ارتباط علمی خوب، حکمرانی جدیدی می طلبد!
ارتباط علمی خوب، حکمرانی جدیدی می طلبد!

عنصر اصلی در حکمرانی دانش پژوهشی، شبکه است. به طوری که حکمرانی دانش پژوهش به معنی حکمرانی شبکه پژوهش نیز می‌باشد. منظور از شبکه، کنشگرانی هستند که باهم متصل بوده و در تعامل با یکدیگر پژوهش می‌کنند. بنابراین می توان این شبکه را شبکه دانش پژوهشی نامگذاری کرد. نحوه ساخت این شبکه ها چگونه است؟...

علم در ارتباط با دیگران شکل می گیرد. به طوری که یک پژوهشگر از چند نظرات چند پژوهشگر دیگر بهره جسته و نظریه خود را ارائه می کند. این ارتباط در سطوح مختلفی بروز پیدا می کند. گاهی ارتباط میان دو شخص است، گاهی این ارتباط مربوط به ارتباطات مراکز علمی با یکدیگر نظیر چند دانشگاه است. گاهی هم این ارتباط در سطوح فراملی رخ می دهند. گویی این ارتباطات شامل شبکه های گوناگونی است که در سطوح مختلفی شکل می گیرند. در «سیاست های کلی علم و فناوری» نیز این مهم به خوبی مورد توجه سیاستگذار بوده و حداقل در ۵ بند از بندهای آن به طور مستقیم به ارتباط علمی اشاره شده است.[۱] حوزه حکمرانی شبکه های پژوهش، حوزه ای است که به این مهم می پردازد.

در این یادداشت، حکمرانی شبکه های پژوهش را با همسوسازی دو حوزه «مدیریت دانش»[۲] و «حکمرانی دانش پژوهشی»[۳] معنا می کنیم. هدف این دو حوزه، کمک به بهبود خلق دانش است. ما ضمن تبیین این دو حوزه و لزوم همسویی آنها، به معرفی حوزه حکمرانی شبکه های پژوهش می پردازیم.

مساله ای که ما به دنبال آن هستیم، ارتقای دانشی است که توسط کنشگران تولید می‌شود. در ابتدا لازم است دو حوزه ای که این هدف را دنبال می‌کنند مورد بررسی قرار گیرند. این دو حوزه عبارتند از: «مدیریت دانش» و «حکمرانی دانش»[۴]. هر کدام از این دو حوزه به دنبال استفاده هر چه بهتر از دانش یا ایجاد ارزش از دانش هستند، اما هر یک در حیطه‌های مختلفی فعالیت می‌کنند. به عبارت دیگر این دو حوزه گرچه یک هدف مشترک را دنبال می‌کنند؛ اما با یکدیگر همسو و یکپارچه[۵] نیستند. بنابراین لازم است که این مشکل عدم یکپارچگی حل شود.

مدیریت دانش شامل پنج سیستم اصلی سیستم مدیریت داده، سیستم مدیریت اطلاعات، سیستم مدیریت دانش، سیستم ارزش گذاری و سیستم پایش و مانیتورینگ است که به اختصار DIKEM[۶] نامگذاری شده‌اند. تمامی این پنج سیستم مربوط به درون سازمان‌اند.  بنابراین مدیریت دانش، دانش را صرفا در سطح خرد مورد بررسی قرار می‌دهد. برعکس، حکمرانی دانش، آن را در سطوح مختلف مورد بررسی قرار می‌دهد. یعنی دانش را هم در سطح خرد[۷] نظیر یک فرد یا یک تیم و هم در سطح کلان[۸] نظیر یک سیستم دانشی در یک کشور و هم در سطح میانی[۹] نظیر سازمان‌ها و نهادها مورد بررسی قرار می‌دهد.

مدیریت دانش در دل حکمرانی دانش قرار دارد و لازم است فعالیت‌های این دو حوزه یکپارچه و هم راستا شوند. در غیر این صورت مدیریت دانش با حکمرانی دانش همسو نشده و هم افزایی لازم را نخواهند داشت. از نگاهی دیگر مدیریت دانش با دانش موجود سر و کار دارد ولی حکمرانی دانش به تولید دانش که همان پژوهش است می‌پردازد. حکمرانی دانش با مرزها[۱۰] سر و کار دارد؛ اما مدیریت دانش بر خلاف آن به داخل مرزها می‌پردازد.

از دیدگاه دانشمندان گوناگون، دو گونه دانش همواره از همدیگر تفکیک داده شده اند. این دو گونه دانش عبارت‌اند از:

  • دانش مورد استفاده[۱۱]: یعنی دانشی که وجود دارد و توسط دیگران نوشته شده است. این نوع دانش توسط پژوهشگران مورد استفاده قرار می‌گیرد و با بهره گیری از آن دانش، دانش جدیدی را تولید می‌کنند. «مدیریت دانش» معمولا به این نوع از دانش می‌پردازد.
  • دانش پژوهشی[۱۲]: دانشی است که موجود نیست و توسط پژوهشگر در حال تولید است. «حکمرانی دانش» عمدتا با این دانش سروکار دارد.

با همسوسازی دو حوزه «مدیریت دانش» و «حکمرانی دانش» و ادغام آنها در همدیگر، می توان سازوکار جدیدی برای اعمال حکمرانی فراهم کرد. این نوع از حکمرانی در واقع حکمرانی برای تولید دانش جدید است. بنابراین نوع جدید حکمرانی را «حکمرانی دانش پژوهشی»[۱۳] نامگذاری شده است.

عنصر اصلی در حکمرانی دانش پژوهشی، شبکه[۱۴] است. به طوری که حکمرانی دانش پژوهش به معنی حکمرانی شبکه پژوهش[۱۵] نیز می‌باشد. منظور از شبکه، کنشگرانی[۱۶] هستند که باهم متصل بوده و در تعامل با یکدیگر پژوهش می‌کنند. بنابراین می توان این شبکه را شبکه دانش پژوهشی[۱۷] نامگذاری کرد. نحوه شکل گیری این شبکه‌ها به صورت خودسازمانده[۱۸] بوده و ساختی پایین به بالا دارد. به طوری که هر کنشگر در این شبکه مانند یک نهاد پژوهشی، بر مبنای نیاز پژوهشی خود تعاملی را با سایر کنشگران شکل می دهد که این تعاملات باعث شکل گیری شبکه می‌شوند. تعامل کنشگران این شبکه، از نوع تشریک مساعی[۱۹] است.

شبکه‌های پژوهش را می توان بر اساس طبقه بندی حکمرانی دانش که در سه سطح خرد، میانی و کلان طبقه بندی شده بود، تحلیل کرد. سطح خرد عمدتا مربوط به افراد است. یعنی هر پژوهشگری که با دیگران تشریک مساعی کرده و اقدام به تولید دانش می‌کند، شبکه مربوط به خودش را شکل داده است. این شبکه الگوی تعاملی پژوهشگر را با اطرافیانش نشان می‌دهد. این نوع از شبکه را خود-شبکه [۲۰]می‌نامند. سطح دیگر، سطح میانی است که مربوط به سازمان‌ها و نهادهایی[۲۱] است که شبکه‌های فردی را در درون خود جای داده و سیستم کلان تری را شکل داده‌اند. در سطح میانی نیز مانند سطح خرد، اجزای مختلف شبکه با هم تشریک مساعی دارند. سطح کلان نیز شامل شبکه‌هایی در سطح جهانی است و شامل سیستم‌های حکمرانی دانش است. حکمرانی دانش در واقع حکمرانی شبکه‌های مختلف در این سه سطح است. باید توجه داشت که این سه سطح به هیچ وجه از یکدیگر جدا نیستند. هیچ سطحی مهمتر از دیگر سطوح نبوده و اولویتی ندارد.  این سطوح در داخل یکدیگر و کاملا یکپارچه و همسو بوده و با هم ارتباط دارند.

حکمرانی شبکه پژوهش، با مجموعه ای از ابزارها و سازوکارها کار دارد که عناصر موجود در شبکه را برای حصول نتایج مورد انتظار تنظیم می‌کند. پژوهشگر، عنصر محوری در شبکه پژوهش به حساب می‌آید. حکمرانی شبکه‌های پژوهش به آزادی فکری[۲۲] پژوهشگر کمک می‌کند. آزادی فکری پژوهشگر باعث بروز هر چه بهتر تشریک مساعی خواهد شد که دانش در نتیجه آن تولید می‌شود. تشریک مساعی پژوهشی فرایندی است که دانش موجود را به دانش جدید تبدیل می‌کند. این فرایند می‌تواند با حکمرانی دانش پژوهش به بهبود تولید دانش منجر شود.

حکمرانی شبکه‌های پژوهشی، نه تنها به سیستم داده یکپارچه، اطلاعات، دانش، ارزیابی و نظارت (که همان سیستم‌های موجود در مدیریت دانش است) توجه دارد، بلکه به عملکرد فردی، تیم‌ها، پروژه‌ها و موسسات پژوهشی (حکمرانی دانش) نیز می‌پردازد. مفهوم حکمرانی شبکه‌های پژوهش، از فضاهای سلسله مراتبی تولید دانش به شبکه‌های خودسازمانده تشریک مساعی گونه متمایل شده است.

می توان به منظور فهم بیشتر جایگاه این سطوح نسبت به همدیگر و اینکه چگونه باید این سطوح را حکمرانی کرد، از استعاره نقشه استفاده کرد. بر اساس استعاره نقشه، حکمرانی شبکه‌های پژوهش بسیار مشابه با کار نقشه برداری است. این استعاره می‌تواند به درک و تحلیل شبکه‌های مختلف پژوهشی در یک حوزه-رشته خاص کمک کند. سطوح مختلفی که ذکر شد، همانند سرزمین‌های یک نقشه، از یکدیگر جدا نیستند، بلکه بسته به نوع لنز انتخابی، سطحی از سطوح مختلف حکمرانی شبکه مورد بررسی قرار می‌گیرد. این لنز ممکن است در مقیاس یک فرد، یک دانشگاه یا یک سیستم دانشی، جهانی باشد. این امر پیچیدگی زیادی را به اتخاذ نوع حکمرانی برای این شبکه اضافه می‌کند.

اتخاذ رویکرد مناسب برای حکمرانی شبکه‌های پژوهشی در سطوح مختلف، نیازمند فهم مکانیسم‌های اساسی در آن است. برای این کار لازم است که به جای تفکیک شبکه‌های پژوهشی، آنها را به صورت یکپارچه در نظر گرفته و الگوهای ارتباطی شکل گرفته در درون شبکه را فهم کنیم. این فهم اعمال حکمرانی را تسهیل می‌کند. در نوع جدید حکمرانی، مکانیسم‌های «حکمرانی دانش» و فرآیندهای «مدیریت دانش» با هم در تعامل هستند که باعث بهبود عملکرد پژوهش خواهند شد. این یک نتیجه بزرگی است که راهی جدید و امیدوار کننده را نسبت به عرصه پژوهش باز می‌کند.

دانشگاه‌ها و شبکه‌های پژوهشی دانشگاهی بارزترین نمونه از مجموعه‌هایی هستند که حکمرانی دانش در آنها مهم به حساب می‌آید زیرا آنها در قلب ایجاد دانش قرار دارند و همزمان در شبکه‌های دانش کار می‌کنند. دانشگاه‌ها سطح قابل توجهی از فعالیت‌های مدیریت دانش را با ایجاد و نگهداری دانش، بهبود دسترسی به دانش و بهبود شرایط محیط دانش، به نمایش می‌گذارند که در واقع بخش مهمی از مدیریت دانش مجموعه را انجام می‌دهند. اما حکمرانی مناسب دانش در آنها کمرنگ است. چراکه پدیده هم-تولیدی دانش[۲۳] و شبکه‌های پژوهشی تقریبا نادیده گرفته شده است.

نتیجه‌گیری

بر اساس مطالب گفته شده، ضرورت اتخاذ یک رویکرد پژوهشگر محور در اعمال حکمرانی دانش برای تنظیم سازوکارهای شبکه دانش و خلق فرآیندهای دانش معلوم می شود. این رویکرد در واقع همان طراحی شبکه‌های پژوهش است که می‌توان آن را مکانیزم حکمرانی دانش پژوهشی دانست. به این معنا که با تغییر در شبکه‌های پژوهش، محتوای پژوهش نیز تغییر پیدا خواهد کرد.

البته باید توجه داشت که هیچ شبکه ای که در همه شرایط قابل تجویز باشد، وجود ندارد؛ چرا که تولید دانش با توجه به مشخصه‌های حوزه-رشته‌های گوناگون، مسیرهای متفاوتی را طی می‌کند.

بنابراین ما در اتخاذ این رویکرد با سوالات مختلفی مواجه خواهیم بود که برخی از مهمترین آن‌ها عبارتند از:

  • الگوهای ارتباطی در درون شبکه‌های پژوهشی چگونه کار می‌کنند؟
  • چه مولفه هایی باعث بهبودی این شبکه های ارتباطی خواهد شد؟
  • تغییرات در شبکه‌ها چگونه محتوای دانش تولیدی را تغییر می‌دهد؟
  • الزامات اعمال حکمرانی دانش پژوهشی چیست؟

پاسخ به این سوالات توجه زیادی را به حوزه مطالعاتی «حکمرانی دانش» می طلبد. این حوزه می تواند با پاسخ به پرسش‌های مطرح شده، بهبودهای قابل توجهی را در تولید دانش به ثمر بنشاند.


[۱] به عنوان مثال در بند ۵-۸ از سیاست های کلی علم و فناوری آمده است: « توسعه و تقویت شبکه‌های ارتباطات ملی و فراملی میان دانشگاه‌ها، مراکز علمی، دانشمندان و پژوهشگران و بنگاه‌های توسعه فناوری و نوآوری داخلی و خارجی و گسترش همکاری‌ها در سطوح دولتی و نهادهای مردمی با اولویت کشورهای اسلامی.»

[۲] Knowledge Management

[۳] Aligning Knowledge Management with Research Knowledge Governance

[۴] Knowledge Governance

[۵] Align

[۶] Data management Systems, Information Management Systems, Knowledge Management Systems, Evaluation Systems, Monitoring Systems

[۷] Micro

[۸] Macro

[۹] Meso

[۱۰] Boundaries

[۱۱] Knowledge in Use

[۱۲] Research knowledge

[۱۳] Research Knowledge Governance

[۱۴] Network

[۱۵] Research Network Governance

[۱۶] Actors

[۱۷] Research Knowledge Network

[۱۸] Self-organized

[۱۹] Collaboration

[۲۰] Ego-Network

[۲۱] Organizations and institutions

[۲۲] intellectual freedom

[۲۳] phenomenon of knowledge co-production