اگر میدان انتخابات را به مثابهی بازی فوتبال درنظر بگیریم، یکی از کلیدیترین عوامل تأثیرگذار بر بازی، قواعد آن است. اگر قاعده را عوض کنیم، خواه ناخواه در نقش، جایگاه، انتظارات و وظایف بازیکنان تغییرات اساسی ایجاد میگردد.
اشاره
در ایران هر انتخابات، قانون خاص خود را دارد و در نتیجه در مبارزات سیاسی هر یک از رقابتهای انتخاباتی، شرایط، کاندیداها، وعدهها، خطمشیها، ویژگیهای ستادهای تبلیغاتی متفاوت بوده و الزامات و اقتضائات خاصی را به دنبال داشته است. اگر میدان انتخابات را به مثابهی بازی فوتبال درنظر بگیریم، یکی از کلیدیترین عوامل تأثیرگذار بر بازی، قواعد آن است. اگر قاعده را عوض کنیم و به جای یازده نفر، اجازهی بازی پانزده نفر را بدهیم، خواه ناخواه در نقش، جایگاه، انتظارات و وظایف بازیکنان تغییرات اساسی ایجاد میگردد. طرح استانی شدن انتخابات نیز در صورت اجرا، چنین تأثیری بر سازوکار انتخابات دارد و باعث تغییر جایگاه نمایندگان، انتظارات و وظایف ایشان و … میگردد. از سویی به نظر میرسد با اذعان به نبود احزاب قوی در کشور، مجلسی که قرار است در رأس امور و عصارهی فضائل ملت باشد، در قالب این طرح و در پی زد و بندهای باندهای قدرت و ثروت و با استفاده از تبلیغات سیاسی به سطح نازلتری سقوط نماید. در مطلب قبل که از اینجا قابل بازخوانی است؛ طرح استانی شدن را به شکلی ساده و مختصر معرفی نمودیم. در این یادداشت برآنیم به دلالتهای بازاریابی سیاسی این طرح و تأثیرات آن در این باب بپردازیم.
استانی شدن حوزه انتخابیه با عینک بازاریابی
۱- کاهش یا افزایش پایگاه اجتماعی دولت [۱]
یکی از ابزارها و طرق ارتباط مردم با حاکمیت (به درست یا غلط)، حضور نمایندگان مجلس در بین ایشان و در میان گذاشتن مشکلاتشان با نمایندگان است. این ارتباط (هرچند برخی نمایندگان به این وجه نمایندگیشان وقع چندانی نمینهند) باعث میشود مردم به تأثیرگذاری و نقش خود در حاکمیت بیشتر واقف شده و در زمانهای لازم، به مطالبهگری از نمایندگانشان بپردازند. از سویی نفس حضور مسئولان و به ویژه نمایندگان _که در قسمتهای مهمی چون کسب بودجه برای مناطق، رأی اعتماد به وزرا و استیضاح ایشان و … ایفای نقش میکنند، در میان مردم و تلاش برای حل مسائل و دغدغههای آنها به افزایش پایگاه اجتماعی دولت کمک مینماید. شاید بتوان گفت یکی از پیونددهندهها و موجبات ارتباط دائمی نمایندگان با حوزهی شهرستانی، بحث بازاریابی پس از انتخابات با نگاهی به انتخابات بعدی باشد. وقتی نیاز کاندیدا تنها به ۱۵ درصد آراء یک شهرستان باشد و مناسبات انتخاب در استان مشخص شود؛ چقدر میتوان انتظار داشت که آن حوزه شهرستانی و روستاهای تابعه در هندسه فکری نماینده جای خود را حفظ کند؟! از سویی برخی موضوع تصمیمات ملی را مطرح کرده و بر این ادعایند که اگر انتخابات استانی شود از تصمیمات خرد و بخشی جلوگیری شده و تصمیمات با نگاه ملی اخذ میشود و این را فایدهی طرح فوق میدانند که البته در صورت اجرای این گمانهزنی، در دراز مدت به نفع دولت و پایگاه اجتماعی آن خواهد بود. اما سؤال اینجاست، این گمانهزنی چقدر امکان وقوع دارد؟ و اینکه آیا راه حلی برای خلأ حضور نمایندگان در بین مردم درنظر گرفته شده است؟ آیا این فرایند تأثیر مثبتی بر شکافهای قومی، مذهبی در استانهای این موضوع، بر جای خواهد گذاشت؟ اثر آن بر سرمایهی اجتماعی نظام در این مناطق چگونه خواهد بود؟
۲- تضعیف قدرت اجتماعی به نفع چه کسی؟
انتخابات در یک تقسیم صناعی فرایندی سه ضلعی است، ضلعی را حاکمیت شکل میدهد (برگزاری و سازوکار انتخابات)، بخشی را کمپینها شکل میدهند (کاندیداتوری، تبلیغات، برنامهها و …) و بخش آخر را مردم به معنای عام آن میسازند (تحقیق و مشورت، حمایت از کمپینها، شرکت در انتخابات و رأیدهی). در صورتی که مردم در جستجوی نامزد مطلوب خود، به فردی برسند و تصمیم به مشارکت در انتخابات گرفته و به او در آن حوزهی انتخابیه رأی حداکثری بدهند؛ انتظار دارند، آن فرد نمایندهشان گردد. حال اگر فرایند به نحوی چیده شود که کاندیدای مطلوب و محبوب آن شهرستان که رأی اکثریت را هم به دست آورده، به عنوان نمایندهی آن شهر به مجلس راه نیابد، نارضایتی ایجاد خواهد کرد. با نگاهی به این طرح استانی شدن انتخابات درقالب مثال میتوان گفت: فرض کنید آقایان الف و ب دو کاندیدای مطرح در حوزه انتخابیه A باشند. طبق طرح مجلس، این دو کاندیدا برای اینکه نماینده حوزه خود شوند، صرفا به ۱۵ درصد رأی آن حوزه نیاز دارند. فرض کنیم آقای الف ۱۵ درصد آرای آن حوزه، و آقای ب ۶۰ درصد آرای آن حوزه را کسب نماید. در این صورت هر دو کاندیدا نصاب لازم را برای نمایندگی حوزه خود کسب کردهاند. اما از آنجائیکه آقای الف توانسته با قرار گرفتن در لیستهای مطرح یا هر طریق دیگری، در سطح استان رأی بیشتری کسب کند، به مجلس راه خواهد یافت و آقای ب، در انتخابات شکست خواهد خورد. به عبارت روشنتر، انتخاب مردم حوزه A آقای ب است، اما آقای الف نماینده این مردم میشود. [۲] وقتی مردم، یکی از مظاهر قدرتشان (قدرت اجتماعی) یعنی تأثیرگذاری مستقیم در انتخاب مسئولانشان را به چالشکشیده ببینند، خواه ناخواه دچار نارضایتی و در مرحلهی بعد بیتفاوتی سیاسی میگردند. سؤالی که در این قسمت پیش میآید آن است که چه درصدی از شهروندان بیتفاوت، حاضرند پای صندوق رأی (که از بُعد بینالمللی و داخلی به درست یا غلط از امارههای مقبولیت نظام قرار گرفته) بیایند؟!
۳- طرحی مبتنی بر احزاب؛ احزابی که نیستند!
در این طرح استانی، تناسبی و حزبی شدن انتخابات در هم تنیده شده است. از بین این مفاهیم، مفهوم حزبی شدن با چالش جدی مواجه است. از بین حزبنماهای کشور که تعدادشان به بیش از دویست میرسد، هیچیک ویژگیهای یک حزب استاندارد را واجد نیستند. حال این احزاب نمایشی قرار است مهمترین کارویژهی حزبی یعنی اعلام فهرست انتخاباتی را انجام دهند. در واقع در پی اجرای این طرح ما با کاندیداهای حزبی مواجه نیستیم بلکه با لیستهای انتخاباتی رو به رو خواهیم بود. لیستهایی که به مانند بسیاری از سازمانهای سیاسی زودگذر گذشته، افرادشان به اقتضای شرایط دور هم جمع شده و دیر یا زود مضمحل میگردند. اگر با نگاهی واقعگرایانه به موضع نظر شود، زد و بندهای حزبی و سیاسی در بین افرادی که اقتضائات و الزامات حزبی را پایبند نیستند، کمترین پدیدهای است که رخ خواهد داد. با توجه به فقدان سازوکارهای حزبی در کشور احزاب نمیتوانند نقش چندانی ایفا کنند؛ در نتیجه قطعاً پشتوانههای پولی و قدرت جایگزین احزاب میشوند [۳] که حمایتهای مالی کاندیداها را در صندلیهای مجلس خواهد نشاند. در این بین بر سر شایسته سالاری و منافع عمومی و… چه خواهد آمد؟ افراد صلاحیتداری که میخواهند به مجلس وارد شوند در کدام لیست جای خواهند داشت؟ هزینهی این افراد برای ورود به لیستها چه خواهد بود؟
۴- بازار سیاسی جدید و اقتضائات آن
۱-۴- بزرگ شدن بازار، بحران منابع
یکی از تغییرات اساسی که با استانی شدن انتخابات در عرصهی تبلیغات و بازرایابی سیاسی رخ میدهد؛ افزایش اندازهی بازار و به تبع آن افزایش ساز و کارها و اقدامات بازاریابی سیاسی کمپینهای انتخاباتی است. اینکه زمین بازی بازاریابی کاندیدا، چقدر است بر تمام مراحل بازاریابی تاثیر جدی میگذارد و در بعضی موارد مثل همین طرح استانی شدن، ماهیت آن را از کاندیدامحورِ صرف به کاندیدا و حزب محور متحول میکند. اما اولین و اساسیترین نکتهای که بزرگ شدن بازار به همراه دارد، ضرورت تغییر در منابع کمپین است که شامل کاندیدا و وقت و انرژی او، پول، نیروی انسانی داوطلب و… میشود.
۲-۴- بخشبندی استانی، مرحله آزمون بیتجربهها
برای شناخت رأیدهندگان در سطح یک شهرستان، شاید بتوان با تکیه بر چند فردی محلی و کارکشته، کار را به پیش برد؛ آنگونه که تجربهی کاندیداهای پیروز دورههای قبل نیز این امر را تأیید میکند، اما برای گسترهی یک استان و در کنار آن شهرستان، حتماً نیازمند تیمی حرفهای از مشاوران انتخاباتی و جامعهشناسان و فرهنگشناسان هستیم. به تبع جغرافیای جدید، نوع بخش بندی، و در پی آن موضعیابی متفاوت شده و شاید بتوان گفت با نقاشی و آرایش جدید رأی دهندگان، تطبیق لیستها با دشواری مواجه شود. اینکه کدام پیام و برای کدام بخش استان طراحی شود؛ مسئلهای جدی برای مشاوران تبلیغاتی خواهد بود.
۳-۴- توزیع پیام ملی یا منطقهای؟
حال فرض را بر آن بگذاریم که بخش مورد نظر که پیروزی را برای لیست معین کافی باشد، انتخاب شده است و ناظر به آن پیام هم طراحی گشته است. طبیعتاً مانند مجلس دهم که لیستهایی در سطح کشور و با نام واحد اعلام شد، در این انتخابات نیز تکرار میشود. اما چالشی که در این بین وجود دارد؛ تفاوت دغدغهها و به تبع آن پیامهای منحصر به فردی است که در هر استان ستادهای تبلیغاتی به آن رسیدهاند؛ که این موضوع امکان ایجاد یک پیام ملی و توزیع آن برای کلیهی استانها را به چالش می کشد.
جمعبندی
چند ابهام کماکان برای ذهن نویسنده باقی مانده است. نمایندگانی که (منظور اکثریتشان است) در سنوات گذشته با لحاظ شرط فوق لیسانس و تبصره هر دور نمایندگی معادل یک مقطع تحصیلی است در شرایط لازم برای ثبت نام در انتخابات مجلس، و کسب فوقلیسانسهای فوری در دورهی نمایندگی، هیچ رقمه از کاندیداتوری و عضویت در مجلس شورای اسلامی نگذشتند، آیا با این طرح به دنبال ایثار و از خود گذشتگی هستند؟ اصرار دو دههای و بیپشتوانهی مجلسیها برای تصویب این طرح ریشه در چه دارد؟ با توجه به عدم شفافیت رأیدهندگان به این طرح نمیتوان به تحلیل درستی از اهداف بازیگران پشت پردهی تصویب آن رسید؟ آیا فرایند بخشبندی در سطح ملی از سوی جریانی سیاسی انجام شده و ایشان را به این جمعبندی رسانده که این طرح بایستی تصویب گردد؟ آیا جغرافیای رأی، نخبگان سیاسی را وسوسه کرده تا با این فرمول جدید، کرسیهای جریان خود را افزوده و از سبد رقیب بکاهند؟ در کنار این سؤالات و ابهامها، بایستی گفت، استانی شدن انتخابات مجلس شاید برای توسعهی علم بازرایابی سیاسی در ایران مفید باشد، اما با توجه به نبود زمینهها و آلترناتیوها جهت پر کردن خلأ پسینی نبودِ نمایندگان روستاها و شهرها، با توجه به ملاحظات ملی، به درد شرایط کنونی جامعه نمیخورد.
———————————————–
[۱] state
[۲] کانال ایتای سید یاسر جبرائیلی (https://eitaa.com/syjebraily/549 )
[۳] http://fna.ir/d9ipu0