مدیریت بحران یا بحران مدیریت؟!
مدیریت بحران یا بحران مدیریت؟!

ما که از این نحوه پاسخگویی متعجب شده بودیم می‌خواستیم بگوییم مگر اینجا استانداری و در حکم رئیس‌جمهورِ استان نیست و شما هم معاون استاندار نیستید؟! این چه پاسخی است که می‌دهید؟! این سؤال را نپرسیدیم تا ایشان بیش از این شرمنده نشوند!!

روز دوم

تحقیقات پس از تعقیبات!

فردا پس از نماز صبح یکی از معمّمین امام صادقی را دیدم که مشغول تعقیبات بود. او چند روزی در منطقه شعیبیه مستقر بود. رفتم سراغش. مشاهده‌های میدانی‌اش را برایمان گفت؛ «۱۲ روستا مستقیماً زیر آب رفته که گویا در این شصت سال بی‌سابقه است. در اینجا گروه‌های وهّابی فعالیت زیادی دارند. در جریان سیل هم می‌آمدند و جوپراکنی با اخبار منفی می‌کردند که ناجا چند نفر را دستگیر کرد. در جای دیگر هم درون کمپ‌ها برخی افراد وهّابی خیمه زده بودند و جوپراکنی می‌کردند که وقتی هلال احمر می‌فهمد بیرونشان می‌کند.

اکنون در اثر سیل، فرصت‌هایی هم به وجود آمده؛ کاشت برنج پس از این، و کاشت گندم در سال بعد رونق خواهد داشت. سیلاب مزارع را برای این امر آماده می‌کند. اهالی، امسال گندم سرشاری داشته‌اند که حاصل سیل ۹۵ است که البته الان برخی از آن‌ها زیر آب است!

اکنون مزارع گندم و نیشکر (کشت و صنعت امام خمینی) دچار خسارات جدی شده است. ضمناً علاوه بر حضور مار و عقرب در مناطق مسکونی، آلودگی‌ها هم از ناحیه آب و نیز هوا مشهود است. گویا پس از سیل، یک بیماری مخصوص دام شایع می‌شود. اکنون دام‌های اهالی علوفه ندارند. راه‌های ارتباطی مسدود شده است.

بین اهالی شایع شده که رهاسازی سدها انجام نشده است. آن‌ها معتقدند که در ایام عید، رهاسازی به میزان خیلی کم انجام می‌شود آن هم به یمن حضور راهیان نور! و علت عدم رهاسازی‌ها، وجود چاه‌های نفت است». از او پرسیدم این چند روز که در بین اهالی حضور داری با شما برخوردی نکردند؟! گفت: مردم خوزستان به روحانیت احترام می‌گذارند.

حرکت به سمت اهواز

پس از این جلسه نجواگونه، به اتفاق تیم هسته سیاست کشاورزی رفتیم اهواز.

قرار بود حدود ساعت نه و نیم تا ده یک جلسه با ستاد کنترل هلال احمر داشته باشیم و بعدش یک جلسه در مدیریت بحران استانداری. با تأخیری که همه تیم‌ها داشتند جلسه ستاد کنترل هلال احمر لغو شد! و همه مستقیم رفتیم استانداری.

ستاد مدیریت در بحران!

بقیه دانشجویان امام صادقی هم که چند روزی به فعالیت‌های امدادی و خدماتی در منطقه مشغول بودند، جلوی استانداری به ما ملحق شدند. جمعیتی حدود سی نفر متشکل از دانشجو و پژوهشگر و استاد به داخل استانداری رفتیم. آقای دکتر حسین‌‎زاده معاون سیاسی امنیتی استاندار خوزستان به استقبال ما آمد و گرم احوال‌پرسی نمود. به داخل ستاد هدایت شدیم. اتاق آشنایی بود. در این چند روز سیل، همه مسئولان از رئیس‌جمهور گرفته تا وزرای مختلف و استاندار خوزستان، همگی در این اتاق مصاحبه می‌کردند. ابتدا فضای خاصی حاکم بود.

آقای دکتر جعفری اداره جلسه را بر عهده گرفتند؛ با سوره عصر به صورت همگانی آغاز کردیم. یک حرکت امام صادقی که به آن افتخار می‌کنیم. یکی از دست‌اندرکاران سازمان مدیریت بحران خوزستان هم در معیّت آقای معاون بودند.

دکتر حسین‌زاده ابتدا به گستردگی سیل در خوزستان و مقایسه آن با مثلا معمولان در لرستان پرداخت؛ و نیز به این موضوع که «به دلیل این‌که در خوزستان سدهای زیادی وجود دارد، به تدریج آب رها می‌شود و ضربه ناگهانی نمی‎زند ولی به دلایل گوناگون از جمله جنس خاک، آب در منطقه می‌ماند. حجم آب این سیلاب که در حوضه‌های دز، کارون، و کرخه جمع شده است بسیار زیاد بوده که مناطق‌شان را متأثر کرده‌اند.

بیشترین خسارات مرتبط با حوضه کرخه است. خروجی عادی این سد بیش از چهار برابر شده است!

تا کنون حدود ۱۲۰ هزار نفر را به کمپ‌ها منتقل کرده‌ایم.

یکی از نقاط قوت ما در سیل اخیر، این بود که اگر ظرفیت سد کرخه ۵ میلیارد و ۲۰۰ میلیون متر مکعب است، اکنون حدود ۵ میلیارد و ۸۳۳ میلیون مترمکعب آب را پشت خود جای داده و الحمدلله هنوز اتفاقی برایش نیافتاده است. پیش‌بینی می‌شود که بر اساس بارش‌ باران‌های یکشنبه و دوشنبه اول و دوم اردیبهشت یک میلیارد متر مکعب دیگر هم اضافه شود.

این جایی که حضور دارید یعنی ستاد مدیریت بحران استانداری خوزستان، یک سال است که راه‌اندازی شده و با مانیتورینگ اطلاعات، نهادها، و … سعی در مدیریت هر چه بهتر حوادث و بلایای طبیعی دارد.

در این سیل، یکی از جاهایی که ضربه خورد اعتماد عمومی بود؛ این سرمایه را باید قدر دانست و مخدوش شدنش را باید آسیبی جدی تلقی و برایش تدبیر کرد. اعتماد مردم در این سال‌ها دچار فرسایش شده است.

دکتر حسین‌زاده که خودشان عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز هستند و زمانی معاون فرهنگی آنجا بوده‌اند، نقدی هم به دانشگاه‌ها نمودند و گفتند این درست نیست که اگر رابطه بین دانشگاه، و جامعه و صنعت قطع است همه تقصیر را متوجه نهادهای اجرایی بدانیم بلکه خود دانشگاه‌ها نیز مسأله‌گریز شده‌اند؛ چه در شرایط عادی و چه در شرایط بحران».

پرسش و پاسخ

پس از صحبت‌های معاون استاندار، نوبت پرسش و پاسخ شد که در ادامه به بخشی از آن اشاره می‌شود.

سؤال: چرا لایروبی کارون در این سال‌ها انجام نشده؟

پاسخ: نمی‌دانم و باید انجام می‌شد!

سؤال: شما که تجربه سیل ۹۵ را داشتید چرا باز هم این اتفاق افتاد و مثلاً نسبت به ایجاد سیل‌بندهای محکم بتونی اقدام نشد؟

پاسخ: علل مختلفی می‌تواند داشته باشد ولی باید توجه داشت که ۱۰-۱۲ سال استان درگیر خشکسالی بود و همین امر باعث غافل‌گیری مسئولان شد. همچنین باید اشاره داشت که به دلیل عدم رویکرد علم‌باوری، دید آینده‌نگر در مدیران و تصمیماتشان وجود ندارد و تفکر مقطعی حاکم است. پیرامون علم‌باوری باید گفت با کلیشه‌هایی مثل «رابطه دانشگاه و صنعت» مسأله حل نمی‌شود!

سؤال بعدی در مورد ثبت و ضبط تجربیات این حادثه بود که ایشان پاسخ داد: متأسفانه سازوکاری برای این مستندسازی و مدیریت دانش و ثبت مسائل و تجارب وجود ندارد. البته آقای معاون با پیشنهاد یکی از اساتید مبنی بر این‌که از دانشگاه چند دانشجوی مثلاً مدیریتی انتخاب شود و این کار را در یک بازه زمانی، با قرار گرفتن در کنار مدیران بحران سیل اخیر انجام دهند، موافقت و از آن استقبال نمودند و گفتند در مورد چگونگی آن باید اندیشید.

ایشان اشاره مهمی داشتند که ثبت و ضبط تجارب نه فقط در حوزه‌های رسمی و اجرایی و نهادها بلکه در اذهان مردم هم باید باشد؛ مثلاً بسیاری از افراد مسن هستند که در خاطر دارند مثلاً برای سیل ۵۰ سال قبل چه تدابیری اندیشیده شده. باید این‌ها هم گردآوری و ثبت شود و اینکه چگونه می‌توان از ظرفیت‌های مردمی بهره جست.

در ادامه پیرامون مسائل امنیتی نکاتی بیان کردند و در نتیجه گفتند: مشکل امنیتی خاصی جز یکی دو مورد نداشتیم.

بحث لایروبی کارون را هم که چند بار در جلسه مطرح شد اینگونه پاسخ دادند که مسئولش نهاد دیگری است و باید از آن دستگاه پرسید؛ ما که از این نحوه پاسخگویی متعجب شده بودیم می‌خواستیم بگوییم مگر اینجا استانداری و در حکم رئیس‌جمهورِ استان نیست و شما هم معاون استاندار نیستید؟! این چه پاسخی است که می‌دهید؟! این سؤال را نپرسیدیم تا ایشان بیش از این شرمنده نشوند!! چرا که برخی سؤالات را هم به همین نحو پاسخ گفتند.

متأسفانه یک جو شایع در جلسات این‌چنینی حس می‌شد و آن اینکه وقتی از مسئولان سؤالی می‌کردیم و یا نقدی داشتیم به جای این‌که صادقانه پاسخ دهند و اگر اشکالی وارد است به آن اقرار نمایند سعی در توجیه و یا ارائه پاسخی ژورنالیستی داشتند! در صورتی که ما نه قصد مچ‌گیری و نه رسانه‌ای کردن محتوای جلسه را داشتیم. قصد ما کمک به مسئولان برای حل بهتر مسائل بود. این فضای روانی هم یکی از موانع شکل‌گیری ارتباط مؤثر بین مجامع علمی و نهادهای اجرایی و سیاست‌گذاری است که البته با بیشتر شدن این تعامل‌ها امید آن می‌رود که این فضا تلطیف گردد.

یکی از مسائلی که دکتر حسین‌زاده به آن اشاره داشت پیشِ رو بودن ماه مبارک رمضان بود؛ واقعاً باید برای آن فکری کرد چرا که ماه مبارک ضمن محاسنی که برای تلطیف جو روانی منطقه و صبر بر مصائب و کمک‌رسانی بهتر مردمی دارد ولی از نظراتی ممکن است موجبات اذیت و ناراحتی سیل‌زدگان را نیز در پی داشته باشد.

!Disaster & Crisis Management

در پایان یکی از اساتید نکته مفیدی را در مورد مدیریت بحران گفت؛ اینکه در این ستاد، بیشتر بر حوادث تمرکز شده و از بحران‌های اجتماعی غفلت شده است و این باید در ساختار و عملکرد این سازمان اصلاح گردد. این نکته وقتی بهتر درک می‌شود که بدانیم درصد زیادی از بحران سیل در خوزستان در فضای مجازی در حال ساخته و پرداخته شدن است؛ از الاحوازیه و کانال‌های معاند در فضای مجازی گرفته تا شبکه‌های ماهواره‌ای دشمن که بر فضای عربی – عجمی و برخی محرومیت‌های به ناحق صورت گرفته در خوزستان سوار شده، و تا برخی اختلافات و لفّاظی‌ها بین مسئولان رده بالای سیاسی و نظامی- که حاصلش ناامیدی مردم از خدمت‌رسانی صحیح و مخلصانه است.

معاون استاندار در آخر جلسه در پاسخی مبنی بر اینکه حضور حشدالشعبی در کل به نفع جمهوری اسلامی بود یا خیر؛ تصریح داشتند که بله این حضور به نفع ما بود خصوصاً اینکه ماشین‌آلات بیشتری را هم آورده‌اند.

گزارش تصویری جلسه

فوج فوج ملائک

پس از جلسه در ستاد مدیریت بحران استانداری خوزستان، برای اقامه نماز ظهر به بیت آیت‌الله جزائری رفتیم؛ جالب بود فوج فوج گروه‌هایی از روحانیون که از قم و شهرهای دیگر و یا خود اهواز آمده بودند و با چکمه‌ و لباس خاکی برای امدادرسانی به مناطق سیل‌زده اعزام می‌شدند. نمی‌دانم تاکنون حوزه و حوزویان این‌چنین پای کار آمده بودند یا خیر ولی از نزدیک منظره دیدنی‌ای بود. تا حدی توصیفات شاهدان از شهر پلدختر را درک کردم.

پایان قسمت سوم