بررسی پرونده آموزشوپرورش در یک سال گذشته، فقط بررسی مسائل اینیک سال نیست، بلکه جمعبندی کارنامه قرنی ست که مدرسه جدید در ایران تثبیت و مستقر شد و اکنون در سطح بینالمللی به دهه اجرایی شدن 2030 و در سطح ملی به شروع قرنی تازه رسیدهایم. تصمیمگیری بین گونه تحول آموزشی که برای آینده ملت ایران و منطقه ضروری است، مهمترین پرسش پیشروی ماست.
سال ۱۳۹۹ سالی خاص برای کشور و جهان در حوزههای مختلف بود. مهمترین اتفاقی که این وضع خاص را رقمزده بود و تفاوتی با قبل و بعد خودش دارد، شیوع کرونا است که جهان را به سمت تحولاتی گوناگون کشاند؛ برخی ناخواسته و برخی خواسته. تفاوت خواسته و ناخواسته هم در این بود که استفاده از شرایط بحران را چه کسی بلد باشد و آن را به فرصتی برای تحولآفرینی مبدّل نماید.
آموزشوپرورش هم ازجمله حوزههایی بود که تغییر و تحولاتی جدی را به خود دید. شاید اهمیت شعار «عدم توقف آموزش»[۱] یا «هیچ کودکی از تحصیل بازنماید»[۲] را تا این حد درک نکرده بودیم، اما امروز در سراسر جهان، بحران کرونا اهمیت این شعارها را دوباره پیش چشم قرار داد و نشان داد چگونه ایده نهاد مدرسه جدید به دغدغه مشترک عموم ملتها و دولتهای جهان تبدیل گشته است.
اگر قرار باشد نگاهی واقعی به مسائل آموزشوپرورش در یک سال داشته باشیم، بیش از هر چیز باید به مدرسه نگاه کنیم؛ اما متأسفانه قاعده نزد مسئولین و سیاستگذاران اینگونه شده که توجه به ستاد آموزشوپرورش و بودجه و اعداد و ارقام و … آنان را از توجه به واقعیت امر آموزش و تربیت و آنچه بهواقع برای دانشآموزان و معلمان رقم خورده و تفاوت و شباهتش با سالهای گذشته بازمیدارد. مدرسه همانجایی است که ذیل چارت سازمانی آموزشوپرورش نادیده گرفته میشود؛ و البته مدارس همانجایی هستند که اتفاقات جدی دوره کرونا هم در آنجا رقم خورد. هرچند تمام کارها از راهاندازی شاد و اجرای سند تحول و تغییر و تحولات دانشگاه فرهنگیان و سازمان پژوهش به خاطر همین مدرسه رقم میخورد، اما اگر در مسئلهای مثل شاد، مدارس روستایی و ۳ میلیون دانشآموز اصلاً امکان استفاده از آن را نداشته باشند و در مدارس خوب شهری از اپلیکشینهای پولی جایگزین استفاده کنند و مدارس دولتی هم در ضعف سیستمی شاد به سایر پیامرسانهای داخلی و خارجی پناه برده باشند، چگونه میتوان ادعای اینکه تمام این فعالیتها برای مدرسه بوده را مورد سنجش قرار داد بدون رجوع مستقیم به مدرسه؟
چگونه است که IEA[۳] که تشکیلات آموزشی آمریکا در جنگ سرد است و بعد از پرتاب اسپوتنیک و در رقابت با شوروی تأسیسشده، امروز با آزمونهای تیمز و پرلز میتواند میزان تعلق خاطر دانشآموزان ما به مدرسه و دغدغه والدین در درس ریاضی و علوم و تغییر و تحولات دانشآموزان ما را پس از تغییر ساختار نظام آموزشی و ۶ ساله شدن دوره ابتدائی و میزان اجرائی شدن بندهای سند تحول را در مطالعات چهار سال یکبار خود بهصورت نموداری نشان دهد اما آموزشوپرورش ما حتی از تعیین ساعت آموزشی دانشآموزان نیز ناتوان است؟! جلسه بررسی نتایج آزمون تیمز ۲۰۱۹ که اواخر بهمنماه امسال برای اولین بار در این سطح در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری تشکیل شد، نکات جالبی را به ما گوشزد نمود. ما برای تعیین ساعت آموزشی دوره ابتدایی خودمان به مدرسه و دانشآموز و معلم مراجعه و آمارگیری نداریم، بلکه از ضرب ساعت موظفی معلمان در تعداد هفتههای آموزشی ساعت را معین و در سالنامه آموزش و پرورش منتشر میکنیم و توجهی نداریم که زنگ تفریح چه میشود و تعداد روزهای تعطیل سال چقدر بوده و چند نفر از معلمان موظفی خود را به طور کامل با کلاس درس پر میکنند و … . اینجاست که ما با این نگاه ستادی به مدرسه و کلاس درس، خود را جزو کشورهایی با بیشترین ساعت آموزشی میدانیم اما آزمونهای تیمز باید بیاید و به ما نشان دهد که برعکس، ما جزو کشورهایی با کمترین ساعت مدرسهای هستیم و اتفاقاً یکی از دلایل ضعف عملکرد دانشآموز هم به همین مسئله بازمیگردد.
آموزشوپرورش ما هیچگاه همتی بلند برای تشکیل آزمونهای ارزیابی ملی که مهمترین دادهها را برای تحلیل وضع موجود و نیازهای آتی فراهم میآورد را نداشته و سند تحول نیز باید کاملاً مبتنی بر چنین دادههایی تدوین میگشت. این مثالی است از کمبودهای قرن گذشته که ناشی از عدم نگاه به واقعیت جریان درون مدرسه و کلاس درس میشود و ما اکنون در آستانه قرنی جدید با مسائلی بسیار پیچیدهتر از گذشته هستیم.
ما قرن گذشته را در حوزه آموزشوپرورش در حالی آغاز کردیم که میسیونهای خارجی مدارس جدید را بهصورت غیررسمی و رسمی در ایران تثبیت کرده بودند. ابتدای قرن با رسمیت یافتن شورای عالی معارف از سوی مجلس مشروطه آغاز شد و برکات بسیاری را از آن زمان تاکنون برجای گذاشت زیرا تنها مرجع تصمیمگیری بود که تعامل مستقیم با خود مدارس داشت و اساسنامه و نظامنامه مدارس و برنامه نظارت و بازرسی مدارس را تنظیم میکرد؛ اما این روال در کنار فعالیت میسیونهای فرانسوی و آمریکایی در درون مدارس و سطوح اصلی برنامهریزی آموزشی کشور بود. اوج ماجرای دخالت این میسیونها هم به دوره ۱۳۲۷ به بعد و استقرار نیروهای اصل ۴ ترومن برمیگردد که تغییر نظام آموزشی و تدوین اولین سند تحول آن و بسیاری از فعالیتهای دیگر، زیر نظر این گروه یا مجموعههای مرتبط با این فعالیتهای مستشاری صورت مییافت و دیگر حتی جایی برای تصمیمگیری شورای عالی فرهنگ و معارف هم باز نگذاشت؛ از آن جمله است تعریف آموزش و مدرسه فرع بر اقتصاد؛ دردی که هرروز شدت بیشتری یافته و راهی برای درمانش نیافتیم.
از آن زمان تاکنون فراز و فرودهای بسیاری داشتهایم (بهویژه در ستاد) اما درمجموع انگار نظام موروثی مدرسهای تحولات چندانی نداشته و خیلی به روایت جلال در «مدیر مدرسه» شباهت دارد. سالهای اخیر، خبر از تحولاتی چند دارد که معلوم نیست سرانجامش چه باشد. البته اهمیت دارد که تکلیف خودمان را با «تغییر» یا «تحول» هم مشخص کنیم. برخی از متخصصین و کارشناسان آموزشوپرورش که فرق بین تغییر و تحول را میفهمند، قائل به تغییر هستند نه تحول. بسیاری هم هستند که قائل به تحولاند اما فرق این دو را نمیدانند و درمجموع صحبتها میتوان فهمید چیزی که در پی آن هستند همان تغییراتی است که در نظام آموزشی کشورهای بهاصطلاح توسعهیافته رقم خورده است؛ اما مسئله حائز اهمیت این است که بدانیم در آستانه تحول قرار داریم و حتی اگر خودمان هم به دنبال تغییر باشیم، برخی جریانات اساسی جهانی حرکت به سمت تحول را آغاز کردهاند.
کرونا هم در تشدید این جریان و لزوم تصمیمگیری سریعتر اثر مستقیمی داشته است. شاید تصمیمگیری کنونی را بتوان در این دو حوزه تصویر نمود:
گذر از مدارس واقعی به مدارس مجازی: البته لفظ مجازی تسامحی است وگرنه، فضای سایبر، فضای واقعیت و کنترل و هدایتگری است که البته قواعد خاص خود را دارد. در فضای بینالمللی اینگونه مرسوم است که مدارس معمول را «مدارس آجر و سیمانی»[۴] اطلاق میکنند و مدارس اینترنتی را «مدارس مجازی»[۵]. اینگونه مدارس که فقط بعد از کرونا گونه ترکیبی آن در این ایران راهاندازی شد و هنوز هم عنوان رسمی و اساسنامه ندارد، بیش از ۲۰ سال است که در آمریکا و اروپا بهصورت ترکیبی یا تماموقت فعال است. گزارش ۲۰۱۹ مرکز سیاستگذاری آموزشی آمریکا درباره اینگونه مدارس که چند ماه پیش از کرونا منتشر شد نشانگر ضعف شدید آن نسبت به مدارس معمولی است[۶] اما این به معنای کنار گذاشتن مدارس مجازی نیست، بلکه اصلاح و گسترش آن است، چون آینده جهان با فضای مجازی پیوند خورده است و ما هنوز در حال تجربه و شناخت و تعیین جهت این فضا هستیم. آموزش از راه دور محدود به مدارس مجازی نیست اما اگر دید نهادی به مسئله آموزش و تربیت داشته باشیم و مدرسه برایمان اهمیت داشته باشد، باید نقش اینگونه مدارس را در تحولات آتی جدی بدانیم.
آنچه بیش از همه اهمیت آموزش از راه دور و مدارس مجازی و پلتفرمهای آموزشی را پیش نهاد، ائتلاف جهانی آموزش بود که یونسکو در ابتدای کرونا با شعار عدم توقف آموزش به راه انداخت و در همان بیانات اولیه مسئولین ائتلاف خبر از تحولی جدی در آموزش سراسر جهان اعلام شد. در این برنامه که با دهه اجرایی شدن سند آموزش ۲۰۳۰ هم همزمانشده ۱۴۰ ابرشرکت چندملیتی و سازمانهای جهانی و شرکتهای بهاصطلاح مردمنهاد و ناسود بر در کنار هم قرارگرفتهاند تا آن تحول جدی را رقم بزنند. یونسکو با برگزاری وبینارهای مختلف برای وزرای آموزش و ارتباطات و مسئولین کشورهای مختلف در سراسر جهان، بازار گذر از آموزش معمول به آموزش از راه دور و تحت وب را داغکرده و سایت یونسکو هم به ویترین دستهبندی و معرفی پلتفرمها مبدل گشته[۷]. بررسی گزارشهایی که یونسکو تاکنون منتشر کرده نشان میدهد بسیاری از کشورهای پیرامون ما ازجمله قطر، امارات، مصر، لبنان و … پروژه پلتفرم ملی آموزش از راه دور خود در دوره کرونا را به مایکروسافت و گوگل و سایر شرکتهای حاضر در ائتلاف سپردهاند و شبکه عظیمی از کاربران و دادههای نسلی و آموزشی از منطقه و سراسر جهان در دست این شرکتها قرارگرفته تا قادر به طراحی پلتفرمهای بومی خاص هر کشور باشند. این تحولی است که اکنون نظر دقیق و جامعی درباره آن نمیتوان داد و عمق آن را گذر زمان مشخص خواهد کرد.[۸]
اما تحول دوم، تحولی در خود مدارس معمولی است. نظام آموزشی رسمیِ عمومیِ اجباری به بنیادهای ثابتی رسیده که امکان گسترش آن را بهصورت الگومند در سراسر جهان فراهم نموده و بعد از جنگ جهانی دوم با سرعتی شگفتانگیز این اتفاق در سراسر جهان رقم خورده[۹]؛ اما اکنون در دوره شک در این بنیادها هستیم، مثلاً در رسمی و اجباری بودن، نحوه اتصال نظام مدرسهای و بازار مشاغل یا ویژگیهای دیگری که در عموم مدارس برقرار است. تحول در این بنیانها از طریق اسناد و بیانیهها و ائتلافها و آزمونهای ارزیابی بینالمللی و سایر مسیرهای تغییر در خطمشیهای آموزشی در سراسر جهان در حال رقم خوردن است؛ اما از سوی دیگر ما با انقلابی روبرو هستیم که خودش ایدههای تحولی جدی برای جایگزینی آن بنیادها دارد و در برخی تجربیات مانند نهضت سوادآموزی هم نوعی از این تحولات را به عینه دیدم، اما آنگونه که باید به آن نپرداختهایم. محور قرار گرفتن «عدالت» در امر آموزش، محور قرار گرفتن «جهاد» در امر پرورش، استکبارستیزی و فهم جایگاهمان در تقابل مستضعفین و مستکبرین، مردمیبسازی (و نه خصوصیسازی!) آموزشوپرورش ازجمله این ایدههای تحولی بود که حتی سند تحول هم در حد تعیین چشماندازها به درستی به آن نپرداخته و جا دارد هم در اصلاح سند تحول و هم برنامههای آموزشوپرورش در قرن جدید بهطورجدی به آن بپردازیم.
*****
بررسی پرونده آموزشوپرورش در یک سال گذشته، فقط بررسی مسائل اینیک سال نیست، بلکه جمعبندی کارنامه قرنی ست که مدرسه جدید در ایران تثبیت و مستقر شد و اکنون در سطح بینالمللی به دهه اجرایی شدن ۲۰۳۰ و در سطح ملی به شروع قرنی تازه رسیدهایم. تصمیمگیری بین گونه تحول آموزشی که برای آینده ملت ایران و منطقه ضروری است، مهمترین پرسش پیشروی ماست.
[۱] شعار معروف یونسکو و سازمانهای جهانی در دوره کرونا: #LearningNeverStops
[۲] شعار کنگره آمریکا برای طرح آموزش ملی این کشور در سال ۲۰۰۱: No Child Left Behind
[۳] International Association for the Evaluation of Educational Achievement
[۴] Brick-and-mortar Schools
[۵] Virtual Schools
[۶] Molnar, A. Miron, G. Elgeberi, N. Barbour, M.K. Huerta, L. Shafer, S.R. Rice, J.K. (2019). Virtual Schools in the U.S.2019. Boulder, Co. National Education Policy Center.
[۷] https://globaleducationcoalition.unesco.org/members
[۸] برای مطالعه بیشتر در باب ائتلاف جهانی آموزش به گزارش پژوهشی هسته تعلیم و تربیت مرکز رشد و مرکز ملی فضای مجازی در این باب مراجعه نمایید:
http://csri.majazi.ir//parameters/majazi/modules/cdk/upload/content/elib/157/1615714846005otir8gij01g7qept8361gkmuo5.pdf
[۹] در این زمینه بنگرید به مطالعات نهادی حوزه آموزش از جمله:
John W. Meyer and Francisco O. Ramirez. THE GLOBALIZATION OF EDUCATION. Stanford University. September 1998
Aaron Benavot (1997) “Institutional approach to the Study of Education,” Pp. 340-345 in Lawrence Saha (ed.) International Encyclopedia of the Sociology of Education. Oxford, UK: Elsevier Science.