روز شنبه 23 اسفند نشست «عدالتخواهی در قاب رسانه» با حضور مسعود ده نمکی، نویسنده، روزنامه نگار و فیلمساز به همت مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) برگزار گردید.
روز شنبه ۲۳ اسفند نشست «عدالت خواهی در قاب رسانه» با حضور مسعود ده نمکی، نویسنده، روزنامه نگار و فیلمساز به مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) برگزار گردید. ده نمکی از پایه گذاران نشریه یالثارات و سردبیر هفتهنامه «شلمچه»، «جبهه» و ماهنامه «صبح دوکوهه» در دهه ۷۰ بود. ده نمکی با مستندهای فقر و فحشا(۱۳۸۲)، کدام استقلال و کدام پیروزی(۱۳۸۳) وارد عرصه فیلمسازی شد و نقطه اوج کارهای وی در ساخت سه گانه اخراجیها(۱۳۸۶ تا ۱۳۸۹) بود. در این نشست که به مناسبت آخرین ساخته ده نمکی -سریال دادستان- برگزار گردید، وی با بیان تجربیات خود در حوزه عدالتخواهی، به جریانشناسی عدالتخواهی پس از پیروزی انقلاب پرداخت.
در ابتدای این نشست ده نمکی علت ساخت سریال دادستان را چنین بیان کرد: دادستان کار سینمایی بود و ما آن را به سریال تبدیل کردیم. با اینکه شبکههای خانگی خواهان پخش آن بودند اما ما میخواستیم در رسانه ملی پخش شود. دادستان گفتمان دارد و به دنبال نق زدن نیست. دنبال گفتمان عدالتخواهی است. برخی نقدها به این سریال مغرضانه بود. برخی نهادها همیشه علیه کاری که رقیبشان است به تخریب میپردازند و به تولید محتوا در فضای مجازی اقدام میکنند. ساخت دادستان به خاطر روندی بود که بعد از جنگ، انقلاب طی کرد.
ده نمکی با بیان خاطراتی از تظاهرات عدالتخواهی در دهه ۶۰، نقطه آغاز عدالتخواهی خود را پس از پذیرش قطعنامه جنگ تحمیلی دانست و گفت: جنگ که تمام شد، در مورد اینکه چه باید کرد فکر کردم. روی قطعنامه امام متمرکز شدم. صدها بار آن را گوش کردم. امام میگفت جنگ ما جنگ عقیده است، جغرافیا نمیشناسد. جنگ ما جنگ حق و باطل است. جنگ ما، جنگ فقر و غناست، جنگ ایمان و رذالت است. جنگ تمام شدنی نیست. وقتی خواندم، دیدم باید روی مبارزه کار کرد. برای این مبارزه از سال ۶۷ یک هسته حزبالله در تهران تشکیل دادیم. در آن زمان برخی جنبشها، معلول را میدیدند نه علت را. من میگفتم به جای تظاهرات برای بدحجابی، باید برویم سراغ جاهایی نظیر مجلس و وزارت کشور. باید به جای نقد ملت به نقد دولت بپردازیم. در آن زمان خیلی از بچههای حزباللهی، برخورد با معلول را دوست داشتند. در آن موقع نسبت به فضای سازندگی بعد از جنگ احساس خطر میکردیم. از همان تظاهرات ۲ اردیبهشت سال ۶۸، بحث ما متمرکز بر انقلاب فرهنگی و تهاجم فرهنگی بود.
ده نمکی پس از بیان خاطرات خود از برگزاری تظاهرات عدالتخواهانه در دهه ۷۰ گفت: بعد از حضور در جریان عدالتخواهی به این نتیجه رسیدیم که باید رسانه داشته باشیم و باید کار ایجابی کرد. نشریه یالثارات و شلمچه را شروع کردیم. «شلمچه» پر تیراژترین هفتهنامه ایران بود. بعد از نشریه «جبهه» بود که نیروهای حزباللهی دست به قلم شدند. نزدیک انتخابات مجلس پنجم شد و فهم ما این بود که حزبالله باید ورای احزاب و دستهها باشد، وظیفه جریانسازی دارد نه اینکه خودش جریان باشد. اما برخی جریانات سعی کردند تا به نوعی حزبالله را مدیریت کنند و از وجههی مردمیاش جدا نمایند.
ده نمکی با بیان اینکه با قدرت گرفتن جریان عدالتخواه، برخی نهادها در تلاش برای مدیریت کردن این جریان برآمدند، به بررسی علل ریزش در جریان عدالتخواهی پرداخت: ریزشهای موجود در جریان عدالتخواهی به خاطر آن بوده که بار تئوریک و ایدئولوژیک در میان عدالتخواهان ضعیف بوده است. عدالتخواهی تکلیفمحور نبوده، بلکه نتیجهمحور، رشد کرده و از این رو هنگامی که به نتیجه نمیرسیدند، ریزشها از این جریان شروع میشد. افرادی که دچار ریزش میشوند، یا عامل برخی نهادها میشدند و یا به این نتیجه میرسند که ساختارها غلط است و دنبال لیست دادن برای انتخابات میفتند. وقتی عدالتخواهی یک جریان سیاسی شود، عدالتخواهی را تنزل میدهد. من در «کدام استقلال کدام پیروی» گفتم اگر جریان عدالتخواهی از چپ و راست عبور کند، پیروز میدان است.
ده نمکی با بیان اینکه جریان عدالتخواهی برای نقد برنامه داشته اما برای کسب قدرت برنامهای نداشته گفت: لازم است جریان عدالتخواهی استقلال خودش را حفظ کنند ولو از جریان اصولگرا. باید پالایش صورت گیرد. برخی از حرفهایی که برخی از عدالتخواهان میزنند عین بیعدالتی است. الان همه مطالبهگر هستند و مدافع نظام کسی نیست. اصالت جریان عدالتخواهی این است که وارد ساختار قدرت نشود.
ده نمکی با اشاره به گفتمان سریال دادستان گفت: دیالوگهای ابوذر به پدرش (مدقالچی) در دادستان، مطالبه نسل امروز از نسل دیروز است. گفتمان مدقالچی، گفتمان هاشمی و کارگزاران و تکنوکراتها است. یعنی مطالبه نسل امروز از نسل دیروزی که از گفتمان عدالت عدول کرده است. اما این آدمها هم میتوانند توبه کنند، در یک جای فیلم مدقالچی میگوید: من صلاحیت مسئولیت گرفتن در نظام اسلامی را ندارم. فیلم قرار است فرهنگسازی کند و علت ناراحتی برخی از این سریال آن است که میفهمند ما داریم گفتمان آنها را نقد میکنیم. اگر ما نسل منتقد صاحب تحلیل و با درک نشانهشناسی تربیت کرده بودیم، میفهمیدند در جای جای فیلم گفتمان عدالتخواهی در سطح مردم ترویج داده شده است.