انقلاب خمینی کبیر؛ راهبر وارثان عالم
انقلاب خمینی کبیر؛ راهبر وارثان عالم

حالا این نظام اسلامی پشتوانه‌ و دلخوشی ستمدیدگان سراسر عالم است. بهشتی که محمدباقر از آن یاد کرد، حاصل نوع نگاه امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب است، حاصل خون‌هایی است که به پای باغستان انقلاب ریخته شد و حالا درختان تنومند این باغ، با ریشه‌هایی عمیق و تنه‌هایی سترگ، پناهگاه مستضعفان عالم دربرابر توفان‌های ظلم و ستم است...

پرده اول

نامش محمدباقر بود، هنوز وارد دانشگاه نشده بود اما علاقه‌مند به رشته کامپیوتر بود. به بهانه خرید بسته‌ اینترنتی سراغ من آمد. هزاره بود که توانستیم هم‌کلام بشویم. احتمالا به‌خاطر مسائل اقتصادی محمدباقر تنها و از مسیر زمینی وارد خاک ایران شده و مابقی اعضای خانواده قرار بود دو روز دیگر با هواپیما به تهران بیایند و بعد در قم به همدیگر بپیوندند و عازم مرز چذابه شوند. بعد از هزار مکافات برای تهیه‌ بسته اینترنت و نصب فیلترشکن خبر رسیدن خود به ایران را در واتساپ برای مادرش فرستاد، با تاکید خاصی بر صحت و سلامتی‌اش آرام و قرار گرفت. خیالش را که آسوده دیدم و فرصت گفت‌وگو را غنیمت شمردم. انگار دل محمدباقر مثل انبار باروتی بود که یک سوال من پیرامون جمعیت پشت مرز پاکستان، همانند جرقه‌ای عمل کرد و تمام سوالات ذهنم را خودش پاسخ داد. 
زمان گفت‌وگوی ما حدود ساعت ۲۰:۳۵ دقیقه روز سه‌شنبه بود و قافله‌ محمدباقر ظهر روز قبل یعنی دوشنبه به مرز پاکستان رسیده بودند؛ حدود ۲۸ ساعت معطلی آن طرف مرز. محمدباقر می‌گفت این معطلی تا جایی که برای نیروهای مرزبانی پاکستان اسباب دردسر نمی‌شد، ادامه داشت. می‌گفت آنجا آب و غذا هم فروشی است. آنطرف با ما بد رفتار می‌کنند، بعضا وقتی متوجه می‌شوند اتوبوس ما برای زیارت کربلا یا مشهد راهی مرز ایران است، از اطراف سنگ‌پراکنی می‌کنند. نیروهای پلیس و انتظامی با ضرب‌و‌شتم ما را هدایت می‌کنند، دست‌و پای کبود برخی همسفرانش را خودش دیده بود. محمدباقر گفت وقتی وارد خاک ایران می‌شوی، انگار از جهنم وارد بهشت می‌شوی. بعد از این جمله دنیای پیرامونم را حیرت فراگرفت. مکالمه ما ادامه داشت اما راستش را بخواهید دیگر چیزی از حرف‌هایش خاطرم نیست. مشغول انطباق این جمله با مشاهداتم بودم؛ بغض سنگین زوار، لمس عاطفانه پرچم ایران، به حال سجده در آمدن، بوسیدن و تبرک کردن خاک ایران در نقطه صفر مرزی… انگار از جهنم وارد بهشت می‌شوی… 

پرده دوم

وَ نُریدُ ان نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ استُضعِفوا فِی الأَرضِ وَنَجعَلَهم أَئِمَّهً وَنَجعَلَهمُ الوارِثین: این آیه پرتکرارترین نوایی بود که با تماشای مردمان رنجور پاکستان در ذهن من تداعی می‌شد. می‌گفتم خوش آمدید زوار اباعبدالله اما انگار صدایی در ته ذهنم می‌گفت خوش آمدید وارثان زمین، خوش آمدید سروران زمین! این وعده‌ خداست، سنت الهی است. در بیان آیت‌الله جوادی‌آملی ذیل آیه شریفه، گویی خداوند سبحان اقتضای خدایی خویش را پیروزی مستضعفان بر مستکبران قرار داده است؛ البته به شرط استعانت و تکیه‌ مستضعف فقط به خدا و قدرت او. تصمیم خدا جدی است، خداوند به ظالم مهلت نمی‌دهد. حالا مردم عزیز همسایه زیر بیرق حضرت اباعبدالله الحسین دست نیاز به سمت ذات خداوند دراز کرده‌اند و درکنار تمام ستمدیدگان عالم، وارثان بالقوه‌ زمین هستند. 
اما برای بالفعل شدن این پتانسیل یک راهبری الهی نیز لازم است تا مستضعفان عالم ذیل سایه‌ او به پیش بروند. حاکمیتی مستقل که پرچمدار مبارزه با ظلم و ستم در سراسر دنیا باشد، حکومتی که یا به امر معصوم یا ذیل معارف معصوم شکل گرفته باشد. عظمت انقلاب حضرت امام خمینی(ره) اینجا معلوم می‌شود؛ درحقیقت گویی این انقلاب، انقلاب مستضعفان ایران و امید مستضعفان دنیاست. حالا این نظام اسلامی پشتوانه‌ و دلخوشی ستمدیدگان سراسر عالم است. بهشتی که محمدباقر از آن یاد کرد، حاصل نوع نگاه امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب است، حاصل خون‌هایی است که به پای باغستان انقلاب ریخته شد و حالا درختان تنومند این باغ، با ریشه‌هایی عمیق و تنه‌هایی سترگ، پناهگاه مستضعفان عالم دربرابر طوفان‌های ظلم و ستم است. 
دیگر سخن آنکه خداوند سبحان در آیه شریفه فرمود ما بر مستضعفین [منت می‌گذاریم] و آنها را سروران زمین قرار می‌دهیم، حال که غلبه‌ ستمدیدگان بر ستمگران، منت الهی است، راهبری و رهبری این حرکت عظیم هم، منت خداوند بر سر ماست. منت هم همان چیزی است که در معارف ما به‌عنوان نعمت عظما تعریف می‌شود و آنچه بر حاکمیت جمهوری اسلامی ایران لازم است، شکر و پاسداری از این نعمت بزرگ است که به‌نظر می‌رسد لازمه‌ آن در وهله اول تقویت بنیان‌های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خود در راستای عزت روزافزون ایران قوی بوده و سپس واکنش مقتضی در بزنگاه‌های مختلف مانند همین اجتماع بزرگ اربعین حسینی باشد، فقط باید باور کنیم که این منت الهی، چک سفیدامضا نیست… 
کلام آخر آنکه مشاهدات میدانی نگارنده حاکی از تشدید مسائل مرزهای شرقی و به‌خصوص مرز ریمدان داشته است، مسائلی که چه‌بسا سال قبل هم با آنها آشنا شدیم اما به فراموشی سپرده شد تا روزهای نزدیک اربعین و فزونی جمعیت زوار نسبت به سال قبل، این مسائل را تشدید کرد؛ مسائلی مانند معطلی طولانی‌مدت زوار در زائرسراهای زاهدان و کرمان به دلیل نبود زیرساخت حمل‌ونقل، عدم تدبیر بستر ارتباطی برای زوار و فیلترینگ پیام‌رسان‌ها، مدیریت نابسامان منابع ناشی از نداشتن برآورد کلی جمعیت، کمبود فضا و امکانات جهت استراحت زوار، مشکلات تبدیل واحد پول و… . سامان‌دهی و مدیریت هرچه بهتر خدمت‌رسانی به زوار کشور عزیز و همسایه‌، یعنی پاکستان از مصادیق شکر همان نعمت عظمی به حساب می‌آید و بهشت محمدباقر و هموطنان او را زیباتر از همیشه خواهد کرد. 

 

منتشرشده در شماره ۳۹۶۱ روزنامه فرهیختگان