمرانی، تدوین گردیده و می گردد. پس از مطالعات و تدوین برخی از مبانی راهبردی توسط پژوهشگران مستقل، با حمایت ستاد تعلیم و تربیت شورای عالی انقلاب فرهنگی، فرایند گسترده و البته تدریجی‌ای آغاز گردید که در آن، طیف وسیعی از صاحب نظران، و فعالان حوزه تعلیم و تربیت، در طراحی، تدوین و پالایش این بسته، نقش ایفا کرده، و ان شاء الله این فرایند نیز ادامه و بتدریج در ترکیب یک خوشه اجتماعی، گسترش خواهد یافت.»
گلوگاه‌های تحول
نظام تربیت رسمی که یک نظام وارداتی، پوسیده و غیر قابل استفاده است، دارای چرخ‌دنده‌هایی است که در وضع موجود بسیار هماهنگ در حال چرخیدن هستند ولی از آنجا که همه با هم در مسیر اشتباهی هستند طبیعتا خروجی هم اوضاع خوبی ندارد. حال تصور کنید اگر بخواهیم یکی از چرخ‌دنده‌ها را تغییر دهیم، چه می‌شود؟ مسیر مابقی چرخ‌دهنده‌ها تغییر می‌کند؟ خیر. آن چرخ‌دنده‌ای که خلاف مابقی حرکت می‌کند، شکسته می‌شود و از بین می‌رود. شما باید بتوانید چرخ‌دنده‌های گلوگاهی را پیدا کنید و آنها را با هم تغییر مسیر دهید تا مسیر کل تغییر کند. در فضای آموزش و پرورش هم چنین ماجرایی است. یک سری مسائل‌گلوگاهی وجود دارد که این مسائل باید با هم تغییر کند. صرف این که مسئله الگوی کنکور از تست محوری خارج شود یا الگوی ارزشیابی کمی به ارزشیابی کیفی در امتحانات مقطع دبستان تبدیل شود، تحول محقق نمی‌شود. از طرف دیگر هم شما نمی‌توانید تمام چرخ‌دهنده‌های ریز و درشت نظام تعلیم و تربیت رسمی را با هم حرکت دهید، چرا که مسائل ریز و درشت آنقدر زیاد است که شما به تمام این چرخ دنده‌ها دسترسی نداری. لذا باید بتوانی مولفه‌های گلوگاهی را شناسایی کنی و با انرژی و قدرت مردمی این گلوگاه‌ها را به چرخش دربیاوری. سند هم افزای اجتماعی در تعلیم و تربیت رسمی به دنبال این ماجرا است که اولا گلوگاه‌های تحول در تربیت رسمی را معرفی کند و ثانیا با پشتوانه جریان مردمی این مسائل گلوگاهی را تغییر دهد. این مولفه‌های اهرمی در هفت ماده در متن سند بیان شده است:
«این بسته سیاستی پیشنهادی در دو سطح راهبردی و مبسوط تنظیم شده است. در سطح راهبردی، ۷ ماده اصلی و گلوگاهی در نظر گرفته شده است، که تقریبا می تواند بخش اصلی اثر بخشی مورد انتظار از سیاستها را ایجاد کند.»در این سند مواد گلوگاهی در کنار مواد تکمیلی بیان شده است که در قسمت‌های بعدی تک تک این مواد و گلوگاه‌ها تشریح و تبیین می‌شود. اگر بخواهیم خلاصه این سند را به زبان خود سند بیان کنیم این قسمتی که در ادامه می‌آید، گویای هدف بسته سیاستی ‌هم‌افزایی اجتماعی در تربیت رسمی است:«به منظور تسریع و تمهید تحول خودسازمانده نهادی تربیت در کشور، و ایجاد انعطاف در برنامه درسی با مشارکت خلاقانه جامعه در نظام تربیت، برای پاسخگوئی به نیازهای در حال تحول سریع جامعه، شکل گیری تمدن اسلامی جدید، افزایش کیفیت و کارآمدی، و استیفای ماموریت نهاد تربیت در آماده سازی فرزندان این کشور برای ایفای نقش موثر آنها در جامعه و نیز ساختن جامعه پیشرفته آینده، بر اساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و مبانی آن، و برنامه درسی ملی، این سیاستهای فرابخشی، در قالب مواد زیر، برای اجرا به دستگاههای مرتبط، ابلاغ، و نیز برای ترغیب و مطالبه مشارکت نهادها و فعالان اجتماعی حوزه تربیت، توصیه می شود.»
منتشرشده در خبرگزاری فارس