با مقوله هیات که یک فرم زیباییشناختی است باید برخوردها از جنس فرم باشد، یعنی ارائه راهبردهای فرمی و زیباییشناختی و مورد توافق میان نهاد دین و حوزه. این اصلا به معنای تعیین قانون یا چهارچوب نیست بلکه تنها سامانبخشی به فعالیت تبلیغی هیات است.
مقدمه نظری بحث
در تمامی ادیان امر آیینی و نمادین که اتصال خود را با امر قدسی برقرار میکند، جزء لاینفک دین بوده است. در الهیات شیعی نیز هیات در یک تکوین تاریخی تبدیل به نهادی آیینی گشت. در منظرگاه فرهنگی و جامعه شناختی هنگامی که از مقولهای بهنام هیات سخن میگوییم اساسا باید هیات را به مثابه شکل یا فرم در نظر بگیریم. همانطور که در ریشهشناسی این کلمه مشهود است، هیات از ریشه عربی کلمه هیئه استخراج میشود که به معنای شکل، ریخت، ظاهر، سیما، صورت و قیافه است. (آذرنوش،۱۳۹۲) همچنین هیات به معنای گروه، مجمع، انجمن و… نیز به کار میرود لذا میتوان گفت هیات یک فرم اجتماعی است که در آن افراد گردهم جمع شده و در شکلی خاص مشغول به اشتراک احساسات و معانی میشوند. از منظرگاه نشانهشناسی الهیاتی اساسا هر نماد در امر آیینی به دلیل وساطت با امر قدسی خود مقدس است.(تیلیش،۱۳۹۸)
نمادهای دینی خود به دو بخش تقسیم میشوند: نمادهایی که مستقیما از امر قدسی نزولیافته و به انسان ابلاغ شدهاند که از آن با عنوان مناسک نیز یاد میشود و هر آن چیزی است که متن دین صراحتا به آن اشاره کرده است، مانند مناسک حج. تمام نمادهای مربوط به مناسک مستقیم که در نصکتاب به آن اشاره شده، اموری قطعی و بعضا شریعتمدار است یعنی باید و نبایدی است و بر بندگان واجب است از آن اطاعت کنند. اما بخش دیگری از نمادها زاییده ناخودآگاه یا خودآگاه جمعی عموم است که به صورت غیرمستقیم به امر قدسی متصل میشود، یعنی خدا و پیامبر و اوصیا برای آن دستوری ابلاغ نکردهاند بلکه خلاقیت و جوشش فرهنگ است که آن را متجلی میسازد. این امور نیز به جهت اتصال به امر قدسی مقدس هستند حتی اگر خلاقیت بشری و قرارداد اجتماعی باشند. این در قرآن نیز تاکید شده است که از آن با عنوان تعظیم شعائر یاد میشود. اگرچه تعظیم شعائر امری خلاقانه است و از جوشش فرهنگ حاصل میشود اما قیودی بر آن مترتب است. نمادهای دینی بشری که ما از آن به فرمهای اجتماعی نیز یاد میکنیم و هیات در الیهات شیعی بخشی از آن است میتوانند از مسیر امر قدسی خارجشده و صورتی دیگر به خود بپذیرند. این امر هنگامی حاصل میشود که فرم دینی از منبع اصیل خود فاصله بگیرد.
همانطور که اشاره شد هیات در تاریخ شیعه به عنوان نهادی آیینی جایگاه خود را تثبیت کرد و اساسا از ابتدا نیز قرار بر این بود تا حیات خلاقانه فرهنگی و بشری خود را حفظ کند. به عنوان مثال کسی به دعبل نگفته بود چگونه شعر آیینی بگوید تا مدنظر امام معصوم قرار گیرد بلکه جوشش شعری دعبل در معرض امام قرار گرفت و نهایتا از ناحیه امر قدسی تایید شد. این را نیز باید به بحث اضافه کنیم هنگامی که از فرم اجتماعی سخن میگوییم عملا از یک نوع زیباییشناسی نیز باید سخن به میان آورد. اساسا فرمهای اجتماعی هنگامی شکل میگیرند که در نظر عموم زیبا جلوه کنند. فرمی (نمادی) قابل قبول است که در نظر عموم زیبا باشد، لذا در همان مثال دعبل نیز شعر که از عناصر هنر و امر زیباییشناختی است از فرمهای اولیهای بوده که ریشههای هیات را حتی در وضعیت کنونی آن شکل داده است.
مساله چیست؟
پس از این مقدمه نسبتا طولانی باید وارد این بحث شویم که هیات به عنوان یک فرم دینی در وضعیت کنونیاش شاهد چه تحولاتی بوده است؟ میدانیم که فرهنگ ایستا نیست و دائما در حال تغییر است، همچنین با مدرنسازی زندگی بشری در عصر پساصنعتی و جهانیشدن فرهنگ عملا دچار تحولات عمده شده است. در این وضعیت فرمها یا نمادهای جمعی دینی نیز به فراخور حال دچار تحول شده است، به خصوص با ورود رسانههای بصری و جمعی، ریختشناسی زندگی روزمره نیز اساسا تحولات محسوسی پیدا کرده است.
مساله اینجاست که در تاریخ چندصدساله شیعه نیز این تغییرات در زندگی و طبعا فرمهای دینی رخ داده است، اما هیچکدام با سرعت تغییرات چند دهه اخیر برابری نمیکند. امروز هیات به عنوان یک فرم آینی شیعه دچار انقلاب یا چرخش فرمی شده است؛ فرمهایی که در نگاه عدهای با شکل هیات در سالیان قبل کمترین مشابهتی ندارد. اجازه دهید در همین نقطه یکی از اصلیترین علل آن را مطرح کنم؛ فرمها یا نمادهای دینی هرچه به منبع اصلی امر مقدس یعنی کتاب و سنت نزدیکتر باشد اعتبار بیشتری مییابد، پس دعبل شعر را که فرم زیباییشناختی و خلاقانه خود بود، تولید کرد اما اعتبار و تاییدش را از منبع امر قدسی یعنی امام معصوم دریافت کرد. حال در روزگار ما با چند واسطه منبعی که صلاحیت دارد تا درباره اعتبار هیات سخن بگوید، فقها هستند. فرم را عامه باید تولید کنند اما ارزیابی آن با فقیه است.
مساله اینجاست که تحول اساسی در هیات امروز ما عدم ارزیابی فقیه و فاصله میان عامه با نهاد دین است. دین شخصیسازی شده و هیاتی که اساسا و بنیان خود را از نهاد دین گرفته است، خود را واسط مستقیم با امر قدسی میداند در حالی که صلاحیت این کار را ندارد. یک عامهزدگی و دینگریزی محض! استعارههای شعری که در هیات از زبان مداح و مخاطب شنیده میشود پیامی را منتقل میکند که صراحتا نهاد دین و عامه مردم را مورد هجو قرار میدهند. در این یادداشت به دنبال بیان مصادیق نیستیم؛ خوانندگان عزیز میتوانند خود مصادیق را کشف کنند. هیات در عین عاملیتمحوری و خلاقیتمداری فرهنگی باید ساختارمند و سیستمی عمل کند. سیستم این فرم مختل شده است و برمبنای آشوب و درهمبودگی عمل میکند. (این را اضافه کنیم که این متن حکم کلی درباره همه هیاتها نمیدهد) اینکه ولیفقیه در جامعه ایران که رهبری سیاسی نیز برعهده آن است، در دیدار با مداحان که نمایندگان هیاتها هستند متذکر میشوند که نباید هیات تبدیل به محیطهای دیگر شود، دقیقا به همین معناست. عدهای به اشتباه این جمله را مصداقمند کرده و بهگونهای گفتمانسازی کردند که معنای این حرف یعنی مخالفت با فرمهای جدید. اساسا هیات یعنی فرم جدید. (به مقدمه بحث رجوع شود) منظور از حفظ هیات یعنی فرمی که تاییدیه خود را از نهاد دین و فقهات دریافت کرده است. از آنجا که هیات اساسا در قدیم از رهگذر نظر علما محقق میشد و فقاهت نیز آن را مورد تایید قرار میداد، به عنوان هیات اصیل یا همان سنتی شناخته میشود که مطلوب همگان است، یعنی همان گفته امامخمینی(ره) که از عزاداری سنتی یاد کردند.
عزاداری سنتی یعنی عزاداریای که فقه در آن حضور داشت. این به معنای نفی فرمهای جدید که متناسب با سلیقه مخاطب امروزی است، نیست. مساله آن است که اولا فقه از عرف فاصله گرفته است و عرف نیز فرم خود را بسنده میداند و نیازی نمیبیند آن را به نهاد فقاهت عرضه کند. درنتیجه ما شاهد تکثر فرمهای جدید هستیم که بسیاری از آنها با سنت همخوانی ندارند. علت آن نیز پدیدهای است به نام قرضگیری که در نشانهشناسی فرهنگ مورد بحث قرار میگیرد. هیاتهای جدید از متنهای دیگر قرضگیری کرده و بدون تغییر آن را در بافت هیات پیاده میکنند. به عنوان مثال سبک ارتباطی۱ مداحان در یکدهه اخیر تغییرات قابلتوجهی یافته است. این سبک در مواقعی به سبک ارتباطی خوانندگان موسیقی پاپ، راک و… خارجی و داخلی نزدیک شده است. ظاهر مداح عامهپسند و جوانپسند است. لیست بلندی از وامگیریها در عرصه مداحی وجود دارد که مجال توضیح آن نیست؛ اما در یک کلام همه این رخدادها نشان میدهد که عرصه هیات که از ابتدا قرار بود یک فرم و نماد مقدس جهت تحقق شعائر دینی باشد و اعتبار خود را مستقیم از امام معصوم یا غیرمعصوم (فقها) دریافت کند، شخصیسازی و خودبنیاد شده است.
بررسی راهبرد اساسی
ما امروز با انفجار فرمهای جدید و وام گرفتهشده از سایر متون نمایشی و هنری مواجه هستیم که خود بسنده است و به عرضه خود به نهاد فقاهت تن نمیدهد. در طرف مقابل بررسی تکثر فرمهای جدید از حوصله فقاهت خارج است و در این وضعیت با دو حکم کلی مواجهیم؛ یک، هر فرمی مقدس است مگر آنکه موجب وهن شود و دوم فرمی موجه است که خود را با فرم سنتی و اصیل وفق دهد که عمدتا این مقوله با عناوین احیای هیات سنتی گفتمانسازی میشود. به نظر میرسد با توجه به رشد رسانههای اجتماعی و شیوع فرهنگ پستمدرن در فرهنگ، توصیه اول باعث آشوب و شلختگی فرمها میشود که هرچه عامهپسندتر و هیجانیتر باشد، موفقتر است و توصیه دوم نیز اساسا ما را به سنت ارجاع میدهد که مورد پسند زندگی امروزین نیست؛ لذا گفتوگوی این دو دیدگاه و همچنین عرضه فرمها و ارزیابی نهاد فقاهت تنها مسیر درستی است که میتوان از رهگذر آن به معیارهای مطلوب ارزشگذاری برای هیات رسید. برای این کار ابتدا باید سیستم تبلیغ در کشور ساماندهی شود و میان نهاد هیات و فقاهت ارتباطی حتی با واسطه برقرار شود. اینکه شعر یا نوحه در هیات میتواند تاثیر تبلیغی بالایی در عامه گذارد، نشان میدهد هیات نیز بخشی از سیستم تبلیغی دین محسوب میشود و حوزه باید برای سامانبخشی آن به صورتی خلاق عمل کند. متاسفانه در چند سال اخیر تنها کنش سلبی از حوزه نسبت به هیاتها دیده میشود و لذا یک دوگانگی میان این دو نهاد ایجاد شده است. باید اتصال توسط اشخاص مرزی برقرار شود، یعنی افرادی که مورد تایید نهاد حوزه و هیات هستند. نکته پایانی این است که با مقوله هیات که یک فرم زیباییشناختی است باید برخوردها از جنس فرم باشد، یعنی ارائه راهبردهای فرمی و زیباییشناختی و مورد توافق میان نهاد دین و حوزه. این اصلا به معنای تعیین قانون یا چهارچوب نیست بلکه تنها سامانبخشی به فعالیت تبلیغی هیات است. این سامان باید از جنس فرم باشد، مانند توصیه ائمه در مقوله عزاداری که به عنوان مثال احادیث در کاملالزیارات به عنوان یکی از کتب معتبر شیعه، کاملا در توضیح شیوه عزاداری به مقوله فرم پرداخته است. از نحوه عزاداری تا محتوای آن همگی چهارچوبهایی از جنس فرم است که نه تنها آیین را به بنبست نمیرساند بلکه باعث بازشدن دریچههای خلاقیت و زایش فرهنگی است.
برای مثال میتوان به آخرین فرم ابداعی در ماه محرم سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ اشاره کرد که مساله کرونا به عنوان عامل محدودکننده در اجرای مراسم مرسوم بود. طبق دستورات پزشکی و تاکید فقها و علمای دینی امکان برگزاری مراسم در یک مکان مسقف با شرایط قبلی وجود نداشت. اینجا برخی هیاتها با دریافت حکم کلی شروع به تولید فرمهای جدید کردند، از جمله مراسم چهارپایهخوانی که به نوعی تجدید سنت عزاداری قدیم بازار تهران بود و همچنین برگزاری مراسم در فضای باز که تصاویر شکوهآمیزی از آیین عزاداری مخابره میکرد. همین رخداد نشان میدهد که فرم در هیات یک جریان پویاست که میتواند سریع شکل خود را تغییر دهد و حالتهای زیباییشناختی جدیدی به خود بگیرد به شرطی که نهاد دینی نیز مختصات این فرم را دانسته و با آن گفتوگو کند.
پینوشت
۱. Communication style
منابع
۱. آذرتاش، آذرنوش(۱۳۹۲). فرهنگ معاصر عربی- فارسی. نشر نی.
۲. پل تیلش(۱۳۹۸). الهیات فرهنگ. ترجمه: مراد فرهادپور و فضلالله پاکزاد. انتشارات طرح نو.
منتشر شده در شماره ۳۵۲۴ روزنامه فرهیختگان