برتر از هفتاد هزار عابد…
برتر از هفتاد هزار عابد…

سال گذشته در جمعی از حاج آقای مهدوی رضوان الله علیه گفتم. یکی از بچه‌ها زحمت کشید و پیاده و خلاصه کرد. بخشی از آن نکات را در آستانه هشتمین سال عروج ایشان تقدیم تان می‌کنم

الإمامُ الباقرُ علیه‌السلام: عالِمٌ یُنتَفِعُ بِعِلمِه ، أفضَلُ مِن سَبعینَ ألفِ عابِدٍ
امام باقر علیه‌السلام: عالمى که از علمش بهره بَرَد، برتر از هفتاد هزار عابد است.
(بحارالانوار ، ج ۷۵، ص ۱۷۳)
.
سال گذشته در جمعی از حاج آقای مهدوی رضوان الله علیه گفتم. یکی از بچه‌ها زحمت کشید و پیاده و خلاصه کرد. بخشی از آن نکات را در آستانه هشتمین سال عروج ایشان تقدیم تان می‌کنم:
من چند تا مفروض برای زندگی حاج آقای مهدوی نوشتم؛ در حقیقت محمل‌ها و بسترها. به عبارتی دیگر، چند تا از عوامل و مفروصاتی را ذکر می‌کنم که آقای مهدوی و حاج آقای باقری ذیل این اتمسفر و روی این بستر بزرگ شدند.

یکی مدنی‌بالطبع بودن است. در خود این مدنی‌بالطبع بودن، یکی روشن‌بین بودن و دیگری آداب‌‌دان بودن قرار دارد. در این موضوع، عمده فراهم‌آورنده‌اش مادرشان بودند..

دیگری مردمی و مردم‌دار بودن است. تعامل با مردم مدنظر است. خود را جدای از مردم حساب نکردن بوده و اگر از دستشان بر می‌آمد به وضعیت مردم نیز رسیدگی می کردند.

سوم، اشفاق و دلسوزی و محبت است. یعنی علاوه بر اینکه از مردم دستگیری می‌کردند، دوست داشتند که مردم را در موضع بالایی قرار دهند. با مردم رفاقت و تعاون داشتند. برای مردم سنگ زیرین بودند نه صرفا شریک روزهای خوشی.

چهارم اینکه واقعا اهل بندگی و عبادت بودند. محملی که حاج‌ آقا بزرگ شدند، آدم‌هایشان آدم‌های وارسته‌ای بودند. فهم بندگی را کرده بودند. بندگی را کسی میفهمد که به خدایی خدا برسد. بنظر میرسد اینها یک فهمی در وجودشان بود که خدا را فهمیده بودند.

پنجمین نکته اینکه اهل حلال و حرام بودند. زندگی‌شان هرکی به هر کی نبود. مرز و ممیز داشت. خطا و درست مشخص بود. جالب اینکه پاسدار ملک و حرمت و حریت خودشان بودند اما ضمن سخت‌گیری بر خود، برای دیگران آسان‌گیری می‌کردند. مواظبت بر این حرمت و حلیت در زندگی همیشگی بوده.

این چند خصوصیت را اضافه کنید به اینکه خوش مشرب و اهل گعده و صفا و نشاط بودند. برای خودشان زهد داشتند اما این زهدشان، خیلی نمای بیرونی نداشت…