ضعف در تبلیغات و اطلاعرسانی با هدف ارائه فعالیتها و عملکرد صورتگرفته در دستگاهها و نهادهای نظام توسط مسئولان، یکی از مشکلات مزمن و اساسی بهشمار میآید. درنتیجه لازم است در گام دوم انقلاب اسلامی، به آن توجه ویژهای شود. ضمن اینکه برای تذکر این نارسایی در بیانیه گام دوم، ذیل عنوان پنجم از افتخارات […]
ضعف در تبلیغات و اطلاعرسانی با هدف ارائه فعالیتها و عملکرد صورتگرفته در دستگاهها و نهادهای نظام توسط مسئولان، یکی از مشکلات مزمن و اساسی بهشمار میآید. درنتیجه لازم است در گام دوم انقلاب اسلامی، به آن توجه ویژهای شود. ضمن اینکه برای تذکر این نارسایی در بیانیه گام دوم، ذیل عنوان پنجم از افتخارات جمهوری اسلامی که مربوط به عدالت است، از عبارت «تبلیغات نارسای مسئولان» استفاده شده است. اما درمقابل، از تبلیغات دشمن هم با دو ویژگی: «مروج فساد و بیبندوباری» و «پرحجم» یاد شده است. این نشان میدهد رسانههای دشمن با وجود عدم محتوای درست و در عین حال با محتوای ترویجکننده فساد، حجم زیادی از فعالیتهای رسانهای را بهخود اختصاص دادهاند. متاسفانه در دستگاههای حاکمیتی، توجه درخور و شایستهای به حوزه مدیریت افکارعمومی و استفاده از تبلیغات نمیشود.
در این جستار کوتاه، به فضای رسانهای یکی از پرارتباطترین نهادها، بهجهت ماموریت که مورد توجه حداکثری دستگاه رسانهای و تبلیغاتی دشمن قرار گرفته است، یعنی دستگاه قضا میپردازیم.
طبیعت قهریه قوهقضائیه
بخشی از انتقادهایی که به قوهقضائیه و عملکرد آن میشود، امری عادی است؛ چراکه دستگاه قضا دارای طبیعت قهریه است؛ لذا شامل احکام و مجازاتی است که بالطبع برای مبارزه با انواع فسادهای موجود در جامعه، چارهای به جز وضع و اجرای احکام و قوانین بازدارنده نیست. در برخی از موارد با توجه به اینکه سعی شده است قوانین قضایی منطبق با قواعد و ضوابط شرع مقدس اسلام باشد؛ میبینیم هنگام اجرای چنین قوانینی، دشمنان و عدهای از مغرضان داخلی با علم به جهل افکارعمومی نسبت به فلسفه وضع احکام، زبان به اعتراض گشوده و سبب تخریب و ایجاد شبهه در مورد احکام صادره میشوند. هرچند پرداختن به اقناع این طیف از بداندیشان اتلاف منابع است، اما باید طوری عمل و اطلاعرسانی کرد که تا جای ممکن، امکان این غرضورزیها و تخریبها از آنها گرفته شود زیرا بیشتر مردم که با عنوان افکارعمومی از آنها یاد میشود، خواهناخواه متاثر از رسانه و جریان تبلیغاتی هستند که در این میان وزن تریبونها و بوقهای تبلیغاتی گروههای مغرض یادشده سنگینتر و اثرشان بیشتر است. گروههایی که بدون اشراف بر ابعاد مختلف موضوع و دستکم گذراندن دوسه واحد احکام حدود و قضا، تنها برای ایجاد ذهنیت منفی، ناامیدی از نظام و براندازی آن، دست به چنین اقداماتی میزنند (که البته ناشی از طبیعت و فلسفه ایجادیشان است). درنتیجه اگر این قسم از رسانهها موجب ایجاد شبهه بین مردم شده و بتوانند تاثیر خود را در افکارعمومی بگذارند، آنوقت باید به حال رسانههای عمومی، دستگاههای متولی و بسترهای مجازی نهادهای انقلابی و قضایی، چارهاندیشی کرد تا با تمام توان رسانهای خود، به میدان بیایند؛ چراکه امنیتبخشی و برخورد با برهمزنندههای امنیت، خطقرمز نظام است و بر سر آن با کسی سازش و مسامحه ندارد. اما نکته مهم اینجاست که با عدم طراحی رسانهای یا اهتمام و التفات به پیوستهای رسانهای احکام، نمیتوان با ایدههای ناقص و غیرجامع و سبک گرفتن امر، به جنگ رسانهای با دشمنان بدخواه رفت.
وظیفه رسانه، اقناع مخاطب
هدف اصلی از تولید برنامههای رسانهای، ایجاد ذهنیت یا تغییر آن است. در انقلاب اسلامی هم رسانه نقش بسیار مهمی دارد؛ اینطور نیست که نفیکننده مطلق رسانه باشد، بلکه بر این عقیده است که باید از آن درجهت ترویج آرمانهای انقلاب اسلامی استفاده درست، بجا و حداکثری کرد. با این حال، برخی در اوایل انقلاب گمان میکردند سیاست جمهوری اسلامی، مقابله با ابزارهای مدرن و ظواهر آن مانند سینما، رادیو و تلویزیون است و انقلاب اسلامی آنها را تعطیل میکند. اما برخلاف نظرات این عده، سیاستهای کلی انقلاب اسلامی، استفاده حداکثری از ابزارهای موجود برای ارائه درست شعارهای انقلاب و مقابله با افکار انحرافی، دشمنیها و نشاندادن اهداف تخریبی آنهاست. سخن گفتن از سرفصلها و ویژگیهای رسانه، به فرصت دیگری نیاز دارد اما درمجموع، در نظام اسلامی اطلاعرسانی بهعنوان وظیفه و کارکرد اصلی رسانه است؛ لذا انتظار میرود فضایی جهت پاسخگویی مسئولان به مردم، رفع شبهات به وجود آمده بهوسیله دشمن و حتی تقابل و مبارزه و به چالش کشاندن رویکردهای رسانهای آنها هم باشد. بنابراین نباید از تاثیر رسانه بر افکار غافل شد و لازم است نهایت بهره از آن برده شود. خاصه آنکه جنگ رسانهای کنونی، جنگی نابرابر و سنگین است و دشمن در پی شکست در جنگ نظامی، این جبهه را محل خوبی برای زورآزمایی و ضربهزدن به آرمانهای انقلاب دانسته و با شناخت نقاط ضربهپذیر ما در عرصه قضایی، نیروهای فراوان و متنوعی را برای این منظور گردهم آورده و آرایش سهمگینی مقابلمان چیده است.
برخی از نقدهای رسانهای
یکی از شگردهای دشمنان و مهرههای داخلی و خارجی آن، ایجاد شبهه در عملکرد قضایی و اتهامزنی برای بهوجود آوردن مانع، در روند رسیدگی به مفاسد است. از همینرو، شبههپراکنی برای حمایت از مفسد و ایجاد جو روانی جهت گمراهسازی مردم، نهایتا بهمنظور تقابل با نظام است. بخشی از بسترهای تسهیلکننده این شبهات را باید در عملکرد قوهقضائیه دید که از ضعفهایی برخوردار است. بهطور مختصر به برخی از آنها اشاره میشود:
۱- عدم شفافسازی و پرهیز از بیان علت صدور برخی از احکام قضایی؛ این موضوع مفروض است که حتما قبل از شبههپراکنی است تا سوءاستفاده از حکم به حداقل برسد.
۲- علنی برگزارنشدن برخی از جلساتی که دارای وجه امنیتی نیست و موجب افشای اسرار نمیشود؛ در اینجا منظور آن بخش از رسیدگیهایی است که دارای وجه عمومی است! همچنین چه اشکال دارد که توان استدلال قضات به سمعوبصر عموم برسد؟
۳- عدم استفاده درست و صحیح از ابزارهای رسانهای دراختیار؛ مهمترین ضعف قوه در عرصه رسانه را میتوان نداشتن پیوست رسانه و عدم طراحی آن دانست.
۴- نبود شبکه پاسخگویی به شبهات مطروحه خارجی.
۵- انفعالی عملکردن در فضای رسانهای که موجب ظلم به دستگاه قضایی شده است.
۶- عدم ارتقا و بهبود کیفیت اطلاعرسانی در مبارزه با فساد، آنطور که در بلندمدت، ارزش خبری این اقدامها در زندگی توده مردم قابل مشاهده نیست و میتواند صرفا به تصویرسازیهای سیاه از جامعه و حاکمان و کارگزاران منتهی شود.
استفاده از ابزار رسانه، برای ایجاد تحول در قوهقضائیه
یکی از لوازم ایجاد تحول در دستگاه قضایی، استفاده از ابزارهای رسانهای است که در بیانات حضرت آیتالله خامنهای هم، ضمن دیدار با مسئولان دستگاه قضایی به آن اشاره شده بود: «یک نکته دیگری […] درمورد تحول […]، فعالیت رسانهای و هنری در باب کار قضایی و تحرکات قضایی است. ببینید، دشمنان حرکت عمومی نظام جمهوری اسلامی، از همه راههای ممکن برای دشمنی استفاده میکنند و به هر نقطهای از نقاط نظام جمهوری اسلامی که بتوانند، از همین طرق مختلف، ضربه میزنند که از جمله [آنها] مسائل قضایی است. […]، متاسفانه در داخل هم حتی با غفلت بعضی از مسئولان مربوط به این مسائل، کارهایی میکنند، فیلمهایی میسازند که اساس و مبانی قضایی جمهوری اسلامی را زیر سوال میبرد و متاسفانه این فیلمها در بازبینیهای این نشستهای عمومی هنری و مانند اینها، مورد توجه قرار نمیگیرد و اینها اکران هم میشود، روی پرده هم میآید و پخش هم میشود؛ این خیلی چیز بدی است. قوهیقضائیه باید به این مساله توجه کند، صرفا کار تبلیغاتی و رسانهای این نیست که شما بیایید آمار بدهید؛ خب بله، سخنگوی محترم قوهقضائیه میآید توضیحاتی میدهد، آماری میدهد، خیلی هم خوب است، اینها لازم هم هست، اما کافی نیست. […] برای اینکه ذهن مردم بهمعنای واقعی کلمه متوجه به این قضایا بشود، کار هنری لازم است، کار رسانهای بهمعنای هنری لازم است؛ این را جزء کارهای اساسی باید به حساب آورد.» (حضرت آیتالله خامنهای، ۹۹.۴.۷) در این بیانات ضمن تشریح اهمیت و ضرورت اهتمام به فعالیتهای هنری و رسانهای و اکتفانکردن به ارائه خام آمار و ارقام، راهکارهایی هم ترسیم شده که اهم آن از قرار زیر است:
۱- استفاده از ابزار هنر و رسانه درجهت عرضه صحیح و نشاندادن مبانی نظام قضایی اسلامی.
۲- حضور در رسانه، فقط اختصاص به حضور سخنگو، آنهم صرف بیان آمار و ارقام نیست.
۳- در تولید آثار هنری که مجوز نمایش هم میگیرد، نیاز است تا قوهقضائیه با تدوین منشور و دستورالعملی، در کیفیت ارائه و عرضه ارکان قوه قضا ورود پیدا کرده و همواره بهعنوان ناظری حاضر، خروجی تولیدات رسانهای نمایشی را رصد کرده و اشکالات آن را برای بالابردن سطح فهم مخاطبین رفع کند.
۴- تحتتاثیر قرار نگرفتن و کوتاهنیامدن مسئولان قضایی، از رأی صادره خود، با توجه به حجم تبلیغات تحریکآمیز رسانهای دشمنان، علیه نظام و برخورد شجاعانه و مسئولانه با آن.
در پایان لازم است بدانیم، اخبار و اطلاعات قوهقضائیه بهصورت عمده خلاصه شده است در گزارش هفتگی سخنگوی قوهقضائیه، گزارشی از جلسات هفتگی دوشنبههای مسئولان قضایی کشور، برخی دیدارهای استانی (که فعلا کرونا آن را تعطیل کرده) و بازدیدهای گاهوبیگاه. همچنین قوهقضائیه تنها دارای یک سایت رسمی در فضای مجازی است که آنهم اختصاص به نشر اخبار دارد. بنابراین لازم است با توجه به بیانات حضرت آیتالله خامنهای درمورد ورود و حضور مقتدرانه، مخلصانه و آگاهیدهنده قوهقضائیه در فضای رسانهای، طرحی جامع تدوین شود و حوزه روابطعمومی قوه، بسیار فعال و آگاه وارد شود. ضمنا ازسوی مجریان و دراختیاردارندگان بودجه و تخصیص آن و دیگر تصمیمگیرندههای مرجع در رسانه و نیز مسئولان ذیربط قضایی، تمهیدات لازم اندیشیده شود تا حوزه مدیریت رسانه و تصویر قضایی کشور، جان دوبارهای گرفته و از نگاههای سنتی و غیرمعاصر اجتناب شود.